PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آسیب شناسی فضای اخلاقی تجارت و تجار ایرانی



مرتضی
04-01-2013, 10:34
سلام به اهالی تاجر بانک
این تاپیک رو چند روز پیش هم ایجاد کردم ولی متاسفانه موقع ادیت به خاطر کم دقتی خودم، باعث حذف کلی تاپیک شدم. از دوستان عزیز " حاجی " و " فرصت " عذرخواهی میکنم بابت اینکه پستهاشون در تاپیک قبلی پاک شد.

لازم به توضیح هست که فقط و فقط غرض از نوشتن این مطالب آسیب شناسی یک اخلاق تجاریست و امیدوارم و خواهش میکنم دوستان برداشت شخصی نکنن و کسی ناراحت نشه. :cap:

خیلی سعی کردم که عنوان تاپیک گویای منظورم باشه، ولی فکر میکنم نتونستم با عنوان متن رو کامل توضیح بدم. به همین خاطر توضیحاتی رو در اینجا میارم و امیدوارم دوستان هم در بحث شرکت کنن.

در واقع ایده ایجاد تاپیکی با این موضوع از تجربه شخصی خودم در مدتی که در تجارت بودم و فعالیت در این فروم و دنیای مجازی نشات میگیره؛ با مرور چند داستان گونه و خاطرات واره و نقل قول، بحث رو باز میکنم:

#وقتی کلاسهای مختلف بازرگانی در اتاق بازرگانی تهران رو شرکت میکردم، یادمه استادها فقط در چهارچوب کتابهای درسی ( که جالب بود نویسندشون هم خودشون بودن و به زور به ما میفروختن_ چون مجبور بودیم بخریم) تدریس میکردن و قشنگ یادمه وقتی سوالی راجع به یک پروژه خودمون، که اتفاقا مربوط به بحث کلاس هم میشد میپرسیدیم ( در واقع یک مثال عملی) استاد مربوطه انگشت سبابه و انگشت شست رو به هم میمالید و اشاره میکرد که باید پول بدی تا بهت بگم.

#بسیار پیش اومده در این فروم یا حتی فرومهای مشابه در جواب بسیاری از سوالات دوستانی فقط شماره تلفن دفترشون رو گذاشتن و تقاضای تماس برای جواب به سوال و حل مشکل داشتن.

#یادمه وقتی داشتیم دفتر چین رو راه اندازی میکردیم، برای تحقیق، خودم به شخصه با هرکسی که اینجا دفتر داشت یا در کار تجارت با چین بود، مشورت کردم فقط در صدد مایوس کردن و ناامید کردن ما بودند...

#در چین وقتی از دوستان ( همکار بگیم بهتره) تاجر سوالی پرسیدم ( مخصوصا در روزهای اول) یا کمکی نکردن یا به عمد جوابهایی دادن که بعدا فهمیدم اشتباه بوده...

من میدونم و کاملا آگاه هستم که خیلی ها هم هستند که خلاف این صحبتها و مثالهای من کاملا بدون چشم داشت از هر کمکی که از دستشون بر بیاد به همکاران و دوستان و تجار دیگه ، دریغ نمیکنن. مثال این اشخاص در همین فروم زیاد هست...اما من میخوام کمی بدبینانه به موضوع نگاه کنم و کمن حتی طلبکارانه...

آیا واقعا دریغ کردن اطلاعات از دیگران یک شگرد یا سرمایه به حساب میاد؟ آیا این یک استراتژی در تجارت میتونه باشه؟ آیا با سواد بودن ما به قیمت بی سوادی دیگران میتونه باعٍث ارتقاء مقام ما یا موفقیت در تجارتمون بشه؟

در یک برنامه تلویزیونی، جناب عسگر اولادی که یکی از تجار موفق و به نام ایران هستند، فرمودن: من اطلاعات تجارت و کارم رو در اختیار هیچ کسی قرار نمیدم چون سرمایهء من هست. ( یا جمله ای شبیه این)

مثال من از جناب عسگر اولادی اصلا تحلیل و نقد شخصیت ایشون نیست، فقط این مثال برای این آوردم، که حتی بزرگترین تاجر این مملکت هم چنین بینشی داره...

haman716
04-01-2013, 10:58
ممنون از تاپیک بسیار خوبی که راه انداختی آقا مرتضی
به نظر من اگر تمام تجار اطلاعاتی رو که دارند با هم به اشتراک بذارن نه تنها باعث عقب ماندن از بقیه نمیشه که باعث پیشرفت خودشون هم میشه.
من یک مثال که برای خودم اتفاق افتاده میزنم.یه مدت طولانی بود که من به هر دری میزدم تا از تاجرهای افغانی که در زمینه واردات سنگ فعالیت دارند اطلاعات تماسی بدست بیارم.طی این مدت به تجار و شرکتهایی که چندین سال بود که با افغانستان در مراوده بودند سر زدم ولی هیچ کدوم از اونها حاضر به ارائه حتی یک راهنمایی کوچک به من نشدن چه برسه که مشتری به من معرفی کنند.تا اینکه یک نفر که تاجر بسیار موفق و ثروتمندی در بیرجنده چند مشتری افغانی که باهاشون کار میکرد و قابل اطمینان بودن بهم معرفی کرد و من هم فروش سنگم رو به آنها شروع کردم.در مقابل چند تاجر افغانی که مشتری خودم بودند برای خرید کاشی از من سراغ یک تامین کننده خوب رو گرفتند که من هم اون تاجر رو بهشون معرقی کردم و اینم بگم که اون خیلی بیشتر از من تو این ماجرا سود کرد و فروش داشت.
منظور اینکه این راهنمایی و کمکها مطمئنا دو طرفه است

مرتضی
04-01-2013, 11:28
ممنون از تاپیک بسیار خوبی که راه انداختی آقا مرتضی
به نظر من اگر تمام تجار اطلاعاتی رو که دارند با هم به اشتراک بذارن نه تنها باعث عقب ماندن از بقیه نمیشه که باعث پیشرفت خودشون هم میشه.
من یک مثال که برای خودم اتفاق افتاده میزنم.یه مدت طولانی بود که من به هر دری میزدم تا از تاجرهای افغانی که در زمینه واردات سنگ فعالیت دارند اطلاعات تماسی بدست بیارم.طی این مدت به تجار و شرکتهایی که چندین سال بود که با افغانستان در مراوده بودند سر زدم ولی هیچ کدوم از اونها حاضر به ارائه حتی یک راهنمایی کوچک به من نشدن چه برسه که مشتری به من معرفی کنند.تا اینکه یک نفر که تاجر بسیار موفق و ثروتمندی در بیرجنده چند مشتری افغانی که باهاشون کار میکرد و قابل اطمینان بودن بهم معرفی کرد و من هم فروش سنگم رو به آنها شروع کردم.در مقابل چند تاجر افغانی که مشتری خودم بودند برای خرید کاشی از من سراغ یک تامین کننده خوب رو گرفتند که من هم اون تاجر رو بهشون معرقی کردم و اینم بگم که اون خیلی بیشتر از من تو این ماجرا سود کرد و فروش داشت.
منظور اینکه این راهنمایی و کمکها مطمئنا دو طرفه است

مثال جالبی بود، من هم با این نظر موافقم که همکاریها میتونه بستر خیلی از موفقیتهای بعدی و فرصتهای جدید رو ایجاد کنه...

naseer2263
04-01-2013, 13:14
بله همیشه گفتن که ببخش تا ببخشند وقتی شما اطلاعاتی رو در اختیار کسی قرار میدی .یه ذهنیت مثبت در شخص ایجاد میشه و باعث میشه اگه کسی هم از ایشان اطلاعاتی خواست در اختیارشون قرار بده و مضایقه نکنه.

hamed3300
04-01-2013, 13:45
این متن را یکی از بزرگان و ثروتمند های بزرگ ایران که نه تنها میلیاردها سرمایه و بیش از 10 هزار کارمند و کارگر در ایران دارند و میلیاردها دلار و چندین شرکت در خارج کشور دارند چند وقت پیش در یک انجمن یک متنی نوشته بود که خود گویای این تاپیک اقا مرتضی میباشد.
منبع : [Only Registered And Activated Users Can See Links] ([Only Registered And Activated Users Can See Links])
جای خالی شرکت ها و برند های ایرانی در فهرست شرکتهای برتر دنیا و مسئولیت ما با سلام و سپاس جای خالی شرکت ها و برند های ایرانی در فهرست شرکتهای برتر دنیا و مسئولیت ما

با سلام و سپاس بارها عرض کرده ام،تاکید داشته ام،خواهش نموده ام،باز خواهشهایم را بصورت تاکیدی ،عرض میکنم. ریشه فریب خوردن ها: این جملات را زیاد شنیده ایم ولی کو گوش شنوا؟
مردم علت گول خوردن و شکست هایشان را با این جملات توجیه میکنند:
اعنماد (کردم) : عجب!!! چقدر ساده
در عالم اقتصاد وسوسه (شدم): عجب!!! چقدر بی اصول در دنیای تجارت
عجولانه تصمیم (گرفتم): عجب!!! چقدر ناپخته
(مالم ) را بردند: عجب!!! چقدر ضعیف
و هزاران جملات دیگر و در آخر (سرم) کلاه گذاشتند: عجب!!! چه سر تو خالی

اصلا و ابدا مشکلات را در بیرون از خودمان جستجو نکنیم. پس مواظب خودمان باشیم نه دیگران،هر سود و ضرری به ما میرسد از جانب خودمان می باشد!!! نگویید گولم زدند ،بلکه بگویید گول ( خوردم) یعنی تمامی افعال به خودمان برمی گردد.اصول ، اصول و اصول اما یک اصول مهم تر را میخواهم با شما مطرح کنم : خیلی حرفها با شما عزیزان دارم.برای بنده کمیت اصلا مهم نیست و فقط و فقط به این امید با شما جوانان ،در قالب کلمات و جملات عشق بازی میکنم تا حتی یک نفر هم که شده از دل این انجمن برخواسته(که خواهد شد)و قدوم مبارکش را در جای خالی عرصه پهناور بین المللی بگذارد ،اما قدم گذاشتنی بسیار متفاوت که عرض خواهم کرد. ایرانیان موفق در دنیا کم نیستند ولی متاسفانه شرکتی نداریم که بتواند رشد پایداری داشته باشد.

فقیه زاده پرافتخارم کردستانی عزیز و خوش فکرم امیدیار بزرگوار ،سخت کوش،صبور و مایه مباهاتم مانی خلیلی نظریان خانم دارابی خسروشاهی و خیلی های دیگر!!! اما همه اینها نمی توانند ارضایم کنند!!!! جای خالی کجاست؟؟؟ شرکت ها و برند های صدر دنیا بلی هدف من،رشد اصولی تک تک شماهاست،چنان رشدی که از یک حرکت کوچک،یک ایده،با کمترین هزینه ها شروع شود و با پرورش دادن اصول ها در وجود خویش،بتواند در آینده یک یا چندین شرکت بین المللی (پایدار) تاسیس و مهمتر از آن به (نسلهای )بعدی انتقال دهد. عزیزانم برخیزید،تکانی به خودمان بدهیم که کلی مسئولیت بر دوش تک تک ماست!!! هدف من میلیاردر شدن شماها نیست زیرا این هدف با تلاش،فکر،همت،برنامه ریزی و غیره یک امر کاملا طبیعی و قابل دسترس می باشد.

10 میلیارد ،100 میلیارد ،1000 میلیارد و بیشتر و بیشتر ،اگر این رقمها یک خروجی نداشته باشد باز هم کار خاصی نکرده ایم!!! کدام خروجی؟؟؟ آنقدر باید خوش فکر،هدفمند،با برنامه ،شجاع،قوی،صبور،و در کل با اصول باشید تا بتوانید در آخر امر یک شرکتی در دنیا تاسیس کنید که این شرکت در صدر شرکتهای غول دنیا باشد !!

مایکروسافت،نوکیا،گوگل،فور د،زیمنس،تویوتا،توشیبا،دل، اپل،مک دونالد،وال مارت،اینتل،زیراکس،شل، موبیل و غیره پس کو و کجاست یک شرکت ایرانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تازه اگر باز هم به این جایگاه برسیم ،هنوز هنری نکرده ایم!!! کدامین هنر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هنر تاسیس شرکتی که چنان با اصول و بازیربنای قوی باشد که تمام تجارب خویش را به نسلهای بعدی ان شرکت انتقال دهد و قرنها پایدار و مدرن باشد نه اینکه مقطعی بیاید و برود!!! وقتی خودم را در برابر شرکتهای باسابقه و باتجربه میبینم فقط یک افسوس میخورم!!! از اینها نمی ترسم ،نه از پولشان،نه از قدرتشان،نه از روابطشان،نه از نامشان و نه از هیچ چیز دیگرشان!! فقط از یک چیز می نالم و افسوس میخورم و آن هم بهره مندی این شرکت ها از تجربیات گذشتگان ، موسسان و رهبران گذشته شرکت خودشان!!! و اینجاست که جای خالی و کم کاری یا بهتر بگویم کار نکردن پیشینیان خود را با تمام وجودم حس میکنم و افسوس میخورم که همچنان که از اول فعالیتم بدون راهنمای موفق و باتجربه ،بودم اکنون نیز در عرصه بین الملل خود را بی پدر و بی پشتوانه از لحاظ تجربه طولانی میبینم.

مشاورین خبره؟؟؟؟ نه ،هرگز ، حتی بزرگترین مشاورین را جذب میکنم ولی بازهم ،آن نکات مرموز و با تجربه ای که فقط از بزرگترها میشود یاد گرفت را نمی یابم. آقای نامی چه میگویی؟؟؟؟؟ مایکروسافت و خیلی از شرکت های دیگر جوان هستند و انگونه که شما میگویید از پیشنیان درسها و راز ها را نیاموخته اند. نامی: اینکه رشد کرده اند کاملا درست و امری شدنی است ولی اینکه تصور کنیم بدون استفاده از تجربه ،پایدار خواهند بود ،عرض میکنم که خیر آقای بیل گیتس شاگرد ثروتمندان ،مجربین و تاثیر گذاران پشت پرده یهودیان بوده است ،البته هر کسی نمیتواند نظر مثبت بزرگان را جلب کند پس خود اقای بیل، فکر و حرکت کرده اما برای ثباتشان تجربیات را گرفته اند. خودتان را تاجایی که میتوانید بزرگ تصور کنید و به همان اندازه نیز تلاش کنید و با اصول حرکت کنید تا خودتان از پشت پرده ها آگاه شوید و اینهم یکی از لذت های بزرگ ثروتمند شدن میباشد که شما اطلاعاتی بدست میاورید که عموم ندارند.

برخیزیم که کلی کار داریم و باید کمر همت را ببندیم ،دیگر نباید فرزندان ایران زمین از بابت نعمت تجربه خود را تنها بدانند ،باید بیاموزید و انتقال بدهید ! از همین لحظه باید استارت اینکار را بزنیم.

جای وحدت،انتقال تجربیات،پشت هم بودن در عرصه های کوچک و بزرگ در بین ما ایرانیان خالی است پس :...

لطفا جای خالی را با گزینه مناسب پر کنید.

فرصت
04-01-2013, 13:52
با سلام
بخش زیادی از مشکلات برمیگردد به حاکم بودن تفکر دولتی بر حوزه تجارت و فعال بودن وابستگان به رانت در این حوزه نیز مانع از رشد این صنعت شده است
شاید عدم شفافیت های متداول در سطح جهان در ایران نیز حوزه تجرات را از دید بسیاری از جوانان با استعداد پنهان نموده است
عدم وجود اساتید پرکتیکال در دانشگاه ها نیز خود منجر به خلق دانشجویانی تیوریک نموده است
اقا مرتضی از همه مهتر عدم وجود فرهنگ تلاش و کار و کارافرینی و غالب بودن دیدگاه کارمند شدن در سیستم دولتی و اویزان شدن به ان بخشی از اقتصاد ما را فلج نموده است
ولی باید پیروز شویم :fez:

j.ostovar850
04-01-2013, 14:02
سلام و ممنون از مباحث مهم و صورت مسئله های جذابی که ایجاد میکنید
به نظر من این بحث رو نمیتونیم بصورت صفر و یک یا همون بله یا خیر پیش ببریم. شما خودتون تاجر هستید و میدونید در تجارت همیشه رقابت هست. این یعنی اینکه اگه من تاجر سرامیک هستم و دوستی دارم که تازه میخاد به این تجارت وارد بشه و از من اطلاعات بخاد، باید نه به اون اطلاعات غلط بدم و نه مشتریان سرامیک که سالها برای پیدا کردنشون وقت صرف کردمو هزینه داده ام رو مستقیم در اختیارش بگذارم. این موضوع بیشتر ربط پیدا میکنه به این مطلب که اطلاعات درخواستی دوست من یا هر تاجر دیگه درچه سطحی از اطلاعات طبقه بندی شده شرکت من جاداره. مثلا اگه دوست من بخواد تجارت سنگ گرانیت انجام بده درحالی که من تاجر سرامیک هستم طبیعیه که من باید اطلاعاتی رو که دارم دراختیارش بگذارم. بارها برای خود من پیش اومده که با تاجرهایی که احتمال میدادم اطلاعاتم مناسب اونا باشه و از ارائه این اطلاعات زیانی به من وارد نمیشه مبادله اطلاعات کردیم و این کار بسیار برای من و اونا کارآمد بوده.
الان میتونیم یک مثال مثبت از این موضوع بین j.ostovar850 ، haman716 و حاج مرتضی رو بصورت واقعی ببینیم:
j.ostovar850 در عراق دفتر بازرگانی داره و با چند تاجر عراقی تو اونجا داره کار میکنه که بخاطر نفوذ سیاسی اونها هرکالایی از شیرمرغ تا جون سوسمار هیرمند (که فکر کنم الان منقرض شده) رو تو عراق بازاریابی کنه یا بفروشه. از طرف دیگه جناب haman هم احساس میکنم که در بازار افغانستان فعال باشه و حاج مرتضی هم که دیگه چین و ماچین و قطب قیمت تمام شده کالا و نتیجتا Competitive prices. از طرفی من پیشنهادات زیادی درباره فروش انواع سنگ ساختمانی از slab گرفته تا برش خورده آماده دارم haman هم فکر کنم همینطور باشه و شما هم در بزرگترین بازار سنگ دنیا یعنی چین هستید دیگه خودتون تا آخرش بخونید.... واز طرف دیگه کالاهای زیادی هست که مورد نیاز من در عراق هست میبینید که این همکاری و تبادل اطلاعات اگر هوشمندانه باشه چقدر میتونه مفید واقع بشه! بهتر بگم اگه همکاری سالم و حساب شده باشه میتونه سود طرفین رو بشدت افزایش بده.

خشایار
04-01-2013, 14:14
مرتضی خان اون اقا بعد از خودش چیزی نکاشته تا دیگران بخورند یعنی با دست خودش به پادشاهی پایان میده از همه مهمتر حی الاخیر و العمل هر که به عمل خویش مهم اینه که من کمکی از دستم بر میاد انجام بدم ومطمننا من هم از این روابط دو طرفه بهره خواهم برد

مرتضی
04-01-2013, 14:27
با سلام
بخش زیادی از مشکلات برمیگردد به حاکم بودن تفکر دولتی بر حوزه تجارت و فعال بودن وابستگان به رانت در این حوزه نیز مانع از رشد این صنعت شده است
شاید عدم شفافیت های متداول در سطح جهان در ایران نیز حوزه تجرات را از دید بسیاری از جوانان با استعداد پنهان نموده است
عدم وجود اساتید پرکتیکال در دانشگاه ها نیز خود منجر به خلق دانشجویانی تیوریک نموده است
اقا مرتضی از همه مهتر عدم وجود فرهنگ تلاش و کار و کارافرینی و غالب بودن دیدگاه کارمند شدن در سیستم دولتی و اویزان شدن به ان بخشی از اقتصاد ما را فلج نموده است
ولی باید پیروز شویم :fez:

برخورداری از رانت دولتی و اطلاعاتی، یه ظلم بزرگ در حق کسانی هست که به این اطلاعات دسترسی ندارن، و به قول خود شما باعٍث بوجود اومدن سلطانها و پادشاهان در عرصه های مختلف تجاری میشه، که دیگه مصداق کامل محروم کردن و تحریم دیگران برای رشد شخصی هست.

من از دانشگاههای بازرگانی و اقتصادی بیخبرم، چون تحصیل کرده تجارت به صورت آکادمیک نیستم، ولی در کلاسهای اتاق بازرگانی به وضوح دیدم که اساتید سالها بود که در عرصه عملی تجارت فعال نبودن...تئوریسینهای قوی بودن فقط..

مورد سوم هم یه مشکل پایه هست به نظرم، یه مشکل که ریشه در فرهنگ و نوع آموزش و پرورش ما داره....تازه داشتم دیپلم میگرفتم که خاله ام بهم یه نصیحتی کرد، گفت بلافاصله بعد دیپلم برو سربازی و بعد سعی کن یه جا استخدام شی تا یه آب باریکه داشته باشی، :mad:

مرتضی
04-01-2013, 14:30
سلام و ممنون از مباحث مهم و صورت مسئله های جذابی که ایجاد میکنید
به نظر من این بحث رو نمیتونیم بصورت صفر و یک یا همون بله یا خیر پیش ببریم. شما خودتون تاجر هستید و میدونید در تجارت همیشه رقابت هست. این یعنی اینکه اگه من تاجر سرامیک هستم و دوستی دارم که تازه میخاد به این تجارت وارد بشه و از من اطلاعات بخاد، باید نه به اون اطلاعات غلط بدم و نه مشتریان سرامیک که سالها برای پیدا کردنشون وقت صرف کردمو هزینه داده ام رو مستقیم در اختیارش بگذارم. این موضوع بیشتر ربط پیدا میکنه به این مطلب که اطلاعات درخواستی دوست من یا هر تاجر دیگه درچه سطحی از اطلاعات طبقه بندی شده شرکت من جاداره. مثلا اگه دوست من بخواد تجارت سنگ گرانیت انجام بده درحالی که من تاجر سرامیک هستم طبیعیه که من باید اطلاعاتی رو که دارم دراختیارش بگذارم. بارها برای خود من پیش اومده که با تاجرهایی که احتمال میدادم اطلاعاتم مناسب اونا باشه و از ارائه این اطلاعات زیانی به من وارد نمیشه مبادله اطلاعات کردیم و این کار بسیار برای من و اونا کارآمد بوده.
الان میتونیم یک مثال مثبت از این موضوع بین j.ostovar850 ، haman716 و حاج مرتضی رو بصورت واقعی ببینیم:
j.ostovar850 در عراق دفتر بازرگانی داره و با چند تاجر عراقی تو اونجا داره کار میکنه که بخاطر نفوذ سیاسی اونها هرکالایی از شیرمرغ تا جون سوسمار هیرمند (که فکر کنم الان منقرض شده) رو تو عراق بازاریابی کنه یا بفروشه. از طرف دیگه جناب haman هم احساس میکنم که در بازار افغانستان فعال باشه و حاج مرتضی هم که دیگه چین و ماچین و قطب قیمت تمام شده کالا و نتیجتا Competitive prices. از طرفی من پیشنهادات زیادی درباره فروش انواع سنگ ساختمانی از slab گرفته تا برش خورده آماده دارم haman هم فکر کنم همینطور باشه و شما هم در بزرگترین بازار سنگ دنیا یعنی چین هستید دیگه خودتون تا آخرش بخونید.... واز طرف دیگه کالاهای زیادی هست که مورد نیاز من در عراق هست میبینید که این همکاری و تبادل اطلاعات اگر هوشمندانه باشه چقدر میتونه مفید واقع بشه! بهتر بگم اگه همکاری سالم و حساب شده باشه میتونه سود طرفین رو بشدت افزایش بده.

دقیقا رقابت در تجارت رو قبول دارم، و اصلا منظورم این نیست که اطلاعات طبقه بندی شده رو در اختیار همه قرار بدیم، کوکا کولا هم فرمول نوشابه اش رو لو نمیده. ولی خیلی ها همین بینشی که شما مثال زدی رو قبول ندارن و سعی میکنن با بی سواد نگه داشتن بقیه، باسواد بمونن.

خشایار
04-01-2013, 14:42
من همیشه یه سوال در ذهنم و تا به الان هم از کسی جواب قانع کنند ه ای نشنیدم دوستان اگر جواب رو میدونن منو راهنمایی کنن
سوال؟چرا در شرکتی مثل جنرال موتور یا هزار شرکت مشابه با این همه شرکائ تجاری در کنار هم بطور مسالمت امیز در کنار هم کار و تلاش میکنند اما تو ایران حرف های از این قبیل سرم . کلاه گذاشتن اطلاعات به هیچ کس نمیدم هزار کار دیگه هست

j.ostovar850
04-01-2013, 17:12
سلام آقا خشایار
ان شااله وقتی که تونستید از نزدیک به بعضی از کشورها برید تفاوت فرهنگ هارو متوجه میشید. اصلا اگه تو همین ایران خودمونم که با مناطق مختلف کار بکنید متوجه تفاون فرهنگ ها میشید. بنده بخاطر اینکه بتونم در رشته بازرگانی موفق تر باشم مجبور شدم مباحثی رو در جامعه شناسی مطالعه کنم. نتیجه این بود که در مناطق و اقوام مختلف سطح سرمایه های اجتماعی پایین تر یا بالتر هست. ملاک اصلی محاسبه سرمایه اجتماعی اعتماد مردم یک جامعه به یکدیگر هست. یعنی اینکه مثلا در شهر شما لاهیجان اگه بخواهید یک معامله انجام بدید چقدر اسناد و مدارک بین هم ردوبدل میکنید اگه خیلی سندومدرک ردوبدل نکنید یعنی به همدیگر اعتماد دارید و میگوییم سطح سرمایه های اجتماعی در جامعه شما بالا است ولی مثلا خود من در اکثر مناطق هرچی کاغذ و سند هم ردوبدل میکردیم و شاهد میگرفتیم باز هم آخرش مشکل پیش میامد. یعنی در اون مناطقی که سرمایه اجتماعی پایین هست مشارکت ها همیشه محکوم به فناست و هرکی مشارکت میکنه بعد از مدتی جمله همیشگی یعنی "گه خوردم دیگه غلط بکنم شریک بگیرم" تا سالها بعد به خودش و اطرافیان میگه که لااقل دلش خنک بشه و لی مشکل تنها دل نیس چون اینقدر حالش گرفته هست که یه بخش دیگه از بدنش که نمیتونه به کسی نشونش بده و منم اینجا نمیتونم اسمشو بیارم سوخته و به این زودیا هم خوب نمیشه. تجربه ثابت کرده مشکل پایین بودن سرمایه های اجتماعی خیلی ربطی به رفتار مذهبی مردم نداره بلکه کاملا به تجربه جامعه در تجارت مرتبط هست. کما اینکه در کشورهای توسعه یافته که جامعه از دویست سال پیش کار گروهی رو تجربه کرده میبینیم که سطح سرمایه های اجتماعی بالاست و هرچه به سمت جوامع عقب افتاده تر برویم شاهد پایین تر آمدن سرمایه های اجتماعی میشویم.
مفهوم سرمایه های اجتماعی برای دوستان بازرگان بسیار مهم است. چراکه مثلا سطح سرمایه های اجتماعی بین دو کشور چین و هند بسیار متفاوت میباشد یعنی وقتی که میخواهیم با یک شرکت چینی معامله کنیم باید بسیار دقت بیشتری به خرج دهیم تا زمانیکه با یک هندی معامله میکنیم.

j.ostovar850
04-01-2013, 17:16
سلام آقا مرتضی
برامون از چین و ماچین بگو اونجا چکار میکنی؟ فرصتی برای همکاری هست؟

خشایار
05-01-2013, 14:09
من یه سوال دارم:
چرا درشرکت مثلا جنرال موتور با اون همه شرکا نه دعوا میگیرن نه سرشون کلا میره همه در فکر پیشبرد بهتر کارشون

سجاد
06-01-2013, 18:40
سلام به همه دوستان و داداش گلم آقا مرتضی:love:

شاید مایی که برای رشدمون به اطلاعات نیاز داریم وقتی با یه نفر که حاضر نیست اطلاعات بده روبرو می شیم با خودمون فکر کنیم که عجب آدم خسیسیه و .... . همین طور که خود من و خیلی از دوستان همکارم در اوایل کارمون فکر می کردیم اما این طرز فکر صحیح نیست.

در تجارت شما نمی تونین ارائه اطلاعات مهم کاریتون رو اخلاق مداری بدونین ( البته ارائه اطلاعات غلط بی اخلاقی است). حفظ اطلاعات چه در شرکتهای ایرانی و چه در شرکت های کوچک و بزرگ خارجی وجود داره و از نظر شرکت های بزرگ توجیهی وجود نداره که برن به شرکت های رقیب اطلاعات کاریشون رو بدن. مثل این می مونه که استیو جابز می رفت ایده های کاری و اطلاعات کاری مهمش رو که پیشرفت شرکت به اون بستگی داشت رو برای رقباش مطرح می کرد یا همین طور مایکروسافت و یا کوکاکولا و یا .... . اون وقت شاید هیچ کدوم از این شرکت ها موفقیت الان خودشون رو نداشتن.

من با شرکت های زیادی چه ایرانی و چه خارجی ارتباط داشتم و تو خیلی از مذاکرات حضور داشتم و دیدم که حفظ اطلاعات مهم کاری جزء اصول همه شرکت ها بوده.

البته شاید شنیده باشید که از اصول مذاکره خوب، دادن اطلاعات زیاده اما نه اطلاعات دسته اول. اطلاعاتی که اگر شما هم به اون فرد ندید خودش می تونه بدست بیاره. اطلاعاتی که تو همه سایت ها و کتاب ها نوشته شده.

حالا یه بحث دیگه هم هست و اینکه اطلاعات از نظر دارنده اطلاعات طبقه بندی می شه. مثلا دو تا شرکت سازنده موبایل اپل و جی ال ایکس ( ایران ) رو در نظر بگیرین. شاید از نظر اپل دادن اطلاعات راجع به نحوه تامین قطعات موبایل خیلی اهمیت نداشته باشه اما اگر شما برید سراغ جی ال ایکس و بخواید این اطلاعات رو ازش بگیرین به احتمال زیاد به شما نمی ده. نه بخاطر اینکه ایرانیه برای اینکه تازه کار هستش و خودش رو در حدی نمی دونه که ورود شما تو بازار موبایل براش مشکلی ایجاد نکنه.

با یک دید دیگر هم میشه به این موضوع نگاه کرد. این بحث رو می خوام با یه داستان واقعی مطرح کنم. تو روسیه یکی از ثروتمند ترین افرادش شخصی هست که تولید پاکت داره.از میلیونرهای روسیه هستش اما الان اسمش رو دقیق به خاطر ندارم. داستان این آقا به این صورت بوده که اصلا وضع مالی خوبی نداشته یا بهتره بگم که متوسط رو به پایین بوده. یه همسایه داشته که دانشمند شیمی بوده. روزی این دانشمند به اون شخص می گه بیا یه تجارت عالی بهت پیشنهاد بدم و به ایشون می گه که برای تولید این پاکت باید از این مواد اولیه استفاده کنی که قیمت این مواد الان اینقدر هستش و قیمت این پاکت در بازار حداقل اینقدر روبل و تو می تونی رو هر پاکت سود خیلی خوبی داشته باشی.این شخص از دانشمند می پرسه که چرا خودت این کار رو انجام ندادی و دانشمند جواب می ده که من دانشمند هستم و کار من چیز دیگه ای هست. من تاجر نیستم. ( اون شخص هم بعد از مدتی تولید پاکت رو شروع می کنه و میشه یکی از ثروتمندان روسیه ):blink:

قصدم از این داستان این بود که هرکسی باید بر اساس جایگاه خودش اطلاعات بده و شما باید با توجه به جایگاه طرف مقابل ازش توقع دریافت اطلاعات داشته باشین. جایگاه دانشمند و استاد دانشگاه و تاجر و مدیرعامل گوگل و ... کاملا با هم تفاوت داره.من به شخصه در این فروم در جایگاه یک کاربر فروم هرجا که تونستم و می دونستم اطلاعات دادم. خیلی های دیگه هم همین طور بودند. اما در جایگاه یک تاجر ( خودمو نمی گم منظورم عام هستش:whistle:) اگر کسی از اطلاعات مهم کاری بپرسه نمی گم.

اینکه می گیم تو ایران فرهنگشو ندارن و خارج اینطور نیست هم از نظر من صحیح نیست. اتفاقا در خارج این موضوع کاملا جا افتاده که از طرف مقابل نباید اطلاعات مهم کاری یا شخصیشو بپرسی و اگر هم پرسیدی انقدر رک و بدون تعارف هستند که می گن اینها سکرت هستش و هیچ یک از طرفین ناراحت نمی شه.

فرصت
06-01-2013, 22:37
با سلام
نمیدانم چرا دوستان اطلاعات و مسایل شخصی را با اصول تجارت اشتباه میگیرند صبحت اقا مرتضی بیشتر روی این بحث نیست که جرا ما اسرار خود رابه دیگران بازگو نمیکنیم بلکه هدف شناخت این امر است که چرا زوایای مختلفی از اصول اولیه تجارت ما مخفی است
من زمینه کاریم اگر در زمینه خشکبار با روسیه باشد قطعا اطلاعات کلی را در اختیار دوستان قرار میدهم نه این که نوع تجارت و محل ان را پنهان نمایم
شفاف سازی اصول اولیه تجارت متفاوت از تراشیدن موانع برای تجارت و مسایل شخصی

مرتضی
07-01-2013, 07:25
ممنون از دوستان که در بحث شرکت میکنن،

مطالبی که دوست عزیزم سجاد گفت و کاملا قبول دارم ولی من اصلا منظورم این نیست که کوکا کولا یا پپسی بیان فرمول نوشابهء خودشون رو در اختیار همه قرار بدن و اگر این کار رو نکنن پس بد اخلاقن و باید نقد بشن!!!!
همهء ما اطلاعاتی داریم که جزء اسرار کارمون هست ، برای بدست آوردنشون زحمت کشیدیم و باهاشون دارین تجارت میکنیم...و کسی نمیگه که بیاییم این اطلاعات رو در اختیار همگان قرار بدیم
و حرف و نظر من هم سر این اطلاعات نیست...
از مثال جناب فرصت استفاده میکنم:

فرض کن من میخوام مثلا خشکبار صادر کنم، من نمیگم صادر کننده های خشکبار بیان و تمام مشتریهاشون رو به من معرفی کنن و یا حتی منابع تهیه خشکبارشون رو... که اگر این کار رو بکنند موضوع کمی ساده لوحانه میشه ، مشکل من ( دارم بدبینانه نگاه میکنم و طلبکارانه تا بشه چالش ایجاد کرد برای پیشرفت) از جایی شروع میشه که :

وقتی راجع به مسیر صادراتش بخوام بپرسم کسی یاریم نکنه .
وقتی بخوام راجع به شرایط و ریسکهای حمل و نقلش بپرسم، اطلاعات دریغ بشه،
وقتی بخوام راجع به شرایط بسته بندی و نگه داری بپرسم ، کسی بهم نگه چیکار باید بکنم
و از این وقتی بخوامها که زیاد هست برای کالاها و محصولات مختلف....
اینها دیگه اسرار تجاری نیست، اینها اطلاعات و آموزه هاییست که بعضیهاشون رو در کتابها و اینترنت هم نمیشه پیدا کرد و باید تجربه کرد یا از با تجربه ها پرسید(؟)
نگفتن اینها و پنهان کردن اینها به قصد بیسواد موندن بقیه تجار به نظر من بی اخلاقی در تجارت هست...
اینکه من کفشها رو پنهان کنم و به کسی نگم که کفشی هست که میشه باهاش راحت دوید، برای اینکه خودم نمیخوام کسی دنبالن بدود، (رقابت) تا راحتتر و بدون زحمت به پایان برسم اسمش رو من بی اخلاقی در تجارت میزارم...(نظر من این هست)

وقتی ما عمدا به کسی نگیم که در مسیر چاله ای هست که اگر دقت نکنی در اون چاله میوفتی، و اون شخص بره و در اون چاله بیوفته ( رقیب حذف شد) اسمش رو چی میشه گذاشت؟؟؟!!!

تازه کار بعضی وقتها خیلی بدتر و خطرناک تر از این میشه که دیگه شاید به هرزگی تجاری برسه (باز هم به نظر من) و اون وقتی هست که این اطلاعات طوری بایکوت میشه که کل مسیر رو مصادره میکنن و وقتی میخواییم وارد یک تجارتی بشیم، میبینیم که سلطان ها و پادشاهانی داره اون تجارت و در دست فلان کس و بهمان کس هست، طوری که اصلا نمیتونی (نمیزارن) که وارد بشی...

تمام صحبتهای من رو از این دید لطفا نقد کنید که برای رشد یک کشور بیان میشه نه برای منافع شخصی...

پپسی و کوکا کولا و استیو جابز و جنرال موتورز و ... فرمولها و ایده ها و طرح هاشون رو در اختیار همه قرار نمیدن، ولی میزگردها و سمینارها و کلاسها و کتابها و سایتها و ... دارن برای پرورش دیگران و یاد دادن مسیر و نوآوری و خلاقیت و راه رفتن و دویدن و کفش...
ولی در اینجا بیشتر به حذف رقیب فکر میکنیم تا رقابت...

سجاد
07-01-2013, 12:24
ممنون از دوستان که در بحث شرکت میکنن،

مطالبی که دوست عزیزم سجاد گفت و کاملا قبول دارم ولی من اصلا منظورم این نیست که کوکا کولا یا پپسی بیان فرمول نوشابهء خودشون رو در اختیار همه قرار بدن و اگر این کار رو نکنن پس بد اخلاقن و باید نقد بشن!!!!
همهء ما اطلاعاتی داریم که جزء اسرار کارمون هست ، برای بدست آوردنشون زحمت کشیدیم و باهاشون دارین تجارت میکنیم...و کسی نمیگه که بیاییم این اطلاعات رو در اختیار همگان قرار بدیم
و حرف و نظر من هم سر این اطلاعات نیست...
از مثال جناب فرصت استفاده میکنم:

فرض کن من میخوام مثلا خشکبار صادر کنم، من نمیگم صادر کننده های خشکبار بیان و تمام مشتریهاشون رو به من معرفی کنن و یا حتی منابع تهیه خشکبارشون رو... که اگر این کار رو بکنند موضوع کمی ساده لوحانه میشه ، مشکل من ( دارم بدبینانه نگاه میکنم و طلبکارانه تا بشه چالش ایجاد کرد برای پیشرفت) از جایی شروع میشه که :

وقتی راجع به مسیر صادراتش بخوام بپرسم کسی یاریم نکنه .
وقتی بخوام راجع به شرایط و ریسکهای حمل و نقلش بپرسم، اطلاعات دریغ بشه،
وقتی بخوام راجع به شرایط بسته بندی و نگه داری بپرسم ، کسی بهم نگه چیکار باید بکنم
و از این وقتی بخوامها که زیاد هست برای کالاها و محصولات مختلف....
اینها دیگه اسرار تجاری نیست، اینها اطلاعات و آموزه هاییست که بعضیهاشون رو در کتابها و اینترنت هم نمیشه پیدا کرد و باید تجربه کرد یا از با تجربه ها پرسید(؟)
نگفتن اینها و پنهان کردن اینها به قصد بیسواد موندن بقیه تجار به نظر من بی اخلاقی در تجارت هست...
اینکه من کفشها رو پنهان کنم و به کسی نگم که کفشی هست که میشه باهاش راحت دوید، برای اینکه خودم نمیخوام کسی دنبالن بدود، (رقابت) تا راحتتر و بدون زحمت به پایان برسم اسمش رو من بی اخلاقی در تجارت میزارم...(نظر من این هست)

وقتی ما عمدا به کسی نگیم که در مسیر چاله ای هست که اگر دقت نکنی در اون چاله میوفتی، و اون شخص بره و در اون چاله بیوفته ( رقیب حذف شد) اسمش رو چی میشه گذاشت؟؟؟!!!

تازه کار بعضی وقتها خیلی بدتر و خطرناک تر از این میشه که دیگه شاید به هرزگی تجاری برسه (باز هم به نظر من) و اون وقتی هست که این اطلاعات طوری بایکوت میشه که کل مسیر رو مصادره میکنن و وقتی میخواییم وارد یک تجارتی بشیم، میبینیم که سلطان ها و پادشاهانی داره اون تجارت و در دست فلان کس و بهمان کس هست، طوری که اصلا نمیتونی (نمیزارن) که وارد بشی...

تمام صحبتهای من رو از این دید لطفا نقد کنید که برای رشد یک کشور بیان میشه نه برای منافع شخصی...

پپسی و کوکا کولا و استیو جابز و جنرال موتورز و ... فرمولها و ایده ها و طرح هاشون رو در اختیار همه قرار نمیدن، ولی میزگردها و سمینارها و کلاسها و کتابها و سایتها و ... دارن برای پرورش دیگران و یاد دادن مسیر و نوآوری و خلاقیت و راه رفتن و دویدن و کفش...
ولی در اینجا بیشتر به حذف رقیب فکر میکنیم تا رقابت...

اگر بحث منافع کشور هست این وظیفه دولت و سازمان های مربوطه هست که باید بیان راه های صادرات و ریسک حمل و نقل و .... رو مشخص کنن (که البته تو خیلی از دوره های آموشی اینا مطرح می شه و حتی سازمان توسعه تجارت این دوره ها رو به صورت رایگان داره برگزار می کنه اما متاسفانه ما ایرانی ها یا حال سر کلاس رفتن رو نداریم یا دنبال لقمه حاضر و آماده ایم و حاضر نیستیم هزینه کنیم) وگرنه در مورد سمینار ها و همایش ها و کلاس هایی که از شرکت های بزرگ گفتین من چیزی جز چند جلد کتاب از زندگی نامه های این افراد و اینکه اولش هیچی نداشتن و بعد کلی ثروتمند شدن ندیدم.

البته برای کمک به بازرگانی کشور و پیشرفت اون همه ما اینجا جمع شدیم تا کمک کنیم اما نباید یک تاجر رو به دلیل ندادن اطلاعات سرزنش کرد و نباید متهمش کنیم به بی اخلاقی. چون زمانی که هیچ کس نمی دونست " زیره " چیه و اصلا می شه صادرش کرد یا نه اشخاصی هزینه کردن ، ضرر دادن تا به الانشون رسیدند ( البته منکر این نیستم که بعضی ها با رانت به جایی رسیدن. فقط یه مثال بود)

در مجموع حرفم این است که چرا من تازه کار توقع دارم یک نفر زحمت چندین سالش رو رایگان در اختیار من بذاره؟؟؟ این توقع بی جا بی اخلاقی نیست؟؟ این که من حاضر نیستم پول کلاس بدم ، این که حاضر نیستم وقت بذارم سر کلاس رایگان بشینم . از نظر من این رفتار من خیلی بدتر از رفتار یک تاجر هستش که حاضر نیست زحمت چندین سالش رو رایگان در اختیار من بذاره.

و صد البته که حذف رقیب با دادن اطلاعات نادرست صحیح نیست.

مرتضی
07-01-2013, 14:54
اگر بحث منافع کشور هست این وظیفه دولت و سازمان های مربوطه هست که باید بیان راه های صادرات و ریسک حمل و نقل و .... رو مشخص کنن (که البته تو خیلی از دوره های آموشی اینا مطرح می شه و حتی سازمان توسعه تجارت این دوره ها رو به صورت رایگان داره برگزار می کنه اما متاسفانه ما ایرانی ها یا حال سر کلاس رفتن رو نداریم یا دنبال لقمه حاضر و آماده ایم و حاضر نیستیم هزینه کنیم) وگرنه در مورد سمینار ها و همایش ها و کلاس هایی که از شرکت های بزرگ گفتین من چیزی جز چند جلد کتاب از زندگی نامه های این افراد و اینکه اولش هیچی نداشتن و بعد کلی ثروتمند شدن ندیدم.

البته برای کمک به بازرگانی کشور و پیشرفت اون همه ما اینجا جمع شدیم تا کمک کنیم اما نباید یک تاجر رو به دلیل ندادن اطلاعات سرزنش کرد و نباید متهمش کنیم به بی اخلاقی. چون زمانی که هیچ کس نمی دونست " زیره " چیه و اصلا می شه صادرش کرد یا نه اشخاصی هزینه کردن ، ضرر دادن تا به الانشون رسیدند ( البته منکر این نیستم که بعضی ها با رانت به جایی رسیدن. فقط یه مثال بود)

در مجموع حرفم این است که چرا من تازه کار توقع دارم یک نفر زحمت چندین سالش رو رایگان در اختیار من بذاره؟؟؟ این توقع بی جا بی اخلاقی نیست؟؟ این که من حاضر نیستم پول کلاس بدم ، این که حاضر نیستم وقت بذارم سر کلاس رایگان بشینم . از نظر من این رفتار من خیلی بدتر از رفتار یک تاجر هستش که حاضر نیست زحمت چندین سالش رو رایگان در اختیار من بذاره.

و صد البته که حذف رقیب با دادن اطلاعات نادرست صحیح نیست.

منظور من از پیشرفت کشورم، کار دولتمردان نیست...که اگر صحبت از این باشه که اونها بیان و منافع کشور رو رقم بزنن، وجود یک چنین فروم هایی کاملا بیجا و اضافه هست. صحبت از مسیرها و دست اندازهای دولتی و بروکراسی اداری هم نیست که اونها بخوان ایجاد یا رفعش کنن، صجبت از مسیرهای سبز و آبی و زرد و قرمز هم نیست که اونها بخوان رنگینترش کنن یا سفید،...
منظور من، هر کس باید از خودش شروع کنه و از خودش بسازه... اابته راجع به این موضوع نمیخوام اینجا بحث کنم چون بحث اصلی به حاشیه میره...

من اون مثال رو از جناب آقای عسگر اولادی آوردم، نه در تایید و نه در رد ایشون، فقط برای مثال چون جمله شون مصداق تاپیک من بود...هرچند که اگر بخواییم از رانتها و قدرتها و رابطه ها سخن بگیم بازهم بحث به حاشیه خواهد رفت. همه میدونن که پشت پرده چه خبره، و بسیاری از تجار موفق این کشور در این چند سال اخیر از طریق چه رانتهایی به شهرت و ثروت رسیدن... تلاش یک نفر برای پیروزی کاملا قابل تحسین هست ولی این باعث نمیشه بخاطر هدف وسیله و مسیر توجیه بشه...
این که کسی نمیدونست یک موقعی صادرات فلان چیز و اصلا خود اون چیز (زیره و امثالهم) چی هست، و یه روز من اون رو استارت زدم، دلیل بر این نمیشه که سندش رو هم به نام خودم بزنم ، و چنان فضایی ایجاد کنم که کسی نتونه وارد تجارت فلان و بهمان کالا بشه.( مثال دارم میزنم، لطفا بحث رو به اسامی اشخاص نکشیم، فقط نقد موقعیت و وضعیت، نه اشخاص )

باز هم میگم کسی منکر حفاظت اطلاعات سری نیست، خود من هم اصولی در حفظ اطلاعاتم دارم ولی مگر این تجار در کرهء دیگر یا مادر زاد این اطلاعات رو آوردن، اینها هم در همین جامعه ریسک و آزمون خطا کردن و بسیاریشون از دیگران آموختن، حدیثی هست که میگه: ذکات علم یاد دادن هست. اگر از این خاک و در این کشور یاد گرفتم و ثروت اندوزی کردم، از این خاک و در این کشور چرا باید دریغ کنم. روزی هزینه ثروت اندوزی و یاد گیری همین ها رو دیگران و این خاک پرداخته و حالا مصادره کردن اطلاعات و مسیــــــــــــــــر ، به اعتقاد من نهایت بی اخلاقی حاکم بر تجارت این کشور هست.

من هم موافقم که کسی که تلاش نمیکنه برای یاد گرفتن ، هزینه نمیکنه و زمان نمیزاره، اصلا حق رشد نداره، ولی درد وقتی ایجاد میشه که تلاش بکنی و زمان بزاری و هزینه بکنی و نتونی ( نزارن، اجازه ندن، راهها رو به عمد بسته باشن، به عمد دستت رو نگیرن، به عمد از حوادث مسیر آگاهت نکنن)

اینها بی اخلاقی های بزرگی هست،

در رد نظر شما، در مورد شرکتهای که گفتم در سطح جهان سمینار و کتاب و سایت و ... دارن برای پرورش دیگران، باید بگم که اینها هستند و اتفاقا زیاد هم هستند، مثال: شرکت گوگل در انگلستان/ لندن، موسسه ای رو تاسیس کرده برای کسانی که ایده های خوب دارن ولی سرمایه ندارن، در اونجا یک فضا به همراه سیستم کامپیوتری به روز و مشاور برای طی مسیر، در اختیار میزاره ( به رایگان) تا شما ایده رو پرورش بدین و بعد سرمایه گذارها رو با اینها آشنا میکنه...از تمام دنیا ...

در کارتون بَنِر ( سنجاب ) یه قسمت داشت ، مهمونی بود ، یکی از سنجابها تمام گردوها رو سعی میکرد زیره خودش جمع کنه...بقیه داشتن میخوردن و لذت میبردن....

سجاد
07-01-2013, 16:04
منظور من از پیشرفت کشورم، کار دولتمردان نیست...که اگر صحبت از این باشه که اونها بیان و منافع کشور رو رقم بزنن، وجود یک چنین فروم هایی کاملا بیجا و اضافه هست. صحبت از مسیرها و دست اندازهای دولتی و بروکراسی اداری هم نیست که اونها بخوان ایجاد یا رفعش کنن، صجبت از مسیرهای سبز و آبی و زرد و قرمز هم نیست که اونها بخوان رنگینترش کنن یا سفید،...
منظور من، هر کس باید از خودش شروع کنه و از خودش بسازه... اابته راجع به این موضوع نمیخوام اینجا بحث کنم چون بحث اصلی به حاشیه میره...

من اون مثال رو از جناب آقای عسگر اولادی آوردم، نه در تایید و نه در رد ایشون، فقط برای مثال چون جمله شون مصداق تاپیک من بود...هرچند که اگر بخواییم از رانتها و قدرتها و رابطه ها سخن بگیم بازهم بحث به حاشیه خواهد رفت. همه میدونن که پشت پرده چه خبره، و بسیاری از تجار موفق این کشور در این چند سال اخیر از طریق چه رانتهایی به شهرت و ثروت رسیدن... تلاش یک نفر برای پیروزی کاملا قابل تحسین هست ولی این باعث نمیشه بخاطر هدف وسیله و مسیر توجیه بشه...
این که کسی نمیدونست یک موقعی صادرات فلان چیز و اصلا خود اون چیز (زیره و امثالهم) چی هست، و یه روز من اون رو استارت زدم، دلیل بر این نمیشه که سندش رو هم به نام خودم بزنم ، و چنان فضایی ایجاد کنم که کسی نتونه وارد تجارت فلان و بهمان کالا بشه.( مثال دارم میزنم، لطفا بحث رو به اسامی اشخاص نکشیم، فقط نقد موقعیت و وضعیت، نه اشخاص )

باز هم میگم کسی منکر حفاظت اطلاعات سری نیست، خود من هم اصولی در حفظ اطلاعاتم دارم ولی مگر این تجار در کرهء دیگر یا مادر زاد این اطلاعات رو آوردن، اینها هم در همین جامعه ریسک و آزمون خطا کردن و بسیاریشون از دیگران آموختن، حدیثی هست که میگه: ذکات علم یاد دادن هست. اگر از این خاک و در این کشور یاد گرفتم و ثروت اندوزی کردم، از این خاک و در این کشور چرا باید دریغ کنم. روزی هزینه ثروت اندوزی و یاد گیری همین ها رو دیگران و این خاک پرداخته و حالا مصادره کردن اطلاعات و مسیــــــــــــــــر ، به اعتقاد من نهایت بی اخلاقی حاکم بر تجارت این کشور هست.

من هم موافقم که کسی که تلاش نمیکنه برای یاد گرفتن ، هزینه نمیکنه و زمان نمیزاره، اصلا حق رشد نداره، ولی درد وقتی ایجاد میشه که تلاش بکنی و زمان بزاری و هزینه بکنی و نتونی ( نزارن، اجازه ندن، راهها رو به عمد بسته باشن، به عمد دستت رو نگیرن، به عمد از حوادث مسیر آگاهت نکنن)

اینها بی اخلاقی های بزرگی هست،

در رد نظر شما، در مورد شرکتهای که گفتم در سطح جهان سمینار و کتاب و سایت و ... دارن برای پرورش دیگران، باید بگم که اینها هستند و اتفاقا زیاد هم هستند، مثال: شرکت گوگل در انگلستان/ لندن، موسسه ای رو تاسیس کرده برای کسانی که ایده های خوب دارن ولی سرمایه ندارن، در اونجا یک فضا به همراه سیستم کامپیوتری به روز و مشاور برای طی مسیر، در اختیار میزاره ( به رایگان) تا شما ایده رو پرورش بدین و بعد سرمایه گذارها رو با اینها آشنا میکنه...از تمام دنیا ...

در کارتون بَنِر ( سنجاب ) یه قسمت داشت ، مهمونی بود ، یکی از سنجابها تمام گردوها رو سعی میکرد زیره خودش جمع کنه...بقیه داشتن میخوردن و لذت میبردن....

من فکر کنم یا شما اولش خوب توضیح ندادین که منظورتون چیه یا اینکه من متوجه نشدم یا اینکه الان بحث رو تغییر دادین.

بحث ما تا الان نقد ندادن اطلاعات از طرف یک تاجر حرفه ای بود چون سوال شما دقیقا این بود " آیا واقعا دریغ کردن اطلاعات از دیگران یک شگرد یا سرمایه به حساب میاد؟ آیا این یک استراتژی در تجارت میتونه باشه؟ آیا با سواد بودن ما به قیمت بی سوادی دیگران میتونه باعٍث ارتقاء مقام ما یا موفقیت در تجارتمون بشه؟"

اما اگر منظورتون انحصارطلبی افراد در یک زمینه خاص هست من هم موافقم که اصلا اخلاقی نیست:advise:

فرصت
07-01-2013, 16:40
با درود
اقا سجاد بحث بر سر این است که چرا باید رویه های و اصول اولیه تجارت را مخفی نماییم چرا فکر میکنیم وقتی کسی با اصول اولیه تجارت اشنا باشد جای ما تنگ میشود
فروم نویسی شما با نوشته های شما در تناقض است اگر نباید اطلاعات کاری را به کسی بدهیم اصلا چرا باید من نوعی وقت بگذارم و مطلب بزنم تا دیگران راه و چاه تجارت را فراگیرند چرا وقتی از یک تاجر ایرانی درخواست میشود یک رویه خاص را توضیح دهد نمیگوید در حالی که یک تاجر امریکایی و یا شرقی به شما جزییان بیشتری میدهد
بحث اموزش مطرح نیست بحث سر مانع تراشی است راهی را که ما رفته ایم و وقت نموده ایم و هزینه نموده ایم چه ایرادی داره به دیگران بگوییم تا هزینه دوباره تحمیل نشود نگاه بخیلانه به تجارت ارزشی ندارد زمانی میرسد که به همان کسی که کمک نمودهایم یک فرصت تجاری ایده ال به ما معرفی میکند
مانع تراشی و پنهان نمودن اصول اولیه تجارت مطرح است وسلام

سجاد
07-01-2013, 18:29
با درود

اقا سجاد بحث بر سر این است که چرا باید رویه های و اصول اولیه تجارت را مخفی نماییم چرا فکر میکنیم وقتی کسی با اصول اولیه تجارت اشنا باشد جای ما تنگ میشود
فروم نویسی شما با نوشته های شما در تناقض است اگر نباید اطلاعات کاری را به کسی بدهیم اصلا چرا باید من نوعی وقت بگذارم و مطلب بزنم تا دیگران راه و چاه تجارت را فراگیرند چرا وقتی از یک تاجر ایرانی درخواست میشود یک رویه خاص را توضیح دهد نمیگوید در حالی که یک تاجر امریکایی و یا شرقی به شما جزییان بیشتری میدهد
بحث اموزش مطرح نیست بحث سر مانع تراشی است راهی را که ما رفته ایم و وقت نموده ایم و هزینه نموده ایم چه ایرادی داره به دیگران بگوییم تا هزینه دوباره تحمیل نشود نگاه بخیلانه به تجارت ارزشی ندارد زمانی میرسد که به همان کسی که کمک نمودهایم یک فرصت تجاری ایده ال به ما معرفی میکند
مانع تراشی و پنهان نمودن اصول اولیه تجارت مطرح است وسلام

جناب فرصت

سلام

من که در کامنت های قبلی گفتم اصلا موافق انحصار طلبی و مانع تراشی نیستم و کاملا غیر اخلاقی می دونم. من هم با شما موافقم و واقعیت اینه که اگر کسی بخواد اطلاعات ، رویه ها و اصول اولیه تجارت رو تو این دوره زمونه با این همه امکانات اطلاع رسانی مخفی کنه و یا در ارائه اون خساست بورزه فقط خودش رو کوچیک و ضایع کرده. چون انقدر کتاب و سایت و مطلب تو این زمینه وجود داره که یک تازه کار راحت می تونه ب این اطلاعات دست پیدا کنه.

من خودم بیش از یک سال هست که درباره اصول اولیه تجارت در این فروم می نویسم. تا جایی هم که می دونستم و وقت کردم به سوالات دوستان جواب دادم. هدف این فروم هم همینه که همه تازه کار ها بیان و یاد بگیرن و من هم همچنان خواهم نوشت .

اما تاپیک آقا مرتضی خیلی کلی شروع شده بود و من هم کلی جواب دادم.

فقط اینکه آیا شما با یه تاجر آمریکایی یا شرقی در ارتباط بودین و ازش سوال کردین که ببینین چه جوری جواب میده؟؟؟؟ و اینکه سوال چی بوده؟؟؟

( ما ایرانی ها برخلاف کلی ادعای فرهنگی که داریم تو خیلی مسائل بی فرهنگیم اما نباید همه چیز و ارتباط بدیم به فرهنگ ما و فرهنگ خارجیا. من سال هاست با خارجی ها کار کردم و موضوع عدم ارائه اطلاعات یک فرهنگ کلی هستش. البته خیلی فرهنگ خوبی خواهد بود که ایرانی ها بیان و بر عکس همه در دادن اطلاعات بخل نورزند.

فرصت
07-01-2013, 19:08
با سلام و درود بر اقا سجاد
بنده خیلی خوشحال هستم که از دانش اساتیدی همانند شما در این سایت استفاده میکنم حداقل بخش اول صحبت های شما کاملا دقیق میباشد اما این که من بخواهم مرغ همسایه را غاز نمایم نه این گونه نیست و اصلا دوست ندارم در مورد چیزی که اطلاعاتی ندارم اورد بدم بله من تجربه کار با هندی ها و غربی ها را داشتم البته از طریق یکی از رفقا و البته یکی از دوستان بنده سال هاست در حوزه فنون مذاکره تدریس میکند ااین مطالب پشتوانه اش انها میباشد

سجاد
07-01-2013, 20:06
با سلام و درود بر اقا سجاد
بنده خیلی خوشحال هستم که از دانش اساتیدی همانند شما در این سایت استفاده میکنم حداقل بخش اول صحبت های شما کاملا دقیق میباشد اما این که من بخواهم مرغ همسایه را غاز نمایم نه این گونه نیست و اصلا دوست ندارم در مورد چیزی که اطلاعاتی ندارم اورد بدم بله من تجربه کار با هندی ها و غربی ها را داشتم البته از طریق یکی از رفقا و البته یکی از دوستان بنده سال هاست در حوزه فنون مذاکره تدریس میکند ااین مطالب پشتوانه اش انها میباشد

شما لطف داری. من اصلا در جایگاه استادی نیستم.

مرتضی
08-01-2013, 06:21
سلام دوباره
سجاد جان، به نظر من این انحصار طلبی و مصادره به نفع خود، رو اگر بیماری بسیار خطرناک بدونیم، اون عدم اطلاعات دادن رو میشه سرماخوردگی دونست که منجر به این بیماری خطرناک میشه. منظور اینه که وقتی از کنار این خساست های تجارتی که اسمشون رو شگرد و استراتژی میزارن، راحت بگذریم و نقد نکنیم ، در نهایت باید انتظار بروز بیماریهایی مثل مصادره به نفع و انحصارطلبی و رانت رو داشته باشیم.
من نظرم رو فقط در این مورد ، و چالش ذهنیم رو گفتم. قرار نیست نظر من حتما درست باشه، اینجا نوشتم که نقد بشه. من خودم شاهد هستم ، که شما یک سال هست در این فروم مینویسین، و این یعنی اینکه شما هم به شییر کردن اطلاعات باور دارین.
من فک میکنم همه اینها به نوع بینش و نگرش فرد بستگی داره،تمام اونهایی که در فرومهایی اینچنینی مینویسند، نگرش و بینشی متفاوت نسبت به کسانی دارند که تمام و کمال ، اطلاعاتشون رو در گاوصندوق نگه داشتند و به کسی نمیدن. وقتی فضای تعامل و همکاری بیشتری در فضای تجارت حاکم بشه، فضا برای موفقیت بیشتر خواهد بود. وهمه از این سود خواهند برد .
چند وقت پیش ما در زمینه صادرات سیب زمینی کار کردیم به روسیه، طی چندین باری که فرستادیم، در هر بار با یک مشکل جدید مواجه شدیم، وقتی به راه حل اون مشکل رسیدیم که ضرر رو متحمل شده بودیم. تمام کسانی که با ما همکاری داشتند چه از زمان تهیه سیب زمینی ، سورت ، بارگیری ، انتقال به تریلر یخچالی ترانزیت تا ترخیص ...همه و همه خیلی با سابقه تر از ما بودن ولی چیزهایی رو به ما نگفتن، ( پنهان کردن اطلاعات ) که موجب شد پروژه ها با شکست مواجه بشه.
اگر سوال این باشه که چرا ما نپرسیدیم: باید بگم ، گاهی اصلا خبر نداری که چنین سوالی میتونه وجود داشته باشه، گاهی اصلا نمیشناسی که بپرسی ولی اونی که قبلا رفته مسیر رو میشناسه و میتونه بگه...
اصلا منظورم این نیست که مقصر شکست در اون پروژه رو کسان دیگری معرفی کنم، مقصر اصلی خود ما بودیم ولی کسان دیگری میتونستند کمک کنند ولی نکردند. حالا در حالت خوشبینانه در نظر بگیریم که اونها کاملا غیر عمد این کار رو کردند که حتما هم همینطور بوده ولی اگر اخلاق تجاری حاکم بر فضای تجاریمون، اخلاق درستی بود اونها حتما فراموش نمیکردند که به ما یادآوری کنند و نادانسته هایی رو به ما بگن، که بعضیهاشون بسیار جزئی ولی وحشتناک مهم بود.
یعنی اگر منِ تازه کار طوری پرورش پیدا کنم که نگرش و ذهنیت درستی داشته باشم، به طور ناخودآگاه به دیگران کمک میکنم. تماما با نگرش و بینش بستگی داره.