ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 3 , از مجموع 3
  1. #1
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    گوانگجو- چین
    نوشته ها
    1,599
    4,627
    مدیر ارشد
    مدیر ارشد

    بانک ملی و داستان اختلاس لیندن بلات

    بانک ملی و داستان اختلاس لیندن بلات

    پیشنهاد تاسیس بانک در کشور در دهه 1250 هجری شمسی از سوی تجاری مانند حاج محمدحسن امین الضرب اصفهانی در دوره زمامداری ناصرالدین شاه مطرح شد، ولی گوش شنوای این صحبتها نبود و این طرح ره به جایی نبرد.

    درسال 1268 انگلیسیها برای بسط قدرت و تسلط بیشترشان بر سرنوشت کشور ایران اقدام به تاسیس بانک شاهنشاهی کردند. روسها نیز برای اینکه از قافله استعمار عقب نمانند یک سال بعد یعنی در سال 1269 بانک استقراضی ایران و روس را در تهران راهاندازی کردند و این دو بانک عملا مجری سیاستهاي اقتصادی انگلیس و روس در ایران بودند. در سال 1285 برای خلاصی از این وضعیت، پیشنهاد ایجاد بانک ملی داده شد.
    ولی با زبانه کشیدن شعلههاي جنگ جهانی اول، به رغم اعلام بی طرفی ایران، دول متخاصم جنگ بینالملل، دامنه جدال خود را به ایران نیز کشیدند و آتش جنگ به جان مردم ما هم افتاد و به دلیل هرج و مرج ناشی از همین مساله مجددا طرح ایجاد بانک ملی به بوته فراموشی سپرده شد.
    در سال 1304 اولین بانک ایرانی که البته تنها به امور ویژه نظامیها ميپرداخت افتتاح شد.این بانک، بانک قشون پهلوی نام داشت که بعدها به نام بانک سپه تغییر نام یافت.
    در سال 1306 قانون تاسیس بانک ملی از سوی مجلس صادر شد و در روز سهشنبه بیست شهریور 1307 این بانک رسما کار خود را آغاز کرد.
    برای ریاست بانک ملی آقای «دکتر کورت لیندن بلات (Kurt Lindenblatt)» آلمانی که پیش از این ریاست بانک اعتبارات صوفیه بلغارستان را داشت به پیشنهاد «محمد علی فرزین وزیرمختار ایران در آلمان» انتخاب شد.لیندن بلات از زمره آلمانیهاي پاک دست نبود و به پشتیبانی مرد شماره دو قدرت در آن زمان یعنی تیمورتاش وزیر دربار شروع به اختلاس از بانک کرد.لو رفتن قضیه اختلاس باعث حوادث زیادی در کشور شد؛ به نحوی که رضا شاه که به دلایل مختلف با تیمورتاش اختلاف پیدا کرده بود (به خصوص ارتباط تیمورتاش با شوروی و نگرانی رضاخان از قدرتگیری بیش از حد تیمورتاش و همین طور تلاش انگلیسیها برای حذف تیمورتاش)، او را از سمتش عزل و راهی زندان کرد و در آخر هم در سال 1312 تیمورتاش به دست پزشک احمدی در زندان قصر به قتل رسید.لیندن بلات و معاونش فوگل از کشور متواری شدند. فوگل که در بیروت به سر ميبرد وقتی مجبور به برگشتن به ایران برای محاکمه شد در بیروت خودکشی کرد، ولی بلات به ایران آورده شد و به حبس و جریمه محکوم شد. مهدی قلیخان هدایت مخبرالسلطنه نخست وزیر وقت در کتاب خاطرات و خطرات خود این واقعه را چنین شرح ميدهد:
    «معلوم شد معاملاتي بدون وثيقه کافي شده و خساراتي وارد آمده است، ليندن بلات رييس بانک زياد مقيد به رعايت نظرات هيات نظارت نبوده است و شايد متکي به تيمور تاش، در هر حال اختلاساتي مسلم شد.
    ليندن بلات به خيال گريز ميافتد به بهانه مرض و معالجه با اجازه مسافرت ميکند (اتو) فوگل نايب رييس چاره را در فرار ميبيند شاه شخصا به بانک رفته و طلاي وثيقه را بازديد کرده، نقصي نداشته است.فوگل مفقودالاثر ميشود، (سرتيپ) ايرم (رييس کل تشکيلات نظميه مملکتي) در گاراژها معلوم ميکند که دندانسازي به دعوتي به بغداد رفته است. تفحص ميکند هيچ جا او را در اتومبيل نمييابد، بعدها کاشف به عمل آمد که در صندوق پشت اتومبيل پنهان بوده است. به اين تدبير از سرحد ميگذرد در بغداد معطل نشده به بيروت ميرود. دولت، فوگل را از حکومت شام ميخواهد وي ناچار انتحار ميکند. اين واقعه براي آلمان نهايت اهميت را داشت عده کثيري متخصصين آلماني در ادارات ما کار ميکنند؛ به طوري که ميشود گفت سياست آلمان در ايران روبه غلبه دارد و بانک ملي قلب اقتصاد است ليندن بلات از راه قانوني مسترد شد با وکيل مدافعي به تهران آمد به 18 ماه حبس و 7000 ليره و 46 هزار ريال محکوم شد (63هزار تومان) دولت باز يک نفر آلماني را بهنام هرست، توسط سفارت خودمان در برلين به رياست بانک اجير کرد.» کورت لیندن بلات در جریان انتقال داراییهاي حاصل از فروش نفت از حساب دولت به حساب شخصی رضاخان نیز به دستورات دولت عمل ميکرد.در سال 1931، «چارلز. سي. هارت»، وزيرمختار آمريكا در تهران، گزارش داد كه رضاشاه شخصا بيش از ‏يك ميليون پوند در لندن به حساب خود واريز كرده است. بر اساس تعدادي از اسناد بانكي كه پهلويها ‏به هنگام فرار دستهجمعيشان از ايران در سال 1978 از خود باقي گذاشتند معلوم ميشود كه اظهارات ‏نيشدار «هارت» درباره حسابهاي بانكي رضاشاه در لندن از روي حدس و گمان نبوده است. آنچه هارت ‏نميدانست اين بود كه رضاشاه حسابهاي دلاري متعددي در لندن، ژنو و برلين دارد. اسناد باقي مانده ‏حاكي از انحراف مسير درآمدهاي نفتي ايران به حسابهاي شخصي رضاشاه است.‏سرهنگ رضاقلي اميرخسروي، مديركل بانك پهلوي، در تاريخ 17 اوت 1931 طي نامهاي محرمانه به دكتر ‏كورت ليندن بلات، رييس بانك ملي ايران نوشت: «عاليجناب، بنا به دستور اعليحضرت، خواهشمند است ‏با ارسال دستورالعمل تلگرافي به بانك ميدلند در لندن دستور واريز 150 هزار دلار به حساب اعليحضرت ‏نزد بانك وست مينيستر را صادر و مراتب را با تلگراف تاييد فرماييد. با احترام فراوان آقاي رييس، مدير‏كل، سرهنگ اميرخسروي.» ليندن بلات در پاسخ نوشت: «عاليجناب، عطف به دستورالعمل شماره ‏‏5170 مورخ 17 اوت حضرتعالي، احتراما به عرض ميرساند كه روز گذشته به محض دريافت نامه شما، ‏دستورالعمل تلگرافي براي واريز 150 هزار دلار به حساب اعليحضرت در بانك وست مينيستر با مسووليت ‏محدود در لندن به بانك ميدلند با مسووليت محدود در لندن ارسال شد. بانك وست مينيستر دستورالعمل ‏تلگرافي ما را دريافت كرده و شما را از رسيد پول مطلع خواهد ساخت. با احترام و سپاس فراوان ‏عاليجناب، دكتر ليندن بلات، بانك ملي ايران.»
    ابراهیم مروی - دنیای اقتصاد



  2. #2
    فرصت
    مهمان
    محمود احمدینژاد از ابتدای رویکارآمدن پیگیر شعارهای پوپولیستی خود بود؛ گاهوبیگاه از مافیایی حرف میزد که بر اقتصاد کشور چنبره زده است؛ در میان مردم شهرهای محروم بارها وعده داد که نام آنها را افشا و دست آنها را از انحصار در بعضی از زیرشاخههای تجارت قطع میکند. اکنون کمتر از دوماه از دوران ریاست او بر دولت مانده است. در این مدت نه نامی افشا شد، نه مفسدی به دادگاه معرفی شد. در حد ممکن به این وعدهها و درست یا غلطبودن آنها پرداخته شده است ولی شاید موضوعی که در پایان این هشت سال میشود درباره آن قضاوت کرد پدیده سربرافراشتن مافیای جدیدی در کشور و شناختهشدن افراد گمنامی بود که با استفاده از رانتهای دولتی توانستند یکشبه بهمیلیاردها تومان از ثروت کشور دست یابند و برای خود امپراتوریهای اقتصادی بهراه بیندازند؛ موضوعی که حتی داد اصولگرایان حامی دولت را هم درآورد و این مافیا با نام جریان انحرافی جایگاهی در ادبیات سیاسی و اقتصادی کشور پیدا کرد؛ گرچه احمدینژاد هیچگاه نامی از آن مافیای بهقول خود 300نفره نبرد ولی در مقابل بسیاری از افرادی دستگیر شدند که به مافیای اقتصادی دولت منسوب بودند یا نام آنها رسانهای شد. شنیدن نام بعضی از آنها و نحوه طیکردن پلههای ثروت با حمایتهای خاص آنها شاید شنیدنی باشد.
    1. م. ز. مطلق: کمتر کسی در استانهای آذریزبان پیدا میشود که نام این فرد را نشنیده باشد. تا قبل از سال 84 او هم یک فرد معمولی مانند بسیاری از هموطنان تبریزی بود و شاید خودش هم باور نمیکرد در عرض هشتسال به چنان ثروتی برسد که او را در زمره 10سرمایهدار برتر ایران بشناسند. منابع غیررسمی ثروت او را بالغ بر120هزارمیلیارد ریال برآورد میکنند. او در چند رشته مختلف ازجمله صنعت فولاد، بانکداری، صنایع هوایی و البته ورزشی مالکیتهای بیشماری دارد. علاوه بر باشگاه فوتبال گسترش که امسال به لیگبرتر صعود کرد، او رییس هیات بدمینتون استان آذربایجان شرقی هم هست! بانک گردشگری، بانک سامان، هواپیمایی آتا، کارخانه بنیان دیزل تبریز، گروه صنعتی ایرانخودرو تبریز، شرکت سرمایهگذاری گسترش فولاد تبریز، مجتمع فولاد بناب، مجتمع فولاد عجبشیر، گروه صنعتی درپاد تبریز، گروه کارخانهها یاقوت صنعت تبریز، گروه صنعتی توانگران سهند، گروه صنعتی الماس تبریز، مرکز آموزش سرمایه‎گذاری فولادگستر کوثر، گروه سرمایهگذاری دریک و البته باشگاه فرهنگی ورزشی گسترشفولاد تبریز از جمله داراییهای او است. همگان میدانند گرفتن و تامین سرمایه در هر یک از این صنعتها نهتنها سخت بلکه ناممکن است. دوسال پیش خبری در دنیای مجازی پیچید که این فرد با نامهای به رییس دولت خواستار سهمیه ماهانه 65تن شمش از تولید فولاد خوزستان بوده است که باعث شوک در صنعت فولاد کشور شد؛ همچنین خبری دیگر از این فعال بهاصطلاح اقتصادی منتشر شد که 600میلیارد تومان اعتبارات اسنادی را بدون طی روال قانونی دریافت کرده است. درنهایت خبر دستگیری او هم در سال 90منتشر شد که با واگذاری سهامش در بانک گردشگری و واگذاری سهام در چندین کارخانه فولاد با قید وثیقه آزاد شد.
    2. ع. ا: اگر برای خرید مبل گذرتان به منطقه یافتآباد افتاده باشد حتما مرکز خرید باشکوهی به اسم بازار مبل ایران را دیدهاید؛ همچنین برای خرید گوشی موبایل، بازار موبایل ایران هم در خیابان حافظ پس از پاساژ علاالدین نامی آشناست. او در این هشتسال آنقدر رشد کرد که توانست بسیاری از زمینهای منطقه یافتآباد را بخرد و ثروت هنگفتی بهدست آورد. او مانند فرد شماره یک این فهرست اقدام به تاسیس بانک کرد و بانک تات را بهراه انداخت تا بر امپراتوری املاک خود گردش مالی هم بدهد. او هم مانند بسیاری از کسانی که به جریان انحرافی منسوب میشدند به ورزش وارد شد و علاوه بر عضویت در هیاتمدیره باشگاه استقلال به ریاست فدراسیون دوچرخهسواری هم رسید، ولی قرعه نظارت و پیگیری اموال به نام ایشان هم افتاد و درنهایت مجبور شد بانک تات را واگذار و بسیاری از فعالیتهای خود را متوقف کند. در رسانهها گزارشهایی از خانه و محل کار او منتشر شد که آنها را به قصر تشبیه میکرد. جزییات بیشتری از فعالیتهای اقتصادی او بهدست نیامده است، ولی گردش مالی گروه سرمایهگذاری تات در سال 90 بالغ بر 1000میلیارد تومان بوده و در صنعت ساختمانسازی بسیاری از پروژهای مهم ازطریق بانک منحلشده تات تامین سرمایه میشده است.
    3. مهآفرید خسروی: دیگر نیازی نیست نام این شخص را با ایما و اشاره بیان کنیم. بسیاری از مردم ایران و حتی جهان نام او را بهعنوان متهم پرونده سههزارمیلیاردی میشناسند. از او بهعنوان نزدیکترین فرد به لیدر جریان انحرافی نام میبرند که در سال 84 همراه با برادرانش تنها یک گاوداری ساده داشت و در پنج سال توانست با حمایتهای خاص، امپراتوری عظیم امیرمنصور آریا را تشکیل دهد. توسعه سرمایهگذاری امیرمنصور آریا، شرکت پخش امیرمنصور ایرانیان، گروه ملی صنعتی فولاد ایران، صنعت آبمعدنی داماش گیلان، گروه صنعتی نمونه منصور گیلان، شرکت مشاوره و مدیریت تدبیر منصور، سامانههای برنامهریزی منابع کرانه، باشگاه ورزشی داماش ایرانیان، بانک آریا، شفاف شیمیپلاست، صنایع غذایی دریاچه گهر لرستان، آهن و فولاد لوشان، شرکت پیسنگگستر، شرکت گردشگری و جهانگردی ستاره درخشان درفک، سبکسازان لوشان، ماشینسازی لرستان، معدنشکافان تهران، داماشترابر ایرانیان، خدمات کشاورزی میثاق گیلان، صنایع غذایی ترچینطبخ ایرانیان، نوآوران صنعت الکترونیک، تجارتگستران منصور، شرکت آریاسنگ زرین ایرانیان، سیمان فاراب شمال، مهندسین مشاور مدیریت پردازشزمان، شرکت خدمات خط و ابنیه فنی، شرکت نوآوران صنعت الکترونیک قم، شرکت تراورس، مروارید درخشان آریا، شرکت گسترش منیزیم آریا، شرکت فولاد اکسین خوزستان، شرکت حملونقل جادهای داخلی کالای ایمن ترابر آریا، بیمه طرح ایرانیان و ستارگان امیرمنصور تنها نامهايی کوچک از یک غول اقتصادی بسیار بزرگ بود که در سال 89 شرکت خسروی را در رتبهبندی 100شرکت برتر ایران بالاتر از بانکهای دولتی تجارت و صادرات با گردش مالی 900میلیارد تومان در بین پنج شرکت برتر ایران قرار داد، ولی درنهایت این مفسد اقتصادی هم در 27شهریور90 بهاتهام اختلاس سههزارمیلیاردی بازداشت و بهاعدام محکوم شد؛ گرچه ارزش داراییهای او تقریبا 9برابر این اختلاس اعلام شد.
    4. ب. ز: نام این فرد پس از داستان فاضلگیت، در جلسه استیضاح وزیر کار و تعاون، در سال گذشته بر سر زبانها افتاد. او جوانترین فرد این فهرست است که نامش با مافیای نفتی و همچنین پتروشیمی گره خورد ؛ بهگفته خودش بیش از ۶۰ شرکت ازجمله شرکت هولدینگ توسعه سورینت قشم و «اولین بانک سرمایهگذاری اسلامی» (به انگلیسیFirst Islamic Investment Bank) در مالزی و همچنین شرکتهایی در دوبی، ترکیه و تاجیکستان دارد. در یکی از قطعنامههای تحریم اتحادیه اروپا که از او اسم برده شده ۱۵شرکت منتسب به او نام برده شده است؛ همچنین مالک و رییس هیاتمدیره باشگاه فوتبال راهآهن و رییس هیاتمدیره هواپیمایی فارس قشم است. تصاویری از او در فضای مجازی منتشر شد که او را مسلح به اسلحه کمری و اتوماتیک سبک در مکانی نامعلوم نشان میدهد. خود او این عکسها را به 15سال پیش و در منطقه اربیل عراق مربوط دانست و بیان کرد برای حفاظت در سفرهای زمینی در عراق مسلحبودن مسئلهای معمول است، همچنین یک سایت خبری تصویری از یک گذرنامه دانمارکی ظاهرا متعلق به ب. ز منتشر و او را تبعه دانمارک خطاب کرد. این شخص نیز همان تصویر را در سایت باشگاه راهآهن منتشر کرد و آن را جعلی خواند؛ همچنین در سال گذشته تصویر این شخص در جت خصوصی خود منتشر شد که همین موضوع هم حساسیتهای ویژهای را بهدنبال داشت. آمارهای مختلفی از میزان داراییهای این فرد منتشر میشود، ولی کف این ارقام به هشتمیلیارد دلار میرسد که با توجه به میزان داراییهای آشکار او دور از عقل بهنظر نمیرسد. بهتازگی هم آمریکا نام او و داراییهای او را در فهرست تحریمهای خود قرار داده است. آمریکا و اتحادیه اروپا مدعیاند این شخص در دورزدن تحریمها و فروش نفت ایران نقش دارد، ولی نکته چشمگیر گذشته نامعلوم این فرد قبل از 84 است.
    5. م. ر: در داستان اختلاس در بیمه ایران، الیاس نادران، نماینده مجلس، از حلقه فاطمی نام برد که در این اختلاس دست داشتند و سرحلقه این داستان را متوجه معاون اول رییسجمهوری کرد؛ حتی در جریان دادگاه بیمه ایران هم نام این شخص دولتی بارها شنیده شد و قاضی این دادگاه یکی از کارمندان این شخص را بهعنوان مطلع به دادگاه فراخواند؛ گرچه بهدلیل مصاحبه رییسجمهوری که کابینه را خطقرمز نامید، هیچگاه این فرد به محکمه نرفت ولیمیلیاردها تومان پول قبل از کشف این اختلاس بهدست این فرد جابهجا شده بود و طبق شنیدهها ثروت این عضو کابینه که در حال حاضر در خودروسازی و ساختمانسازی در گردش است به بیشتر از 1000میلیارد تومان میرسد.
    6. ح. م. ک: بیشک هنگامیکه از تلاطمهای ارزی و سوداگرانه در این بازار حرف بزنیم نام جمشید بسمالله بهعنوان مافیای ارزی بهیاد میآید، ولی واقعیت چیز دیگری است. قبل از انتخابات مجلس نام فردی منتشر شد که ارتباطاتی در بانک مرکزی داشت. ارز دولتی را از این مرکز خارج میکرد و با ایجاد نوسان در بازار سود هنگفتی به جیب میزد. این فرد هم مانند بسیاری از افراد که در این هشتسال جهش آنچنانی در اقتصاد پیدا کردند قبل از سال 84 دلال سادهای بود که پس از آن با تطمیع و البته حمایتهای خاص دولتی توانست نزدیک به 500میلیارد تومان ارز از بانک مرکزی خارج كند و با سود هنگفت در بازار به فروش برساند؛ گرچه درنهایت شخص مورد حمایت دولت که رابط این فرد بود از بانک مرکزی اخراج میشود و این ح. م. ک هم دستگیر میشود.
    7. م. ی: در هیاهوی بگمبگمها خبر جالبی منتشر شد که کمتر مورد موشکافی قرار گرفت. سلطان شکر درگذشت. قبل از سال 84 طبق معمول توزیع و واردات شکر در اختیار وزارت بازرگانی بود، ولی بعد از سال 84 نزدیکی یکی از دلالان شکر به یکی اعضای دولت باعث شد رانتهای شگرفی در اختیار فردی خاص قرار گیرد همین که او را به سلطان بیرقیب واردات و فروش شکر در کشور تبدیل و میلیاردها تومان نصیب او کرد، ولی او هم از آه رقیبان خود بینصیب نماند و دستگیر شد؛ اما با زیرکی خاص با انتشار خبر مرگ خود از زندان خارج شد و گفته میشود در خارج از کشور بهسر میبرد.
    اگر نگاهی گذرا به این فهرست بیندازیم، بیشک نقاط مشترکی بین این افراد مانند علاقه به ورزش و سرمایهگذاری در گردش پیدا میکنیم که همگان میدانند مرد خبرساز دولت هم علاقه خاصی به این دو زمینه دارد؛ پس بیراه نیست که این افراد در دوران ریاستجمهوری احمدینژاد، بهخصوص دوره دوم، آنچنان قدرت اقتصادی پیدا کردند که برای بسیاری تصورناپذیر بود؛ زیرا همگان در سال 88 شاهد افشاگری احمدینژاد درباره فساد بعضی از سران نظام در مناظرههای ریاستجمهوری بودند. بعد از انتشار خبر حکم اعدام مهآفرید خسروی، صادق زیباکلام یادداشتی در حمایت از مهآفرید منتشر کرد که او را نابغه و کارآفرین نامید و نام او را همردیف استیو جابز قرار داد. در اینکه بیشتر این افراد توانستهاند افراد بسیاری را بهکار گمارند شکی نیست، ولی اینکه واژه کارآفرین را هم برای آنها استفاده کنیم شاید كمي خندهدار باشد. باید خدمت جناب زیباکلام و افرادی که مشابه ایشان فکر میکنند مطلبی را متذکر شد؛ اگر رانت و ثروتی که خارج از روال معمول نصیب این افراد شد در اختیار همان کارگران زحمتکشی بود که برای این افراد کار میکنند، شاید شاهد ظهورهزاران کارآفرین بودیم؛ البته خودمان هم میدانیم که این مطلب نشدنی است؛ چون آنگاه چگونه اسفندیار بهار را زنده میکرد.
  3. #3
    فرصت
    مهمان
    اسامی عبارتند از زنوزی مطلق دو.م انصاری سوم خسوری چهارم زنجانی پنجم رحیمی ششم یدالله نیست زریواری هم نیستدوستان کشف نمایند اخری هم خدابیامور محمدرضا یوسفی است

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: 06-10-2019, 15:50
  2. پاسخ ها: 6
    آخرين نوشته: 14-12-2015, 01:28
  3. صادرات سیمان به ارمنستان و گرجستان و قزاقستان و روسیه
    توسط شرکت دانش هور پارسیان در انجمن مواد و مصالح و سنگ های ساختمانی، لوازم خانگی
    پاسخ ها: 11
    آخرين نوشته: 14-12-2015, 01:27
  4. پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 14-12-2015, 01:26
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22-08-2015, 17:11

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •