PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سفرنامه چین



بهزاد
23-03-2015, 13:25
سفر در نوع خودش امتیازای زیادی داره، هم باعث آرامش روح و روان میشه و هم تجربیات انسان رو از محیط اطرافش بالاتر میبره. ولی چه خوبه که از این سفرها استفاده بیشتری بشه و حاصل اون رو به صورت مکتوب در بیاریم یعنی سفرنامه!!!!

من تقریبا به تمام نقاط ایران به واسطه شغلم سفر کردم. یکی از دلایلی که شغلم رو دوست داشتم در سفر بودنه. ذاتا آدمی هستم که به سکون علاقه چندانی ندارم و شغل تجارت برای من با این ویژگی شخصیتی بسیار هیچان انگیز بوده. من پرواز درناها و مرغابی های سیبری رو در تالاب میانکاله با چشمان خودم نظاره کردم. زیبایی های طبیعت گردنه حیران، هوای مه آلود جنگل های مازندران و گیلان، باغ های انگور ارومیه، طعم ترش سیب های جابان، ذلالی آسمان کویر ایران رو دیدم و با مردمان خون گرم جنوب نشستم و برخاستم. در سفر دیدم که معیشت مردم چگونه تامین میشه، چطوری ارتزاق می کنند و افکار و رفتار مردمان مختلف رو میشه بهتر درک کرد و تمام اینها میتونه تلنگری باشه بر این که دنیا رو نباید فقط از زاویه نگاه خودم نگاه کنم.

البته ما ایرونی ها کلا با نوشتن میانه چندانی نداریم و این مسئله رو از تعداد سفرنامه های به جا مانده از دیرباز میشه لمس کرد.



امسال تصمیم گرفتم برای اولین بار سفری به چین داشته باشم.
سفری برای اشنایی هر چه بیشتر با مردمانی که از جنس ما نیستند.
سفری برای دیدار با دوستانی عزیز تر از جان.
امیدوارم این گزارش برای دوستان مفید باشه.

بهزاد
23-03-2015, 14:31
پروازه 5081 ماهان از تهران به مقصد گوانجو:

هواپیما مملو از ایرانی هایی بود که داشتن کل چین رو روی هوا خرید و فروش میکردن. من فکر میکنم ما ایرونی ها تو حرف زدن دست کل ملت ها رو از پشت بستیم.

تقریبا تو کل هواپیما دو سه نفر چینی بیشتر نبودن و بقیه افرادی بودن که با هدف خرید و گشت و گزار نوروزی به گوانجو سفر میکردن.
مرتضی از دوستان قدیم من هست که ساکن گوانجو هست. قبلا بهم گفته بود که اغلب افرادی که در چین به عنوان تاجر شناخته میشن اطلاعات چندانی از مسایل بازرگانی ندارند. به قول مرتضی خیلی هاشون هنوز فرق fob و cfr رو نمیدونن. تو هواپیما این جو رو به خوبی میشد حس کرد.

سمت چپ من فردی بود که میگفت در چین درس میخونه و تجارتش در حد ماهانه 50 کانتیرنه. یه پسر لاغر سیه چرده با موهای سیخ سیخی و کفش پاشنه خوابیده با هیکلی شبیه به قوی ترین مردان ایران. علی الظاهر ایشون چین رو از خود رئیس جمهور چین بهتر می شناخت. تقریبا در مورد همه چیز حرف میزد. اولش خواست سر صحبت رو با من باز کنه اما چون من حوصله نداشتم بعد از چند بار پاسخ پرت و پلای من بیخیال شد و با نفر بغل دستیش شروع به صحبت کرد. تقریبا اون فرد هر سوالی داشت این جوابی برای سوالش داشت. نهایتا از حرفای ایشون من به نتایج زیر رسیدم:
1. چینی ها بسیار کند ذهن و عقب افتاده هستند ولی ما ایرانی ها خیلی زرنگیم
2. ایرانی ها کلاه بردارن ولی تجارت با خود چینی ها خیلی بهتره چون سرشون راحت تر از ایرونیا کلاه میره.
3. چینی ها خیلی کثیف هستند ولی ما خیلی تمیز هستیم.
4.کارگوهای چین همگی کلاهبردار هستن ولی کارگوی من خیلی خوبه.
5. درصد من برای انجام کار از بقیه بهتره.
6. من خوبم بقیه بد
7. بهترین دیسکوی گوانجو دیسکوی کامو می باشد.
و ....

دوست متخصص ما علاوه بر تجارت در خصوص تب سنتی چین هم متخصص بود. یکی با تشکر فراوان بابت اطلاعات مفیدی که بهش داده بود (که البته جز اتلاف وقت چیز دیگری نبود) ازش پرسید من کمرم هم خیلی درد میکنه، دکتر خوب سوال نداری؟
و استاد بلافاصله تب سوزنی رو برای درمان کمر درد ایشان نسخه کرد. البته تاکید داشتند که تا سه روز درد داری مخصوصا روز اول که باید به پشت بخوابی......


این مکالمات تقریبا در اکثر صندلی ها در حال انجام بود و واقعا احساس میکردید که با افرادی پر مدعا و از درون تهی طرف هستید که همچنان نگاهشون به تجارت اینه که باید بری چین یه کانتینر جنس بخری و بیاری بفروشی. هیچ پرستیژی در کلامشون نبود.

اغلب این افراد جوون هایی با لباس های استین کوتاه و هیکل های ورزیده بودن که من رو بیشتر به یاد برنامه قوی ترین مردان ایران می انداخت.


سمت راست من مادر و دختری بودن که به محض بسته شدن درب های هواپیما کشف حجاب کردن و تقریبا این اتفاق برای هشتاد درصد خانم های پرواز شماره 5081 رخ داد. و البته طبق روال همیشه همزمان با تیک آف هواپیما، کتاب های ایت الکرسی و دعای جوشن کبیر از کیف ها خارج شد. این اتفاق هنگام فرود هواپیما هم رخ داد.

hossein.behdarvand
23-03-2015, 15:11
همزمان با تیک آف هواپیما، کتاب های ایت الکرسی و دعای جوشن کبیر از کیف ها خارج شد. این اتفاق هنگام فرود هواپیما هم رخ داد. :whoow::whoow::whoow::whoow::whoow:

miramira
25-03-2015, 17:35
آقا بهزاد منتظریم!

rezababolii
25-03-2015, 23:11
مرسی آقا بهزاد عزیز

بهزاد
26-03-2015, 12:06
وقتی وارد فرودگاه گوانجو میشید مثل اکثر کشورها اولین چیزی که به چشم میخوره رستوران زنجیره ای مک دونالده. مک دونالد نماد کاپیتالیسم امریکایی که با صرف هزینه های سنگین تبلیغاتی همچنان در صدر بزرگترین فروشنده مواد غذایی دنیا قرار داره.
رستورانی با 35 هزار شعبه در سرتاسر جهان و یک و نیم میلیون پرسنل که ششمین برند تجاری دنیا شناخته میشه و روزانه غذای نزدیک به 70 میلیون نفر رو معادل جمعیت ایران رو تامین میکنه. ایجاد یک همچنین سازمانی با این ابعاد و بازار هدفی برای مایی که در فضای بسته ایران زندگی میکنیم کمی سخت به نظر میرسه.
مواد اولیه ای که در این رستوران مورد استفاده قرار میگیرند 100 درصد تولید خود مک دونالد هستند. از گوجه فرنگی و سیب زمینی گرفته تا نان و کنجد روی نان همگی تولید کمپانی مک دونالد تولید می شوند. دستور پخت ساندویچ ها هم در تمام رستوران یکسانه. به همین دلیل هم در تمام رستوران های مک دونالد طعم های یکسانی رو تجربه می کنید.

تعداد زیاد شعبات مک دونالد اون رو به یکی از بزرگترین و فعالترین شرکت ها در حوزه املاک و مستغلات هم تبدیل کرده.

از طراحی شعبات مک دونالد کاملا مشخصه که رستوران بر اساس طرحی نوشته شده طراحی شده، از فضای بازی کودکان گرفته و دکوراسیون های جالب گرفته تا سرو انواع بستی و نوشیدنی های سرد و گرم که فقط مختص خود مک دونالده.


حرف و حدیث هم پشت سرش زیاده، از نقض حقوق کارگران، عدم رعایت بهداشت گرفته تا ایجاد مشکلات محیط زیستی. به شکلی که 16 اکتبر هر سال روز جهانی ضد مک دونالد نامیده میشه. اما از نگاه بزینسی این شرکت به عنوان یک شرکت موفق در صنعت مواد غذایی کاملا قابل احترامه.
مک دونالد داره روزانه غذای مردم کشوری به اندازه جمعیت ایران رو تامین میکنه.

البته به نظر من هیچ غذایی غذای ایرونی نمیشه. از نظر طعم و مزه به شخصه فست فودهای ایرونی رو به این غذاها ترجیح میدم. اما هر چی باشه خیلی بهتر از غذاهای چینیه که اصلا با ذائقه ما همخونی نداره.

بهزاد
30-03-2015, 11:07
خوردن و آشامیدن به نظر من یکی از سه لذت اصلی زندگیه. این همه کار کردن و پول در آوردن یکی از دلایلش سیر کردنه شکمه. خیلی از مهمون های خارجی که به ایران میومدن، همیشه از طعم غذاهای ایرونی تعریف میکردن و همیشه شاهد بودم که خارجی ها از خوردن غذاهای ایرونی لذت میبرن.

ایران تنوع فرهنگی زیاده داره و به خاطر همین تفاوت فرهنگی و اقلیم های متفاوتی که داره غذاهای بسیار متنوعی رو داریم. ولی همه غذاهای ما تقریبا یک نکته مشترک دارند. اون هم اینکه غذای ما یک مدل غذای ترکیبیه. ترکیبی از چند ماده غذایی که با هم قاطی میشن و یک غذا تولید میشه.

موضوع دیگه اینه که غذای ما تنوع کمی دارن. مثلا برای ناهار یک مدل خورشت به علاوه برنج که یک غذای کامل محسوب میشه. یا کوکوسبزی با نون. اما غذاهای چینی ها معمولا از چندین ماده غذایی مختلف با طعم های مختلف هستند. به شکلی که در یک وعده غذایی چندین طعم مختلف رو تجربه می کنید.

به دلیل تنوع موجود در غذاهاشون میتونیم بگیم که غذاشون مقدار بیشتری از مواد مورد نیاز بدن رو از نظر ویتامین ها و املاح معدنی نسبت به غذاهای ایرونی در بر میگیره.

موضوع دیگر اینه که در نود درصد غذاهای چینی چیزی به اسم سرخ کردنی وجود نداره. غذاهاشون اکثرا حالت بخار پز و یا نیم پز دارند. بسیاری از مواد غذایی صرفا در اب جوش یا روغن افتابگردان تفت داده میشن و سپس برای خوردن سرو می شن. شاید یکی از دلایلی که در چین آدم های چاق خیلی کم دیده می شن همین موضوعه. و البته به دلیل سرخ نشدن غذاهاشون هم غذاهای چینی چندان باب میل ما نیست.

یکی از مواد اصلی غذاییشون جانوران دریاییه. تقریبا در چین هر موجود زنده ای خورده میشه. هشت پا، سفره ماهی، مار ماهی. و حتی در یک قصابی دیدم که کبوترها رو هم به عنوان یک خوراک غذایی ذبح می کنند.

بهزاد
30-03-2015, 15:08
روز چهارم فروردین، یک فروند هواپیمای مسافری آلمانی بر فراز کوه های آلپ فرانسه سقوط کرد و همه 150 سرنشین آن کشته شدند.
دو روز بعد، مشخص شد که علت سقوط این هواپیما، نقص فنی نبوده است، بلکه کمک خلبان هواپیما در دقایقی که خلبان کابین را ترک کرده بود، اقدام به دستکاری در سیستم کنترل هواپیما کرده و به عمد باعث سقوط آن شده است. این کمک خلبان از بیماری افسردگی رنج می برد و این موضوع را از شرکت هواپیمایی اش پنهان کرده بود.

بلافاصله بعد از مشخص شدن علت این سقوط مرگبار، سازمان هواپیمایی ملی چین در دستورالعملی فوری به همه شرکت های هواپیمایی این کشور اعلام کرد که از این پس هیچ یک از خلبانان و کمک خلبانان در طول پرواز مجاز به ماندن در کابین به صورت انفرادی نیستند.
در بیانیه سازمان ملی هواپیمایی چین تاکید شده است که به دلیل نگرانی و ترس از وجود حوادثی از این دست، از این پس هیچ یک از خلبانان و کمک خلبانان شرکت های هواپیمایی این کشور در طول پرواز مجاز به ماندن در کابین به صورت انفرادی نبوده و به هنگام خروج هر یک از آنان، یکی از اعضای خدمه پرواز باید در کابین حاضر شود.

این دستورالعمل جدید به عنوان یکی از بندهای جدید به آخرین نسخه چاپ شده «کتابچه اصول ایمنی پرواز» در چین افزوده شده است.
این خبر، هر چند ناظر به یک موضوع تخصصی هوانوردی است اما واقعیت این است که در دل خود، حرف های زیادی برای گفتن دارد.

چین تا 40 سال پیش، حرفی برای گفتن در عرصه اقتصاد نداشت اما اینک اقتصاد آن در تعقیب اقتصاد آمریکاست و تقریباً هیچ خانه ای در هیچ کدام از شهرهای جهان وجود ندارد که کالایی ساخت چین در آن وجود نداشته باشد ( ولو در حد یک سیم در داخل یک وسیله برقی).
در این نوشتار، البته قصد نداریم ابعاد اقتصاد چین را بررسی کنیم بلکه صرفاً به خبر سقوط هواپیما و واکنش چینی ها به آن می پردازیم.

دقت کنید: در 4 فروردین یک هواپیمای آلمانی در فرانسه سقوط می کند و 4 روز بعد، یک اتفاق در چین رخ می دهد: چون علت سقوط هواپیما، دستکاری کمک خلبان در دقایق تنهایی بوده است، چینی ها، بند جدیدی به کتابچه اصول ایمنی پرواز خود می افزایند مبنی بر این که از این به بعد، در هیچ لحظه ای از پرواز، نباید در کابین خلبان کمتر از 2 نفر حضور داشته باشند.
این اقدام سریع چینی ها، نشانه چه چیزی است؟ آیا جز این است که نشان می دهد چینی ها به جهان به دیده "درس آموزی" می نگرند و می کوشند آنچه را آموخته اند، به کار ببندند؟

این همان راز پیشرفت چینی هاست.
آنها برخلاف برخی ملت های در خودمانده جهان، دریافته اند که نیازی نیست که چرخ را از نو بسازند. چینی ها درک کرده اند که الزامی نیست نقش معلم را در جهان بازی کنند، همین که مانند شاگردی تیزهوش به کلاس درس دنیا بنگرند، خواسته یا ناخواسته، برای دیگران معلم و الگو خواهند شد.

آنها نه فقط بعد از سقوط یک هواپیما در گوشه ای از جهان با خود می اندیشند که از این حادثه چه درسی می توانیم یاد بگیریم ، بلکه در جای جای اقتصاد و سیاست خویش نیز چنین هستند ، از توسعه مناطق آزاد در اواخر قرن گذشته که از ژاپنی ها یاد گرفتند تا خودروسازی که از اروپایی ها تقلید کردند و اینک حتی به آمریکا هم خودرو می فروشند.

جهان پر است از تجربه های بشری که ملت های مختلف در طول اعصار و قرون آن را بر روی هم انباشته اند و تنها کسانی که درگیر غرور و خودبزرگ بینی هستند، نمی توانند از این تجربه ها استفاده کنند و ای بسا آن را نافی اعتبار ملی خود بدانند.

ایران نیز به عنوان کشوری مستعد پیشرفت، چاره ای جز یادگیری از جهان ندارد. لازمه این مهم نیز پذیرفتن این واقعیت است که باید چشم و گوش مان را همانند دانشجویی کنجکاو و مشتاق پیشرفت، به جهان بگشاییم و ببینیم تجربه بشری در صنعت، کشاورزی، سیاست، توریسم، بازرگانی، قومیت ها ، آموزش و پرورش، بانکداری، رشد علمی، مرزبانی، امنیت و ... چه چیزهای گران بهایی برای عرضه دارد.
بسیاری از این تجربیات نیز به آسانی و رایگان در اختیار است و تنها تشنگی یادگیری و شوق پیشرفت می خواهد تا از این ثروت بشری بهره گرفت.

به یاد داشته باشیم که «اگر بیاموزیم، "الگو" و اگر نیاموزیم، "عبرت" می شویم» ؛ چین و کره شمالی که دست بر قضا همسایه هم اند و هر دو در مسلک کمونیسم، دو نمونه بارز از این واقعیت اند: یکی همواره آموخته و باز با تشنگی می آموزد و الگویی شده که بسیاری از کشورها بدان غبطه می خورند و دیگری، چشم و گوش خود بر جهان بسته و خود را برتر و سر تر می داند و عبرت جهانیان شده است.
راستی ما چقدر در اندیشه آموختن در مدرسه بشری جهان هستیم؟!

zarei
30-03-2015, 20:41
آقا بهزاد سلام وتشکر از تاپیکتان
لطفا چند تا عکس از خودتان درچین برامون بگذارید بلکه روح ماهتان را ببینیم:rolleyes:

Ali sangari
01-04-2015, 10:06
Mr damet garm 20:biggrin::rambo:

stable.rock90
06-04-2015, 17:09
آقا بهزاد ما هنوز منتظر ادامه سفرنامه ات هستیم

zarei
06-04-2015, 19:27
چی شد عکس های چین بنداز ببینیمتان آقا بهزاد

بهزاد
13-04-2015, 10:17
سلام دوستان
خیلی عذر میخوام که به تعویق افتاد. راستش اونجا من به شدت برای ورود به سایت مشکل داشتم و از هر ده بار یک بار وارد سایت میشد. انشالله از امروز سفرنامه رو تکمیل خواهم کرد.

بهزاد
15-04-2015, 01:20
یکی از دوستان جمله قشنگی میگفت:
و خدا زمین و اسمان را افرید و ساخت بقیه چیزها را به چین واگذار کرد.
سوالی که ذهن من رو این روزها به خودش مشغول کرده اینه که چه تفاوتی بین چین و کشوری همچون هند بوده.
واقعا اغراق نیست که چین رو بزرگترین کارخونه جهان بنامیم. کارخونه ای که نه تنها غذای بیش از یک و نیم میلیارد انسان رو درون کشورش تامین میکنه بلکه در تمام دنیا رد پایی از یک محصول در هر خونه ای که در چین ساخته شده باشه پیدا میشه.

تصور دنیایی بدون چین کمی عجیب به نظر میرسه، اما از اون عجیبتر اینه که چرا هند با اون پتانسیل انسانی جا پای کشوری همچون چین نگذاشت.
بنابر اماری که صندوق بین المللی پول اعلام کرده اندازه اقتصاد چین در سال 2014 به بیش از 10 تریلیون دلار رسیده در حالی که میزان تولید ناخالص داخلی هند در همین سال اندکی بیش از دو تریلیون دلار بوده. برای اینکه این عدد براتون قابل هضم باشه بهتره بدونید که میزان تولید ناخالص داخلی ایران رقمی معادل 366 میلیارد دلار بوده یعنی رقمی معادل یک سی و یکم رشد اقتصادی چین.
رشد اقتصادی هشت درصدی هند تو سالای اخیر باعث شگفتی خیلی ها شده و باعث شده که هند خیلی از کشورها رو پشت سر بگذاره. چند وقت پیش تحلیلی رو در یلومبرگ میخوندم که نوشته بود هند در حال حاضر برنامه ای داره که ایجاد یک صد میلیون شغل رو در سال دنبال میکنه و به نظر میرسه که این رشد برای ایجاد چنین اشتغالس کافی نیست.
هند تو سال های اخیر رشد قابل توجهی در قناوری اطلاعات، صنایع موشکی و حتی ساخت هواپیماهای جنگی داشته ولی با رقیب دیرینه خودش چین فرسنگها فاصله داره.
در گذشته ای نه چندان دور وضعیت یک شهروند هندی در مقایسه با یک شهروند هندی بهتر بود اما نگاه متفاوت به موضع توسعه در چهل سال گذشته باعث شده که چین رشد اقتصادی ای نزدیک به پنج برابر هند داشته باشه.

نگاهی به همون امار صندوق بین المللی پول نشون میده که در سال 1950 اقتصاد چین و هند به ترتیب 4.5و 4.2 درصد از رشد اقتصاد جهانی رو به خودشون اختصاص دادن. فاصله ای بسیار نزدیک که ارام ارام از بین رفت.
تا اواخر دهه شصت میلادی چین از جمله کشورهای فقیر جهان به شمار می رفت اما از زمانی که دنگ شیائو از سال 1978 قدرت رو به دست گرفت ورق برگشت و مسیر جدیدی باز گشایی شد.

چینی ها به این نتیجه رسیده بودند که برای رشد اقتصاد مسیری جز ارتباط با عالم خارج امکان پذیر نیست. اتخاذ این سیاست اغاز دوران جدیدی رو برای این کشور رقم زد. برای چینی ها نام کشورها اهمیتی نداشت و به قول خودشون رنگ گربه ای که میخواد موش بگیره اصلا مهم نیست بلکه هر گریه ای که موش بگیره گربه خوبیه.
چینی ها با این سیاست تکنولوژی های روز رو وارد کشورشون کردن و سرمایه ها رو به سمت کشور خودشون سرازیر ساختن. استقبال از جهان خارج جزو سیاسیت های لایتغیر چین شد، اصلاحات اقتصادی در داخل کشور اغاز شد تجارب موفق در برنامه ریزی و مدیریت اقتصادی رو از روی اقتصادهایی همچون امریکا کپی برداری کرد، و با کاهش تعمدی نرخ ارز فضا رو برای رقابت شرکت های چینی در بازارهای خارجی فراهم کرد.


سوالی که اینجا پیش میاد اینه که چطور یک نظام سوسیالیستی تغییراتی عظیم و بر مبنای نظام سرمایه داری رو در اقتصاد خودش ایجاد کرد. پس ارمان های اقای مائوی راحل چی چی میشه؟
در کنفرانس دوازدهم حزب کمونیستی چین به رهبری دنگ شیائو دستوراتی رو به اجرا گذاشتن که هیچ یک از نظام های اردوگاه سوسیالیتیم اروپا و شوروی قدم در اون راه نگذاشته بودن. این سیاست حفظ ساختار سیاسی سوسیالیستی و ازاد سازی اقتصاد بر مبنای نظام بازار ازاد بود. سران چینی تجربه شوروی و تجربه کشورهای اروپای شرقی را مورد بررسی قرار دادند. تجاربی که باعث پایان سیاسی و اقتصادی آنها شد.
چینی ها اصلاح اقتصادی را از درون و تحت نظر حزب مارکسیست چین شروع کردند. آنها همچنین از پشت کردن به بخش کشاورزی به نفع بخش صنعت خودداری کردند مسئله ای که در شوروی و اروپای شرقی مورد توجه قرار نگرفته و باعث شکست اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیکی آنها شده بود.
چینی ها به طور تدریجی از یک مرحله به مرحله بعد وارد شدند آنها ابتدا برنامه هایشان را در مناطق محدودی به مرحله اجرا درآوردند و در صورت موفقیت آنها را به تمام نقاط کشور انتقال دادند. این شیوه یکی از عوامل اصلی استمرار موفقیت چین و عدم شکست آن محسوب می شود.
چین سیاستی رو دقیقا برعکس شوروی به اجرا گذاشت. شوروی نظام سیاسی باز و اقتصادی بسته رو دنبال کرد و از هم فرو پاشید، کره شمالی هم اقتصاد و هم سیاست رو بسته نگاه داشت و در انزوا قرار گرفت اما چین با بسته نگاه داشتن فضای سیاسی و ازاد سازی اقتصاد رصدی شگفت انگیز رو تجربه کرد.

amir.abbas
06-06-2015, 13:52
سلام
دوستان قصد یادگیری زبان چینی رو دارم
میشه لطفا منبعی که از صفر شروع کنه و حروف و کاراکترهای چینی رو اموزش بده معرفی کنید؟
با تشکر

DR.Khashayar
06-06-2015, 15:18
دمت گرم آقا بهزاد جالب بود:shades:

DR.Khashayar
06-06-2015, 15:19
:cowboy:

DR.Khashayar
06-06-2015, 15:20
امير آقا به نظر من از آموزشگاه شروع كني بهتره البته نظر منه چون اصولي ياد ميگيري:cowboy:

oil trader
10-06-2015, 15:20
پروازه 5081 ماهان از تهران به مقصد گوانجو:

هواپیما مملو از ایرانی هایی بود که داشتن کل چین رو روی هوا خرید و فروش میکردن. من فکر میکنم ما ایرونی ها تو حرف زدن دست کل ملت ها رو از پشت بستیم.

تقریبا تو کل هواپیما دو سه نفر چینی بیشتر نبودن و بقیه افرادی بودن که با هدف خرید و گشت و گزار نوروزی به گوانجو سفر میکردن.
مرتضی از دوستان قدیم من هست که ساکن گوانجو هست. قبلا بهم گفته بود که اغلب افرادی که در چین به عنوان تاجر شناخته میشن اطلاعات چندانی از مسایل بازرگانی ندارند. به قول مرتضی خیلی هاشون هنوز فرق fob و cfr رو نمیدونن. تو هواپیما این جو رو به خوبی میشد حس کرد.
...
آقا بهزاد دستتون درد نکنه و امید که به نوشتن سفرنامه ادامه بدین.

این سفرنامه شما باعث شد چند کلمه هم بنویسم.

هواپیمای که من صفر میکردم بویینگ بود از دوحه میرفت پکن وااسه همین ایرانی تک و توک بود و اکثر مسافران (بالای 80%) چینی بودن و قریب به اتفاق جوان بودن . ناید ماها (بشخصه خود من) چینی ها را اهل خوشگذرانی و... بدونیم، نکته ای که جالب بود اینبود که موقع سرو نوشیدنی ها دو سه نفر مشروبات الکلی را انتخاب کردن و اکثرا آب میوه یا آب معدنی میخاستن. این واسم جالب بود چون اصلا انتظارش رو نداشتم.

oil trader
10-06-2015, 15:21
پروازه 5081 ماهان از تهران به مقصد گوانجو:

هواپیما مملو از ایرانی هایی بود که داشتن کل چین رو روی هوا خرید و فروش میکردن. من فکر میکنم ما ایرونی ها تو حرف زدن دست کل ملت ها رو از پشت بستیم.

تقریبا تو کل هواپیما دو سه نفر چینی بیشتر نبودن و بقیه افرادی بودن که با هدف خرید و گشت و گزار نوروزی به گوانجو سفر میکردن.
مرتضی از دوستان قدیم من هست که ساکن گوانجو هست. قبلا بهم گفته بود که اغلب افرادی که در چین به عنوان تاجر شناخته میشن اطلاعات چندانی از مسایل بازرگانی ندارند. به قول مرتضی خیلی هاشون هنوز فرق fob و cfr رو نمیدونن. تو هواپیما این جو رو به خوبی میشد حس کرد.
...
آقا بهزاد دستتون درد نکنه و امید که به نوشتن سفرنامه ادامه بدین.

این سفرنامه شما باعث شد چند کلمه هم بنویسم.

هواپیمای که من سفر میکردم بویینگ بود از دوحه میرفت پکن وااسه همین ایرانی تک و توک بود و اکثر مسافران (بالای 80%) چینی بودن و قریب به اتفاق جوان بودن . ناید ماها (بشخصه خود من) چینی ها را اهل خوشگذرانی و... بدونیم، نکته ای که جالب بود اینبود که موقع سرو نوشیدنی ها دو سه نفر مشروبات الکلی را انتخاب کردن و اکثرا آب میوه یا آب معدنی میخاستن. این واسم جالب بود چون اصلا انتظارش رو نداشتم.

Evelynbew
20-04-2024, 09:19
[url=[Only Registered And Activated Users Can See Links]]In Etsy, Shopify Pinterest+SEO + artificial intelligence give high sales results