بهزاد
04-03-2012, 11:50
[Only Registered And Activated Users Can See Links] ([Only Registered And Activated Users Can See Links])
سياست ارزي کشور بايد شناور باشد به اعتقاد برخي صاحب نظران، افزايش نيافتن نرخ ارز متناسب با نرخ تورم لطمات زيادي را به بخش توليد و صادرات زده و باعث شده توليدات داخلي به دليل افزايش هزينه هاي توليد و ارزان بودن واردات به مرور نسبت به توليدات خارجي تضعيف شود.
محمود اسلاميان، عضو هيات رئيسه اتاق بازرگاني ايران معتقد است چنين وضعيتي باعث شده در ماه هاي گذشته شاهد شوك هاي ارزي در بازار باشيم. وي كه خود يك فعال صنعتي است بر اين باور است كه 80 درصد علت شوك ارزي ناشي از آن است كه طي 10 سال گذشته با وجود داشتن نرخ تورم دورقمي، نرخ ارز را ثابت نگه داشته ايم. او درباره تحريم ها مي گويد با وجود مشكلاتي كه تحريم ايجاد كرده، توليد در كشور به مسير خودش ادامه مي دهد. مشروح گفت وگو با وي را مي خوانيد.
نرخ سودسپرده بانكي بالاخره پس از كشمكش هاي فراوان به حدود 20 درصد افزايش يافت كه به تبع آن نرخ سود تسهيلات نيز دستخوش تغيير شده است. تاثيرات چنين تصميم مهمي بر بخش توليد و اقتصاد كشور چه خواهد بود؟
اقتصاد همانند بسته اي است كه مسائل آن به هم پيوسته است. يعني ما نمي توانيم مسائل را جدا از هم ببينيم مثلا شوك ارزي كه در كشور ايجاد شد ناشي از عواملي بود كه بايد به آن توجه مي شد. در قانون برنامه چهارم و پنجم پيش بيني و راهكار داده شده بود كه اگر نرخ تورم كشور از حدي گذشت نرخ ارز با آن هماهنگ شود يعني اگر سالي 15 درصد نرخ تورم داشتيد و نرخ ارز تغيير نكند، سالي 15 درصد بر هزينه توليد داخلي شما افزوده خواهد شد، اما هزينه واردات يكي دو درصد بالا مي رود. در نتيجه هر سال 15 ـ 10 درصد شكاف به نفع واردات ايجاد مي شود و سبب تضعيف توليد مي شود به طوري كه در اين سال ها شاهد سرازيرشدن كالاهاي چيني به كشور بوده ايم كه نياز كشور نبوده و حتي وضعيت به جايي رسيده كه سنگ قبر و زنجير سينه زني نيز از چين وارد كشور شده است.
دليل اصلي بروز چنين مسائلي كه به آن اشاره كرديد، چيست؟
اين مسائل معلول است، علت نيست. هيچ كس تورم را مطلوب نمي داند، اما تورم را دولت ها ايجاد مي كنند. مردم مسوول تورم در كشور نيستند. دولت ها با سياست هاي غلط پولي، مالي و چاپ پول تورم ايجاد مي كنند.
تورم البته در حدي خوب است كه باعث رونق شود، اما وقتي از اين حد گذشت باعث ركود تورمي مي شود. ما در اينجا پول چاپ كرديم و از آن طرف نرخ ارز را بالا نبرديم. البته نرخ ارز را هم بالا برديم، ولي فقط سالي 2 درصد در صورتي كه طبق برنامه چهارم و پنجم بايد نرخ ارز با تورم تناسب داشته باشد يعني اگر شيب تورم 30 درجه است نرخ ارز همين شيب را پيدا كند تا توليد داخل ما ضعيف نشود.
ما در 10 سال گذشته به طور ميانگين سالانه 15 درصد تورم رسمي داشته ايم اگر اينها را با هم ضرب و جمع كنيد فكر ميكنم رشد آن طي اين مدت 300، 400 درصد بشود، اما ارز در اين 10 سال 40 ـ 30 درصد رشد كرده است. به طور مثال اگر توليد يك خودكار 10 سال پيش در ايران براي توليدكننده 1000 تومان هزينه داشته است هم اكنون هزينه تمام شده آن 3000 تومان ميشود ، اما چون نرخ ارز ثابت است واردات با همان 1000 تومان انجام ميشود.
به همين دليل است كه مي بينيم دريايي از وسايل چيني و غيرچيني وارد كشور شده، درست است كه ما ضعف هايي در توليد داريم، اما نه اينقدر!
هم اكنون توليدكنندگان بسيار خوبي داريم و در بسياري از رشته ها مزيت توليد داريم كه مي توان به رشته هايي مثل موادغذايي، فولاد و پتروشيمي اشاره كرد كه جزو كيفيت هاي بالاي توليد در دنياست، اما چون سالي 15 درصد هزينه ها را بالا برديم و نرخ ارز را ثابت نگه داشتيم دچار مشكل شديم. من نمي گويم كاهش ارزش پول ملي خوب است، اما وقتي تورم ايجاد مي شود بايد بين بد و بدتر، بد را انتخاب كرد. وقتي تورم ايجاد شد نمي توانيد ارزش پول ملي را حفظ كنيد. اگر حفظ كرديد، توليد كشور آسيب خواهد ديد. فرض كنيد ما فنري را نگه داشته ايم به جايي مي رسد كه ديگر نمي توانيم آن را نگه داريم در نتيجه بشدت بالا مي رود و حالا هم دنبال اين هستيم كه تقصير را به گردن كسي بيندازيم. دلال ها، كشورهاي خارجي، دست هاي پنهان و... را مقصر مي دانيم در حالي كه خودمان مقصريم. من نمي گويم آنها اثر ندارد، اثر دارد، اما نه به قدري كه چنين شوكي را ايجاد كند.
اگر مساله اي را منطقي تحليل نكنيم، اگر واقعگرا نباشيم حتما به اشتباه مي افتيم. نفي واقعيت ها كمكي به ما نمي كند. به نظر من 80 درصد علت شوك ارزي اين است كه 10 سال تورم 2 رقمي داشتيم، اما ارز را ثابت نگه داشتيم.
حالا كه فنر در رفته بايد بپذيريم كه علت واقعي چيست، سياستهاي ديگر را دنبال نكنيم و بايد به نرخ متعادلي برسيم، اينكه سود بانكها را بالا ببريم كار بسيار خوبي است، چون تورم بالاست، اما اگر واقعيتهاي نهفته را بپذيريم اين كار هم مشكلي را حل نخواهد كرد.
سياست ارزي کشور بايد شناور باشد به اعتقاد برخي صاحب نظران، افزايش نيافتن نرخ ارز متناسب با نرخ تورم لطمات زيادي را به بخش توليد و صادرات زده و باعث شده توليدات داخلي به دليل افزايش هزينه هاي توليد و ارزان بودن واردات به مرور نسبت به توليدات خارجي تضعيف شود.
محمود اسلاميان، عضو هيات رئيسه اتاق بازرگاني ايران معتقد است چنين وضعيتي باعث شده در ماه هاي گذشته شاهد شوك هاي ارزي در بازار باشيم. وي كه خود يك فعال صنعتي است بر اين باور است كه 80 درصد علت شوك ارزي ناشي از آن است كه طي 10 سال گذشته با وجود داشتن نرخ تورم دورقمي، نرخ ارز را ثابت نگه داشته ايم. او درباره تحريم ها مي گويد با وجود مشكلاتي كه تحريم ايجاد كرده، توليد در كشور به مسير خودش ادامه مي دهد. مشروح گفت وگو با وي را مي خوانيد.
نرخ سودسپرده بانكي بالاخره پس از كشمكش هاي فراوان به حدود 20 درصد افزايش يافت كه به تبع آن نرخ سود تسهيلات نيز دستخوش تغيير شده است. تاثيرات چنين تصميم مهمي بر بخش توليد و اقتصاد كشور چه خواهد بود؟
اقتصاد همانند بسته اي است كه مسائل آن به هم پيوسته است. يعني ما نمي توانيم مسائل را جدا از هم ببينيم مثلا شوك ارزي كه در كشور ايجاد شد ناشي از عواملي بود كه بايد به آن توجه مي شد. در قانون برنامه چهارم و پنجم پيش بيني و راهكار داده شده بود كه اگر نرخ تورم كشور از حدي گذشت نرخ ارز با آن هماهنگ شود يعني اگر سالي 15 درصد نرخ تورم داشتيد و نرخ ارز تغيير نكند، سالي 15 درصد بر هزينه توليد داخلي شما افزوده خواهد شد، اما هزينه واردات يكي دو درصد بالا مي رود. در نتيجه هر سال 15 ـ 10 درصد شكاف به نفع واردات ايجاد مي شود و سبب تضعيف توليد مي شود به طوري كه در اين سال ها شاهد سرازيرشدن كالاهاي چيني به كشور بوده ايم كه نياز كشور نبوده و حتي وضعيت به جايي رسيده كه سنگ قبر و زنجير سينه زني نيز از چين وارد كشور شده است.
دليل اصلي بروز چنين مسائلي كه به آن اشاره كرديد، چيست؟
اين مسائل معلول است، علت نيست. هيچ كس تورم را مطلوب نمي داند، اما تورم را دولت ها ايجاد مي كنند. مردم مسوول تورم در كشور نيستند. دولت ها با سياست هاي غلط پولي، مالي و چاپ پول تورم ايجاد مي كنند.
تورم البته در حدي خوب است كه باعث رونق شود، اما وقتي از اين حد گذشت باعث ركود تورمي مي شود. ما در اينجا پول چاپ كرديم و از آن طرف نرخ ارز را بالا نبرديم. البته نرخ ارز را هم بالا برديم، ولي فقط سالي 2 درصد در صورتي كه طبق برنامه چهارم و پنجم بايد نرخ ارز با تورم تناسب داشته باشد يعني اگر شيب تورم 30 درجه است نرخ ارز همين شيب را پيدا كند تا توليد داخل ما ضعيف نشود.
ما در 10 سال گذشته به طور ميانگين سالانه 15 درصد تورم رسمي داشته ايم اگر اينها را با هم ضرب و جمع كنيد فكر ميكنم رشد آن طي اين مدت 300، 400 درصد بشود، اما ارز در اين 10 سال 40 ـ 30 درصد رشد كرده است. به طور مثال اگر توليد يك خودكار 10 سال پيش در ايران براي توليدكننده 1000 تومان هزينه داشته است هم اكنون هزينه تمام شده آن 3000 تومان ميشود ، اما چون نرخ ارز ثابت است واردات با همان 1000 تومان انجام ميشود.
به همين دليل است كه مي بينيم دريايي از وسايل چيني و غيرچيني وارد كشور شده، درست است كه ما ضعف هايي در توليد داريم، اما نه اينقدر!
هم اكنون توليدكنندگان بسيار خوبي داريم و در بسياري از رشته ها مزيت توليد داريم كه مي توان به رشته هايي مثل موادغذايي، فولاد و پتروشيمي اشاره كرد كه جزو كيفيت هاي بالاي توليد در دنياست، اما چون سالي 15 درصد هزينه ها را بالا برديم و نرخ ارز را ثابت نگه داشتيم دچار مشكل شديم. من نمي گويم كاهش ارزش پول ملي خوب است، اما وقتي تورم ايجاد مي شود بايد بين بد و بدتر، بد را انتخاب كرد. وقتي تورم ايجاد شد نمي توانيد ارزش پول ملي را حفظ كنيد. اگر حفظ كرديد، توليد كشور آسيب خواهد ديد. فرض كنيد ما فنري را نگه داشته ايم به جايي مي رسد كه ديگر نمي توانيم آن را نگه داريم در نتيجه بشدت بالا مي رود و حالا هم دنبال اين هستيم كه تقصير را به گردن كسي بيندازيم. دلال ها، كشورهاي خارجي، دست هاي پنهان و... را مقصر مي دانيم در حالي كه خودمان مقصريم. من نمي گويم آنها اثر ندارد، اثر دارد، اما نه به قدري كه چنين شوكي را ايجاد كند.
اگر مساله اي را منطقي تحليل نكنيم، اگر واقعگرا نباشيم حتما به اشتباه مي افتيم. نفي واقعيت ها كمكي به ما نمي كند. به نظر من 80 درصد علت شوك ارزي اين است كه 10 سال تورم 2 رقمي داشتيم، اما ارز را ثابت نگه داشتيم.
حالا كه فنر در رفته بايد بپذيريم كه علت واقعي چيست، سياستهاي ديگر را دنبال نكنيم و بايد به نرخ متعادلي برسيم، اينكه سود بانكها را بالا ببريم كار بسيار خوبي است، چون تورم بالاست، اما اگر واقعيتهاي نهفته را بپذيريم اين كار هم مشكلي را حل نخواهد كرد.