PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دلالی میوه و سود 3-4 برابری دلالان (حتما بخوانید)



milad1983
30-08-2013, 11:16
سلام دوستان.

سالانه حدود 17 هزار میلیارد تومن سود نصیب دلالان بازار میوه و تره بار میشه.
دلالان عزیزی که کارشون اینه که میرن از سر زمین حاصل دسترنج کشاورزان را با قیمتهایی بسیار پایین خریداری کرده و محصول خریداری شده را با قیمتی بالاتر در اختیار مشتریان میادین میوه و تره بار قرار میدن به سودهای نجومی ای میرسن و طبق معمول ما ایرانیا! صداشم بالا نمیارن!

بگذارید توی این فروم یه مثال بزنم تا همه چی روشن شه:
قرض کنید که دلال محترم میوه و تره بار میاد میره سر زمین یا باغ و مثلا هلوی باغ اون کشاورز را به قیمت 1000 تومن میخره و میبره به میدان تره وبار و اونجا این هلو رو به ازائ هر کیلو 2000 تومن ازش میخرن.بعدش میوه فروشی (که توی شهر مغازه ی میوه فروشی داره) شخصا به میدان میوه و تره بار میاد و اون میوه رو میخره به ازائ هر کیلو 3000 تومن و نهایتا همون میوه رو میذاره توی مغازش به قیمت 5000 تومن.

شما حالا خودتون حساب بکنید که در این چرخه که از "کشاورز" شروع میشه و به "میوه فروش ختم میشه,کیا سود زیادتر و ضرر زیاد
تری کردن:
"کشاورز" که محصول خودشو با هزار زحمت پرورش داده و داره اونو با قیمت فقط 1000 تومن میفروشه.----> 0% سود !
"دلال" که 1000 تومنو سود کرده 2000 تومن ----> 200% سود
"خریدار" عمده ی غرفه دار در میدان تره بار که 2000 تومنو روخته به میوه فروش 3000 تومن---->150% سود
"میوه فروش" که 3000 تومنو کرده 5000 تومن----> حدود 160% سود

حالا ببینین کی برندست!

شاید الان خیلی از دوستان بیان و فرمولای عجیب غریبی به کار ببرن و بگن آره و اصلا اینجوری نیست و دلال باید کلی هزینه ی حمل و نقل میوه رو از سر زمین تا میدان تره بار بده و از اون طرف هم "میوه فروشی" که نهایتا میوه رو توی مغازش میذاره باید کرایه ی مغازشو در بیاره و از این حرفا.
اولا مگه دلال چقدر به اون راننده ی وانت یا خاور پول میده تا محصولو از سر زمین بیاره تا میدان تره بار؟
فکر کردین راننده های خاور مگه چقدر میگیرن؟ بنده خداها مثلا یه بار پر میکنن از قزوین میارن تهران همش بین 150 تا 200 تومن میگیرن.در حالیکه اگه شما یه حساب سر انگشتی بکنین و با خودت فکر کنی که یه دلال مثلا تهرانی که از تهران بلند میشه میره قزوین و از باغبان قزوینی مثلا 4 تن انگور به قیمت هر کیلو 1000 تومن میخره (کلا 4 میلیون تومن) ,اگه اینو بخواد به قیمت کیلویی 2000 تومن بفروشه به عمده فروش داخل میدان تره بار تهران, 8 میلیون تومن گیرش میاد که با کم کردن اون هزینه ی 200 هزار تومنیه "انتقال بارش از قزوین به تهران" میبینید که سود قابل توجهی کرده و اصلا اون هزینه ی نقل و انتقال بارش به چشم نمیاد!
تازه اگرم چه میدونم"تبخیر آب داخل میوه" و "ضایعات" و... را هم در نظر بگیریم باز هم اونقدر ضرر به دلال نمیزنه که سود زیادش رو به خطر بندازه.

خلاصه سود وسوسه انگیزیه !
دوستانی که تجربه ی این کارو داشتن و یا میبینن که من چیزی رو از قلم انداختم یا انتقادی دارن به این صحبتای من بیان اینجا محترمانه مطرح کنن اظهاراتشونو.

milad1983
30-08-2013, 11:31
اینم اضافه کنم که "عمده فروش داخل میدان تره بار" را هم بنده دلال به حساب آوردم توی این پروسه.اونم که 150% سود میبره با اون سود 200 درصدی دلال اول اگه با هم جمع بشن میشه 350% که همون 3-4 برابر سودیه که توی تیتر این تاپیک نوشته بودم.

s0or
30-08-2013, 18:05
خیلی ممنون مفید بود
یه ضرب المثل ترکی داریم که میگه البته ببخشید بی ادبی نباشه "اشگی اشک لیگینن قورد ییر " بازم عذر میخام یعنی الاغ بخاطر الاغ بودنش غذای گرگ میشه
قانون تره بار اینه زارع فروشنده است و دلال مستخدم یعنی وظیفه دلال فروش میوه زارع و دریافت دستمزد از زارع بابت حق دلالی هستش.
من توی دشت رجعین هستم .هندوانه رو بار میزنم مثلا" به تهران به غرفه آقای فلانی .ایشون بار منو میفروشن آخرش کیلویی حدود 35 تومان بسته به رضایت من داره حق الزحمه دریافت می کنن والسلام
به اون مدلی که شما می فرمایید به آذری میگیم "ایاغ اوسته " یعنی سرپا .که مگه یکی موتاد باشه یا مشکلی براش پیش بیاد که محصولو این مدلی بفروشه
حالا فصل صادرات قضیش جداست که سر زمین از میدان تره بار هم گرونتر میدن.
خیلی ممنون از بابت توضیحاتتون منم همیشه میگم
زارع عاقل براحتی میتونه پولدار بشه ولی کو گوش شنوا.

milad1983
30-08-2013, 23:56
ولی تا اونجایی که من میدونم همین مدلی دلاها از کشاورزا محصول میخرن !
وقتی هم که کشاورز به دلال راجع به "پایین خریده شدن محصولش" به دلال اعتراض میکنه , آقای دلال! با هزار جور منطق "جالینوسی" میاد استدلال میکنه برای کشاورز که چه میدونم هزینه ی انتقال داره این بار و....
کشاورز بنده خدا هم که ممکنه آدم بیسواد یا کم سوادی باشه باور میکنه و محصول خودشو همون سر مزرعه بی دردسر میده به دلال.

s0or
31-08-2013, 01:03
آقا شما راست میگی من که تکذیب نمی کنم .میگم باعثش خود کشاورزه
الان آخر بازار هندوانه سر زمین کیلویی شده 500 یعنی 650 تومان بازار تره بار .
دلال میاد سر زمین بهش میگن همینه که هست نمی های بدیم به میانه .دلال های هندوانه هم که همه ناشی ... آخه ترخیصکار گمرک رو چی به معامله هندوانه ./

خوزستان مصالح
31-08-2013, 09:38
سلام دوست عزیز
شاید در برخی موترد این طور باشه ولی
ما در کرج ، منطقه ی سهیلیه حدود سه هفته ی پیش از یکی از باغ ها شلیل را کیلویی 3000 تومان درب باغ خریدیم و همان روز قیمت شلیل در چند میوه فروش در منطقه ی گوهردشت کرج 3500 تومان به ازای هر کیلو بود ، حالا در مورد این یکی هم خودتون قضاوت کنید.

milad1983
31-08-2013, 21:35
سلام دوست عزیز
شاید در برخی موترد این طور باشه ولی
ما در کرج ، منطقه ی سهیلیه حدود سه هفته ی پیش از یکی از باغ ها شلیل را کیلویی 3000 تومان درب باغ خریدیم و همان روز قیمت شلیل در چند میوه فروش در منطقه ی گوهردشت کرج 3500 تومان به ازای هر کیلو بود ، حالا در مورد این یکی هم خودتون قضاوت کنید.

مطمئن باش اون شلیلو خیلی گرون فروخته بهتون.
چون محصول خریداری شده از دست باغدار باید اقلا از نصف مبلغ داخل مغازه کمتر باشه.(یک سوم دیگه عرفشه.)
البته یه مسئله ای هم هست و اونم اینه که کلا باغدارای تهران گرون میفروشن محصول خودشونو و معمولا دلالای تهرانی میوه و تره بار معمولا میرن خارج از "استان تهران" و بار میارن.

بهزاد
10-11-2013, 10:52
یک موضوعی که مطرحه در زمینه میوه و تره بار بحث ریسکش هست.
به دلیل ریسک بالای این محصولات معمولا حاشیه سودشون نیز بالا هست. شما فقط این سودا رو میبینید. ولی خیلی وقتا بار خراب میشه. خیلی وقتا کیفیت نداره، خیلی وقتا پرت بار زیاد میشه.
واقعا یه مهارت خاصی میخواد تجارت میوه و تره بار.
سود ها البته واقعا به این شکلی که شما می فرمایید نیست.
اما یک اصل در اقتصاد هست که همیشه میگن: تولید کننده 20 درصد، فروشنده 80 درصد.
واقعیتش اینه که این اصل اصل درستی هم هست.
تولید کننده جنس رو به صورت عمده میفروشه و سودش ناشی از عمده فروشیشه. اما یه مغازه دار نمیتونه با بیست درصد سود هزینه هاشو پوشش بده.

JCG
16-06-2014, 18:34
دوست عزیز منم دقیقا با نظر بهزاد خان موافقم
اصلا اینطوری نیست که شما ها و بعضی از خبرنگارای تلوزیون فکرمیکنید
مثلا برای خرما میگن توی بازاز کیلویی 8000 ولی از نخلستان میخرن 3000 والا اگه 3000 هم بخرن باید خوشحال باشه اگه خودش عرضشو داره ببره بفروشه ....بابا اصلا اینطوری نیست که فکر میکنید:
- هزینه باربری توی ایران به نسبت حجم و وزن محصول بالاست یه دلیلشم مسافت طولانیه
- تلفات بابری خیلی خیلی بالاست 30تا40 درصد که البته اون قابل درست شدنه
- خب طرفی که میخره پول و سرمایش میخوابه برادر عزیز - همین امروز من تو میدان بار بود خرمای سال پیش رو دارن میدن 1800 تا 3200 خیلیاشم خراب شده یا ترشیده حالا فکرشو کن یک سال هزینه انبارداری و سردخانه و.... تازه از قیمت خریدشون پایین تر..............

یا مثلا پارسال کشاورزایی که نخود کاشته بودن (منطقه غرب) طمع کردن نخوداشون رو نگه داشتن که خودشون بعدا که فصل برداشت تموم شد بدن بازار....خیلیاشون تا الآن که نخود امسال هم داره میاد نتونستن بفروشن ....

نتیجه: واژه دلال رو یه عده اجنبی وارد فرهنگ لغات ما کردن که تاجرا رو کوچیک کنن چون ایران از لحاظ جغرافیایی یه محل خوب برای داد و ستد و تجارت بوده خیلی از افراد از قدیم شغل و درآمدشون همین بوده و این الآن تقریبا میشه گفت شده یه فرهنگ

amir__amir
17-06-2014, 12:08
سلام دوستان کسی تو خرید و فروش برنج تجربه و تخصصی داره راهنماییم کنه ؟

تازه میخوام وارده این بازاره خطیر بشم توصیه ای راهنمایی و چیزی دارید ؟

مبدا و مقصد هم احتمالاً گیلان و تهران باشه شایدم مازندران و تهران

بازاریابی این محصول به چه صورته ؟

stable.rock90
17-06-2014, 12:47
دوست عزیز منم دقیقا با نظر بهزاد خان موافقم
اصلا اینطوری نیست که شما ها و بعضی از خبرنگارای تلوزیون فکرمیکنید
مثلا برای خرما میگن توی بازاز کیلویی 8000 ولی از نخلستان میخرن 3000 والا اگه 3000 هم بخرن باید خوشحال باشه اگه خودش عرضشو داره ببره بفروشه ....بابا اصلا اینطوری نیست که فکر میکنید:
- هزینه باربری توی ایران به نسبت حجم و وزن محصول بالاست یه دلیلشم مسافت طولانیه
- تلفات بابری خیلی خیلی بالاست 30تا40 درصد که البته اون قابل درست شدنه
- خب طرفی که میخره پول و سرمایش میخوابه برادر عزیز - همین امروز من تو میدان بار بود خرمای سال پیش رو دارن میدن 1800 تا 3200 خیلیاشم خراب شده یا ترشیده حالا فکرشو کن یک سال هزینه انبارداری و سردخانه و.... تازه از قیمت خریدشون پایین تر..............

یا مثلا پارسال کشاورزایی که نخود کاشته بودن (منطقه غرب) طمع کردن نخوداشون رو نگه داشتن که خودشون بعدا که فصل برداشت تموم شد بدن بازار....خیلیاشون تا الآن که نخود امسال هم داره میاد نتونستن بفروشن ....

نتیجه: واژه دلال رو یه عده اجنبی وارد فرهنگ لغات ما کردن که تاجرا رو کوچیک کنن چون ایران از لحاظ جغرافیایی یه محل خوب برای داد و ستد و تجارت بوده خیلی از افراد از قدیم شغل و درآمدشون همین بوده و این الآن تقریبا میشه گفت شده یه فرهنگ





نتیجه پر گوهری بود .

اگر این جوری باشه که اون بقالی سر کوچتون که کیشمیش داره هم دلاله . دلال بین مصرف کننده و عمده فروش .

این تعریف انجمن بین المللی حسابداریه .
در علم حسابداری به کسی که خرید و فروش کنه میگن تاجر .

دوستان عزیز
در جامعه کنونی بر اساس میزان فروش و میزان ریسک کار سود ها متغییره . افرادی که جنس اون ها مصرفی هست یعنی جنس رو زمین نمی مونه و ریسک کمی داره . سودش هم کمه .

مثال می زنم
درصنف ما یعنی عمده فروشان مواد غذایی و شوینده چون جنس فروشش خوبه و ریسکش کمه سود حاصله میشه حدود 3 یا 4 درصد. چرا چون خواب سرمایه کمه .
ولی یک عمده فروش که لوازم خانگی داره به خاطر فروش کم و خواب سرمایه زیاد سودشون تقریبا 40 تا 50 درصده

بهزاد
17-06-2014, 13:37
دلالی اصطلاحیه که از فرانسه وارد ایران شد. در قرن هجدهم در فرانسه دلالها رو به خاطر اینکه اقتصاد رو به هم میریختن اعدام میکردن. !!!!

اما دلال وواقعا کیه و تفاوتش با تاجر چیه؟
دلال به کسی اطلاق میشه که بدون اینکه محصولی تولید کنه و یا ارزش افرینی ای ایجاد کنه صرفا با پول(یا کالای شبیه به پول که نقد شوندگیش بالاست) بازی میکنه.

اگر تعریفمون از دلال این باشه میشه گفت کسایی که در بازار مسکن یا دلار یا طلا طی چند سال گذشته، صرفا به خاطر اینکه پول داشتن تقاضای کاذب و افزایش قیمت رو موجب میشدند دلال هستند. کسی هم که کالا احتکار میکنه صرفا نوعی دلاله.

منتهی شما نمیتونی به زور به یکی بگی کالا احتکار نکن. اقتصاد امریه که با بخشنامه و دستور نمیتونی کنترلش کنی. نمیتونی یکی رو مجبور کنی که اقا بیا مالت رو بفروش چرا که اگه نفروشی جنس گرون میشه.

مطمئن باشید اگر جایی دلالی صورت میگیره این ناشی از ضعف سیست اقتصادی در تنظیم عرضه و تقاضای بازاره. و صد البته که شما هیچ اقتصادی رو پیدا نمیکنی که سیستمش صد درصد درست باشه و هیچ نوع دلالی در اون صورت نگیره. دلیلش هم اینه که اقتصاد سالم اقتصادیه که همیشه فراز و فرود داره، هیچ اقتصادی پیدا نمیشه که همیشه رو به رشد یا همیشه رو به نزول باشه، در دوران اوج و در دوران رکود اقتصادی بسیاری مواقع فرصت هایی برای دلالی به وجود میاد.
در نتیجه تو نمیتونی به یکی با بخشنامه بگی که تو الان دلار احتکار نکن.
یادم نمیره که اون بنده خدا فکر میکرد دلار رو با زور میتونه کنترل کنه، یه روز میریختن چهار راه استانبول همه رو جمع میکردن، ولی نتیجش دقیقا بالعکس میشد.
تغییرات بازار دلار، مسکن، طلا، همه تغییراتی از این دست بودن که دلیلش رو نباید در بد بودن و بی وجدان بودن مردم بلکه باید در ضعف سیستم اقتصادی کلان کشور جستجو کرد. زمانی که نقدینگی به شدت در جامعه افزایش پیدا کنه و بازدهی در بخش تولید اصلا جذابیتی نداشته باشه، همه مردم سعی میکنن به جای سرمایه گذاری در امر تولید که موجب اشتغال در جامعه میشه، دارایی هاشون رو به سمتی سوق بدن که ارزش مالشون حفظ بشه. دارایی هایی که نقد شوندگی بالایی داشته باشه.


زمانی که در اقتصاد کلان شما نگرش کوتاه مدت داشته باشی نتیجش همینی میشه که دیدیم. نمیشه برای سرطانی که باعث سر درد شده بیای یه استامینوفن نجویز کنی بگی حالا اینو بخور سر دردت بیفته تا بعدا ببینیم چی میشه.

بهزاد
17-06-2014, 13:44
محمد رضا شاه هم دقیقا همین کارای پوپولیستی رو کرد که کله پا شد. این موضوع منو یاد یه مقاله از مسعود بهنود انداخت که براتون نقل میکنم:

قصه مرد باران ساز.مرد چینی وردی می دانست و باران باریدن می گرفت، نرخش یک یوان بود. تا زمانی که کسی شاگرد جوان او را اغوا کرد و پسرک کنار کلبه باران ساز دکه یی ساخت و بر سردرش نوشت باران سازی با نیم یوان.
در آن سال خشک، چند روزی مشتریان فراوان رسیدند و چینی جوان شادمان، آنان را راه انداخت و روستاییان هم دعاگویان و شادمان رو به مزارع تکیده نهادند، چشم به راه باران. دو روزی گذشت دکه چینی جوان پرمشتری بود هنوز، باران ساز پیر هم مانند همه آن روزها عصایش را زیر چانه نهاده جلوی در کلبه خود، روی چارپایه یی نشسته بود در انتظار که ناگهان ریختند. روستاییان با نگرانی و فریاد ریختند به دکه باران ساز جوان که به فریادمان برس که زندگی مان رفت. معلوم شد به ورد جوان باران باریده ولی سر ایستادن ندارد و سیلی شده خانمان سوز. چاره چیست. جوان نمی دانست. نمی دانست که باران ساز پیر را دو ورد بود؛ با یکی باران می ساخت و با دومی باران را می گفت تا بایستد و جوان این دومی را نیاموخته بود. و ما بسیاریم که ورد دوم نمی دانیم. و این زندگی است. تکرار هم می شود.



وقتی در سال ۱۳۵۳ بهای نفت ناگهانی جهید و سه برابر شد، در میان کشورهای صاحب نفت ایران تنها کشوری بود که سازمان برنامه یی به آن وسعت و کارشناسان داشت. از همین رو کارشناسانش جلوی ناهماهنگی ها را می گرفتند و جلوی اسراف سد می گذاشتند. در آن زمان ایستادند که نباید این همه پول را وارد کشور کرد و خرید، بلکه باید با تاخیر و به تدریج این درآمد را در جاهای مطمئن سرمایه گذاری کرد و کم کمک عوایدش را آورد و صرف زیرساخت ها کرد.

اما شاه از جهش قیمت نفت صدای سرنوشت شنیده بود و فرمان فرموده بود که ایران ظرف پنج سال در زمره کشورهای صنعتی بزرگ درآید. گفتند به فرمان دادن نیست و ساختار میخواهد. نپذیرفت.گفته بود و دلالان فرنگی در سرش انداخته بودند که ظرف پنج سال ۲۰ نیروگاه هسته یی داشته باش، بلندترین ساختمان، اول پایگاه کنکورد، اولین جزیره تفریحی منطقه-چیزی نظیر دوبی امروز – و بزرگ ترین ارتش خاورمیانه را زیر فرمان داشته باش و صدها از این قبیل «ترین» ها.

عظمت رویا و دروازه های تمدن بزرگ جسارتش می داد که سخن همه کارشناسان سازمان برنامه را ناشنیده بگذارد، سهل است تهدید کند که درش را گل می گیرم. به شرحی که در خاطرات دکتر عبدالمجید مجیدی رئیس وقت سازمان برنامه نوشته شده، و خبرنگاران و ناظران آن زمان هم دیده اند که در رامسر چه گذشت، در کنفرانس تجدید نظر در برنامه پنجم، آن نطق معروف را فرمود که «هواپیما به سر باند رسیده عنقریب پرواز می کند، هر کس دل ندارد پیاده شود که من خود تا به اینجایش آورده ام و از این پس خود می دانم به کجا خواهم برد».

در آن زمان، سکوت و اطاعت بود، فقط یکی با ادب گفت چون عاقبت این کار می دانم نمی مانم تا تماشاگرش باشم، مهندس مجلومیان معاون اقتصادی سازمان برنامه بود. از همان رامسر کار دولتی را ترک گفت و رفت.

سه سال بعد از آن تصمیم از سر خودرایی و البته خیرخواهی، ده ها و بل صد ها کشتی که بارهای وارداتی برای ایران آورده بودند در بنادر جنوب صف کشیده بودند، تا چشم می دید بر سطح آب چراغ ها روشن بود و ملوانان و جاشوها شادخواری می کردند با پول ملت ایران که در یک سال چهارصد میلیون دلار دموراژ جریمه تاخیر در تخلیه بارف دادند.

امکانات بنادر، اسکله ها چند برابر شد اما سیمان به اندازه نبود، سیمان رسید، وسیله برای رساندنش به درون کشور نبود، کامیون های وایت – سفیدرنگ – امریکایی خریداری شد، راننده یی نبود، کنسولگری های ایران در پاکستان و بنگلادش مامور استخدام راننده درجه یک شدند، به رشوه تصدیق های ساختگی در کار آمد و تا ده تایی از کامیون ها در جاده بندرعباس به کرمان چپه نشدند کس به صرافت فساد در کنسولگری ها نیفتاد. این کامیون های وایت چندان ماند که چهار سال بعد از خریدشان نصیب لشگر صدام شد که انبارهای بندر خرمشهر را غارت کردند.

اما این همه حکایت نیست، چندان که کمبود برق، شهرها را در تاریکی برد، کارخانه ها با مشکل تولید روبه رو شدند، کارگران بیکار شدند، تورم سرسام آور شد، قیمت ها گرانی گرفت، هزاران بازرس استخدام شد که گرانفروشان را بگیرند، اصناف و بازرگانان گرفتار بی عدالتی بازرسان شدند و چرخه سقوط به کار افتاد، سیل جاری شد، گمان نرفت که این حاصل همان رخداد تجدید نظر در برنامه پنجم در رامسر است و حاصل دور زدن کارشناسان سازمان برنامه.

مفاسد اقتصادی شکل گرفت، مردم دانستند این هیاهو از بهر چیست اما حکومت ندانست و رفت تا مدیران سابق و لاحق را قربان کند.اقتصاد شکست خورده بود دیگر به دنبال مسببش می گشتند. و چون شکست یتیم است و پیروزی صد پدر دارد، پس جست و جو ادامه یافت و ساواک به ماجرای اقتصادی رنگ سیاسی زد. از اولین کسانی که در آن زمان به حکم بررسی های نخستین قربانی شدند فریدون مهدوی وزیر بازرگانی وقت و دو معاونش بودند که ساواک کشف کرد اولی عضو قدیمی جبهه ملی و دو دیگر از اعضای کنفدراسیون دانشجویی مخالف بوده اند.!!!!!!!

اما کس از کس نپرسید نکند ورد دوم را نمی دانیم. چنان که وقتی دیگر بار سیل به راه افتاد به خود نگفتیم مومن از یک سوراخ نباید دو بار گزیده شود. ما گزیده شدیم نه دو بار که بارها.در اقتصاد شکست خوردیم به پای سیاست نوشتیم، در سیاست کم آوردیم سراغ اقتصاد رفتیم مگر با یارانه اش جبران کنیم. هر بار دشمنی قهار در جیب داشتیم که بیرونش کشیدیم و ناسزابارانش کردیم. آن بار شاه گفت هر بار ما گفت وگوهای نفتی داریم مملکت شلوغ می شود. نگفتیم این همه از قامت ناساز بی اندام ماست.

stable.rock90
17-06-2014, 15:45
محمد رضا شاه هم دقیقا همین کارای پوپولیستی رو کرد که کله پا شد. این موضوع منو یاد یه مقاله از مسعود بهنود انداخت که براتون نقل میکنم:

قصه مرد باران ساز.مرد چینی وردی می دانست و باران باریدن می گرفت، نرخش یک یوان بود. تا زمانی که کسی شاگرد جوان او را اغوا کرد و پسرک کنار کلبه باران ساز دکه یی ساخت و بر سردرش نوشت باران سازی با نیم یوان.
در آن سال خشک، چند روزی مشتریان فراوان رسیدند و چینی جوان شادمان، آنان را راه انداخت و روستاییان هم دعاگویان و شادمان رو به مزارع تکیده نهادند، چشم به راه باران. دو روزی گذشت دکه چینی جوان پرمشتری بود هنوز، باران ساز پیر هم مانند همه آن روزها عصایش را زیر چانه نهاده جلوی در کلبه خود، روی چارپایه یی نشسته بود در انتظار که ناگهان ریختند. روستاییان با نگرانی و فریاد ریختند به دکه باران ساز جوان که به فریادمان برس که زندگی مان رفت. معلوم شد به ورد جوان باران باریده ولی سر ایستادن ندارد و سیلی شده خانمان سوز. چاره چیست. جوان نمی دانست. نمی دانست که باران ساز پیر را دو ورد بود؛ با یکی باران می ساخت و با دومی باران را می گفت تا بایستد و جوان این دومی را نیاموخته بود. و ما بسیاریم که ورد دوم نمی دانیم. و این زندگی است. تکرار هم می شود.



وقتی در سال ۱۳۵۳ بهای نفت ناگهانی جهید و سه برابر شد، در میان کشورهای صاحب نفت ایران تنها کشوری بود که سازمان برنامه یی به آن وسعت و کارشناسان داشت. از همین رو کارشناسانش جلوی ناهماهنگی ها را می گرفتند و جلوی اسراف سد می گذاشتند. در آن زمان ایستادند که نباید این همه پول را وارد کشور کرد و خرید، بلکه باید با تاخیر و به تدریج این درآمد را در جاهای مطمئن سرمایه گذاری کرد و کم کمک عوایدش را آورد و صرف زیرساخت ها کرد.

.



زمانی که سلطان سنجر به دست غزان گرفتار شد و امپراطوری او واژگون گردید، از او پرسیدند که به چه دلیل پادشاهی به این عظمت و باشکوهی را از دست دادی؟ او در جواب گفت که تنها به این دلیل که انجام کارهای بزرگ را به افراد کوچک و کارهای کوچک را به اشخاص بزرگ سپردم. به طور حتم، افراد حقیر از عهده انجام کارهای بزرگ برنمیآمدند و افراد بزرگ نیز از انجام کارهای کوچک ننگ و عار داشتند. بنابراین هر دو دسته از کارهایشان بازمانده و نتیجه کارها تباه شد و نقصان آن کمکم در مملکت پدیدار گشت و کارهای کشوری و لشکری رو به فساد گذاشت و در نتیجه شد آنچه که نمیبایست شد

واقعا حقیقت تلخی بود .
خیلی زحمت کشیدی آقا بهزاد

tajabadiali
16-07-2014, 12:19
بزارید من براتون بگم تا روشن بشید . ما خودمون کامیون بنز تک داریم.3 سال پیش رفتیم جیرفت هندونه بزنیم . دو تا دلال شیرازی اومدن هر کیلو هندونه خریدن 400 تومن از کشاورز جیرفتی. من خودم کامل در جریان بودم اونجا. خب دلال کیلویی 400 خرید .کرایه ما شد 700 هزار تومن تا شیراز ینی کیلویی 70 تومن. بعد رفتیم توی میدون شیراز. حجره دار بار رو فروخت و پانصد هزار تومن کارمزد برداشت.ینی کیلویی پنجاه تومن.تا اینجا شد کیلویی 520. یه میوه فروش که میوه فروشی خیلی بزرگی داشت اومد خرید کیلویی 600.اینجا دیگه دلال کارش به اتمام رسید پس کیلویی 80 تومن براش داشت. ما بار رو خالی نکردیم بلکه بردیم توی میوه فروشی خالی کردیم . همون هندونه رو به مردم میوه فروش داد 700 تومن. این روندی بود که خود من کامل در جریانش بودم براتون نوشتم.
سود دلال : 80 تومن -- سود میدونی 50 تومن -- سود میوه فروش 100 تومن

mmortezat
17-07-2014, 14:42
اگه یه مبتدی بخواد بره تو کار صادرات میوه باید چه پروسه هایی رو طیکنه ؟
باید چه مدارکی رو از چه ادارات و اتحادیه هایئ داشته باشه که یه هفته ای جنسش ترخیص کنه هو بفرسته ؟
توی کدوم بخش کار باید تسریع عمل داشته باشه ؟

siros1
23-07-2014, 00:10
راستی یه چیزی به ذهنم رسید و دوست دارم که آقایون جوابشو بدن و اونم اینه که آیا این مسئله منطقیه که مثلا منی که توی کرمانشاه زندگی میکنم , موقع فصل زمستون برم بندر عباس و اون موقع که تازه اونجا هوا گرمه و کشاورزاش دارن سیب زمینی درو میکنن , سیب زمینیو یا قیمت پایین (بدلیل فصل برداشت قیمت پایین داره اون محصول ) , بیارم و توی کرمانشاه با قیمت 2-3 برابر عرضه کنم ؟
چنین کاری چه ضعفها و قوت هایی داره ؟ دوستان نظر بدن خواهشا.

miladahz
23-07-2014, 02:55
خوبه عالیه به این میگن تجارت دیگه تازه کالای تازه هم میدی دست مشتری.پولت وقتت هزینه راهت و هزینه حملو داری میدی دیگه 2.3 برابرش که نمیره جیبت

siros1
23-07-2014, 12:41
فکر کنم سود 20 درصد معقول باشه. (ولی خب رویایی نیست). از اون طرف شما تصور کن که 10 تومن رفتی از بندر عباس توی زمستون سیب زمینی خریدی و تا تهران هزار و خورده ای کیلومتر آوردیش و با این قیمت بنزین هم باید اقلا 1.5 به صاحب کامیون بدی و با احتساب سود 20 درصد فقط 500 هزار تومن سود بردی!
کسی نظر بهتری نداره؟

j.kh
30-04-2015, 01:54
دلالی اصطلاحیه که از فرانسه وارد ایران شد. در قرن هجدهم در فرانسه دلالها رو به خاطر اینکه اقتصاد رو به هم میریختن اعدام میکردن. !!!!

اما دلال وواقعا کیه و تفاوتش با تاجر چیه؟
دلال به کسی اطلاق میشه که بدون اینکه محصولی تولید کنه و یا ارزش افرینی ای ایجاد کنه صرفا با پول(یا کالای شبیه به پول که نقد شوندگیش بالاست) بازی میکنه.

اگر تعریفمون از دلال این باشه میشه گفت کسایی که در بازار مسکن یا دلار یا طلا طی چند سال گذشته، صرفا به خاطر اینکه پول داشتن تقاضای کاذب و افزایش قیمت رو موجب میشدند دلال هستند. کسی هم که کالا احتکار میکنه صرفا نوعی دلاله.

اقا بهزاد مطلب پر باری بود،،تبریک میگم
با هم نظران شما موافقم ..
up

tekno_a
17-05-2015, 16:27
سلام دوستان.

سالانه حدود 17 هزار میلیارد تومن سود نصیب دلالان بازار میوه و تره بار میشه.
دلالان عزیزی که کارشون اینه که میرن از سر زمین حاصل دسترنج کشاورزان را با قیمتهایی بسیار پایین خریداری کرده و محصول خریداری شده را با قیمتی بالاتر در اختیار مشتریان میادین میوه و تره بار قرار میدن به سودهای نجومی ای میرسن و طبق معمول ما ایرانیا! صداشم بالا نمیارن!

بگذارید توی این فروم یه مثال بزنم تا همه چی روشن شه:
قرض کنید که دلال محترم میوه و تره بار میاد میره سر زمین یا باغ و مثلا هلوی باغ اون کشاورز را به قیمت 1000 تومن میخره و میبره به میدان تره وبار و اونجا این هلو رو به ازائ هر کیلو 2000 تومن ازش میخرن.بعدش میوه فروشی (که توی شهر مغازه ی میوه فروشی داره) شخصا به میدان میوه و تره بار میاد و اون میوه رو میخره به ازائ هر کیلو 3000 تومن و نهایتا همون میوه رو میذاره توی مغازش به قیمت 5000 تومن.

شما حالا خودتون حساب بکنید که در این چرخه که از "کشاورز" شروع میشه و به "میوه فروش ختم میشه,کیا سود زیادتر و ضرر زیاد
تری کردن:
"کشاورز" که محصول خودشو با هزار زحمت پرورش داده و داره اونو با قیمت فقط 1000 تومن میفروشه.----> 0% سود !
"دلال" که 1000 تومنو سود کرده 2000 تومن ----> 200% سود
"خریدار" عمده ی غرفه دار در میدان تره بار که 2000 تومنو روخته به میوه فروش 3000 تومن---->150% سود
"میوه فروش" که 3000 تومنو کرده 5000 تومن----> حدود 160% سود

حالا ببینین کی برندست!

شاید الان خیلی از دوستان بیان و فرمولای عجیب غریبی به کار ببرن و بگن آره و اصلا اینجوری نیست و دلال باید کلی هزینه ی حمل و نقل میوه رو از سر زمین تا میدان تره بار بده و از اون طرف هم "میوه فروشی" که نهایتا میوه رو توی مغازش میذاره باید کرایه ی مغازشو در بیاره و از این حرفا.
اولا مگه دلال چقدر به اون راننده ی وانت یا خاور پول میده تا محصولو از سر زمین بیاره تا میدان تره بار؟
فکر کردین راننده های خاور مگه چقدر میگیرن؟ بنده خداها مثلا یه بار پر میکنن از قزوین میارن تهران همش بین 150 تا 200 تومن میگیرن.در حالیکه اگه شما یه حساب سر انگشتی بکنین و با خودت فکر کنی که یه دلال مثلا تهرانی که از تهران بلند میشه میره قزوین و از باغبان قزوینی مثلا 4 تن انگور به قیمت هر کیلو 1000 تومن میخره (کلا 4 میلیون تومن) ,اگه اینو بخواد به قیمت کیلویی 2000 تومن بفروشه به عمده فروش داخل میدان تره بار تهران, 8 میلیون تومن گیرش میاد که با کم کردن اون هزینه ی 200 هزار تومنیه "انتقال بارش از قزوین به تهران" میبینید که سود قابل توجهی کرده و اصلا اون هزینه ی نقل و انتقال بارش به چشم نمیاد!
تازه اگرم چه میدونم"تبخیر آب داخل میوه" و "ضایعات" و... را هم در نظر بگیریم باز هم اونقدر ضرر به دلال نمیزنه که سود زیادش رو به خطر بندازه.

خلاصه سود وسوسه انگیزیه !
دوستانی که تجربه ی این کارو داشتن و یا میبینن که من چیزی رو از قلم انداختم یا انتقادی دارن به این صحبتای من بیان اینجا محترمانه مطرح کنن اظهاراتشونو.


سلام
دوس عزیز اینجور هم که شما می گویید نیست
کشاورز محصول خودش را به دلال میفروشه چون تمایلی نداره میوه یا محصول خودش را به میدان دار بفروشه
خب حالا مثال
من ده تن سیبزمینی خوب خریدم میدان دار گفت داریم هزار میفروشیم
من بار زدم واسه میدان
خب شد دوازده شب و میدان باز شد آقای ایکس تماس گرفت که این چه سیب زمینی شد همش کرم داره و خرابه
هیچی خدا روزی بد نده پس از کلی منت و فلان اقا بار شما را فلان قیمت زیر فروختم
و دو ملیون خسارت به ما زد
یک بار دیگه هم این کار را کردم و نتیجه 500 هزار خسارت بود
پس هر کس در زمینه تره بار دلالی کنه بیچاره هست.
حالا بشنویم حرف راننده را
اقا هنوز در ماشین را باز نکرده در صورتی که با من تماس و اعلام خرابی سیب کرده بودا
قا تا صبح 8 تن فروخت و روی تابلو 1200 تومان قیمت زده بود.
سرتون را درد نیارم
به هیچ میدان داری اعتماد نکنید که بیچارتون میکنند.
امانت فروش اسم هست
حالا شما بگید دلال فلان مبلغ سود میکنه
پیشنهاد من این است که برادر من یک بار دلالی کن. تا بدونی نه کشاورز سود میکنه نه خودت. فقط میدان دار سود میکنه
امانت فروش میدان

tekno_a
17-05-2015, 16:39
کرایه بار را میدان دار به راننده میدهد. پول کارگر را هم میدان دار میدهد و حق العمل خود را برداشت کرده و پول دلال را اگر نخورد میدهد.
کار بسیار خطر ناکی هست بیشتر متضرر میشوید تا این که سود کنید.
چون یکی دو بار این بلا پست بالا سر کشاورز آمده کشاورز محصول خود را با خوش حالی به دلال میدهد با یک نرخ.
وای از اون وقتی که میدان دار بگوید بار شما فروش نرفت و بار شما را روی زمین گذاشتم
با شنیدن این جمله بدونید که باری که کیلو 1000 خریدید را فروخته و به شما کیلو 200 پول میدهد.
همیشه هر کاری خواستید انجام بدید اول مشورت
چند نفر به من گفتند ما این کار را انجام دادیم و متضرر شدیم.
من حرف گوش نکردم و گفتم سود توش هست اما چه سودی سودش ضرر بود و تجربه ضررش وقت مشروط شدن از دانشگاه معدل زیر 14 یک ماه با ماشین تو بیابون ها سر زمین ها و بنزین حروم کردن ووووو