ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 2 از 4 نخست 1234 آخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 35
  1. #11
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    نوشته ها
    29
    101
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    مبحث چهارم :تبدیل شرکت تجاری

    منظورازتبدیل شرکت این است که بدون محوشخصیت حقوقی قبلی شرکت وایجادشخصیت حقوقی جدیدی برای آن ، شرکت شکل وقالبی نوپیداکند، مثل اینکه شرکت سهامی خاص باحفظ شخصیت حقوقی خودبه شرکت سهامی عام تبدیل شودیااینکه شرکت تضامنی به شرکت سهامی خاص یاعام تبدیل شود.
    دراین باره بایدبه دوسوال اساسی پاسخ داده شودآیاتبدیل شرکت تجاری اصولامجازاست واگرمجازاست تحت چه شرایطی تبدیل بدرستی انجام خواهدگرفت ؟ اماقبل ازآن بایدبه یک سوال مقدماتی پاسخ دادوآن اینکه بافرض بقای شخصیت حقوقی شرکت پس ازتبدیل چه فایده ای براین امرمترتب است .
    الف ) فایده بقای شخصیت حقوقی شرکت

    اگرمعتقدباشیم که هرشرکتی می تواندبه شرکتی دیگرمبدل شودبدون آنکه شخصیت حقوقی قبلی اش محوگرددوشخصیت حقوقی جدیدی بیابد، چنین امری برحسب موردممکن است متضمن امتیازاتی برای شرکای شرکت یادولت باشد.
    اگردولت برای تاسیس شرکتهای جدیدبه دلایل اقتصادی خاص –امتیازات مالیاتی برقرارکند، برای مثال مقررکندکه این شرکتهابه مدت یک سال ازپرداخت مالیات برسودمعافند، فقط شرکتهایی می توانندازاین امتیازات بهره ببرندکه قبلابه شکلی ازاشکال وجودنداشته یاوجودداشته ومنحل شده اندوشرکتهای موجودنمی توانندباتغییرشکل خودازاین امتیازات استفاده کنندچون تغییرشکل آنهابه منزله تولدشخصیت حقوقی جدیدنیست . برعکس ، پرداخت حق ثبت شرکتهافقط به شرکتهایی تعلق می گیردکه بتازگی تاسیس می شوندواگرشرکتی قبلاً تحت شکل بخصوصی ثبت شده باشدتغییرشکل آن ، به منزله تاسیس شرکت جدیدنیست ودرنتیجه شرکا ازپرداخت حق ثبت معاف خواهندبود.
    قبول این امتیازات به نفع یابه ضررصاحبان شرکتهای موجود، بستگی داردبه اینکه بقای شخصیت شرکتهاباتبدیل آنهاازنظرقانونی مجازباشد.
  2. #12
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    نوشته ها
    29
    101
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    مبحث پنجم : ادغام وتجزیه شرکتها

    ادغام دویاچندشرکت وقتی حاصل می شودکه یاشرکتی شرکت دیگری راامحاودرخودحل کند، یادویاچندشرکت درهم حل شده ، شرکت جدیدی ازآنهابه وجودآید، اماتجزیه ، حاصل انفکاک وتقسیم دارایی یک شرکت میان دویاچندشرکت قبلاموجودیاجدیدتاسیس است که درفرض اخیرگفته می شودشرکتی ازشرکت قدیمی جداشده است .برای مثال اگرسرمایه شرکت الف بین دوشرکت (ب . و .ج ) تقسیم شودباایجادشرکتهایی ب وج شرکت الف ازبین می رود. ادغام وتجزیه موجب انحلال شرکتهای می شودکه ازبین می روند، بدون اینکه اموال آنهاتصفیه شوددرواقع دارایی شرکتهایی که درنتیجه ادغام یاتجزیه ازبین می روندبه شرکت جدیدانتقال می یابد.
    ادغام وتجزیه شرکتهادرکشورهای پیشرفته بسیارشایع است وازآنهابرای انجام دادن پروژه های مهم اقتصادی که نیازبه سرمایه های بسیارداردویابرای تخصصی کردن شرکتهااستفاده می کنند. قانونگذاران این کشورهانیزبه این امورتوجه کرده اندوبخش عمده ای ازحقوق وقوانین راجع به شرکتهاراهمین ادغام وتجزیه تشکیل می دهداماقانونگذارمانه درقانون تجارت ونه درلایحه قانونی 1347 به این نکات توجهی نکرده است . حال بایدپرسیدکه آیادرحقوق مانیزچنین امکانی برای شرکتهای تجاری وجودداردیاخیر.
    اگرچه قوانین تجاری ، ادغام وتجزیه شرکتهای تجاری راپیش بینی نکرده اندمطابق اصول این شرکتهامی تواننددریکدیگرادغام ویاازیکدیگرمنفک شوند. این نکته رامی توان ازماده 588 قانون تجارت استنتاج کردکه به موجب آن ، شخص حقوقی می توانددارای کلیه حقوق وتکالیف قانونی افرادانسانی باشد، جزآنچه مختص انسانی است ، چون ابوت وبنوت وامثال ذلک .
    اماچه کسی می توانددرباره ادغام یاتجزیه تصمیم گیری کند؟ درقوانین اروپایی که درآنهاچنین اموری اجازه داده شده است این حق دراختیارنهادهای شرکت است .
    برای مثال درحقوق فرانسه این امورازوظایف مجامع عمومی است . درحقوق ما، چنین اختیاری به مجامع داده نشده است وبنابراین درادغام یاتجزیه ، رضایت کلیه شرکایی که قصدادغام وتجزیه رادارندضروری است
    تنهاراهی که باقی می مانداین است که شرکتی که قصدادغام درشرکت دیگررادارد، باتصمیم مجمع عمومی منحل شودوسپس شرکت جدیدی ایجادگرددامری که دارای نتایجی نامطلوب است چراکه اموال دوشرکت قبلی ، بایدپیش ازهرکاری تصفیه شودگرچه ادغام وتجزیه شرکتها امری نیست که همواره مطلوب باشدچراکه گاه منتهی به تشکیل شرکتهایی بزرگ شده که به دلیل قدرت اقتصادی شان بازارراقبضه ورقابت سالم رامخدوش کرده اند، ولی پیش بینی امورمزبورتوسط قانونگذارامری است لازم .
  3. #13
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    نوشته ها
    29
    101
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    مبحث ششم : پایان شخص حقوقی

    تفاوت اساسی شرکت تجاری وانسان این است که شخصیت حقوقی شرکت تجاری تاپایان یافتن ا مرتصفیه شرکت باقی می ماند. درواقع ، درحالی که انسان به محض فوت فاقدشخصیت (فاقدحقوق وتکالیف ) می شود، شرکت پس ازانحلال شخصیت خودراازدست نمی دهد. شخصیت شرکت به این دلیل باقی می ماندکه برخلاف انسان دارایی موجودشرکت پس ازانحلال به شخص دیگری منتقل نمی شودبلکه میان شرکاکه مالک واقعی آن هستندتقسیم می گرددازآنجاکه لازم است دارایی شرکت درزمان تصفیه باقی باشدشرکت بایددارای شخصیت حقوقی باقی بماند.
    درقانون تجارت ایران ، بقای شخصیت حقوقی شرکت تجاری درزمان تصفیه بصراحت پیش بینی نشده است ، اماازمجموع موادراجع به تصفیه امورشرکتها، توجه قانونگذاربه این امررامی توان استنباط کرد. به موجب ماده 208((اگربرای اجرای تعهدات شرکت معاملات جدیدی لازم شود، متصدیان تصفیه انجام خواهندداد)) باتوجه به مفهوم این ماده شرکت می تواندبابت معاملات جدید، تعهداتی راازطریق متصدی تصفیه برعهده بگیردوبدیهی است شخصی کهمی تواندمتعهدشود، الزاماًدارای شخصیت حقوقی است

    برعکس قانونگذاردرموردشرکت سهامی این امررابصراحت پیش بینی کرده است . به موجب ماده 208 لایحه قانونی 1347: (( تاخاتمه امرتصفیه شخصیت حقوقی شرکت جهت انجام امورمربوط به تصفیه باقی خواهدماندومدیران تصفیه موظف به خاتمه دادن کارهای جاری واجرای تعهدات وووصول مطالبات وتقسیم دارایی شرکت می باشندوهرگاه برای اجرای تعهدات شرکت معاملات جدیدی لازم شود، مدیران تصفیه انجحام خواهندداد)) بقای شخصیت حقوقی شرکت که ازنتایج تشکیل آن است نیازبه ابرازاراده شرکاندارد بلکه خارج ازاراده آنهامحقق می شودبعلاوه دامنه این شخصیت همسان شخصیتی که شرکت قبل ازانحلال داشته نیست ومحدوداست به امورجاری لازم برای امرتصفیه بنابراین نمی توان درحال تصفیه معاملات جدیدی رابه نام شرکت منعقدکردمگرمعاملاتی که برای امرتصفیه شرکت ضروری است چه شخصیت حقوقی شرکت درزمان تصفیه فقط برای امورتصفیه باقی می ماند.

    مع ذلک بقای شخصیت حقوقی شرکت درزمان تصفیه ازاین نظر اهمیت داردکه مدیران تصفیه می توانندبه نام شرکت علیه اشخاص ثالث اقامه دعواکنندواشخاص ثالث نیزمی توانندعلیه شرکت درحال تصفیه طرح شکایت کنند. نتیجه عمده دیگربقای شخصیت شرکت این است که دارایی شرکت ازدارایی شرکامستقل باقی می ماندوهرگاه این دارایی برای پرداخت طلب طلبکاران شرکت کافی نباشد، اعلام ورشکستگی شرکت ، به دلیل موجودبودن شخصیت حقوقی اش درزمان تصفیه مجازخواهدبود.
  4. #14
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    نوشته ها
    29
    101
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    مبحث هفتم : حدودشخصیت حقوقی شرکت وخطرهای آن

    شخصیت حقوقی شرکت به شرکاامکان می دهدکه سنگینی مسئولیت خودبابت معاملات شرکت بااشخاص ثالث راتقلیل دهند. این امربویژه درموردشرکتهایی که درآنهامسئولیت محدودبه آورده اوست صدق می کندازسوی دیگر، شخصیت حقوقی شرکت به طلبکاران شرکت امکان می دهدبه جای مراجعه به تک تک شرکابه شرکت مراجعه کنندکه دارایی دارایی مستقل است واین دارایی قبل ازهرچیز، تضمین طلب آنهاست .
    امااستفاده ازشخصیت حقوقی برای ازمیان بردن مسئولیت نبایدوسیله ای برای پنهان کردن فعالیت واقعی شرکاباشد. شرکت بایدواقعاً وجود داشته باشدونبایدفقط نوشته ای برروی کاغذباشد. البته ، اگرقراردادشرکت صوری باشد، شرکت به موجب قواعدعام ، موجودمحسوب نمی شودوکسانی که وانمو دکنندشرکتی وجوددارد، باجمع بودن شرایط دیگرقانونی کلاهبردارتلقی خواهندشد.
    باتوجه به آنچه گفته شدنبایدازاینکه قانوگذاربرای شرکتهای تجاری شخصیتی مستقل قائل شده است سوء استفاده شود. قانونگذار، هرجاکه لازم باشد، می تواندوجودشخصیت حقوقی شرکت رانادیده بگیرد.((درصورتی که شرکت ورشکسته شودیاپس ازانحلال معلوم شودکه دارایی شرکت برای تادیه دیون آن کافی نیست ، دادگاه صلاحیتدارمی تواندبه تقاضای هرذی ینفع هریک ازمدیران ویامدیرعاملی راکه ورشکستگی شرکت یاکافی نبودن دارایی شرکت به نحوی ازآنهامعلول تخلفات اوبوده است . منفرداًیامتضامناً به تأدیه آن قسمت ازدیونی که پرداخت آن ازدارایی شرکت ممکن نیست ، محکوم نماید.))
    چنانچه یک شخص حقوقی عضوهیات مدیره شرکت سهامی باشد.
    شخص حقیقی که به عنوان نماینده شخص حقوقی مدیره درهیأت مدیر شرکت می کند، عضوهیأت مدیره تلقی می شودومشمول مجازاتهایی است که برای اعضای هیأت مدیره مقرراست
    سوءاستفاده ازشخصیت حقوقی ممکن است برای جلوگیری ازمسئولیت کیفری باشد. درواقع یک شخص حقیقی ممکن است شرکتی تشکیل دهدتا با صدورچک بلامحل به نام شرکت شخصاً ازمجازات کیفری برهد. ماده 19 قانون صدورچک مورخ 1372، برای جلوگیری ازاین چنین احتمالی مقررکرده است افرادی که به نام وحساب شخص حقوقی چک بلامحل صادرکنندشخصاً مسئول هستندوعلاوه برمجازات کیفری متضامناً باشخص حقوقی مسئولیت مدنی خواهندداشت .
    بخش دوم :نتایج شخصیت حقوقی شرکت

    ماده 588 قانون تجارت ایران ، درتشبیه شخص حقوقی به شخص حقیقی تاآنجاپیش می رودکه شخص حقوقی رادارای کلیه حقوق وتعهداتی می داندکه قانون برای انسان مقررکرده است ، هرچندکه درپایان ماده ، حقوق وتعهداتی راکه ذاتی انسان است ازشخص حقوقی گرفته است درنتیجه شرکت تجارتی می تواندمانندیک تاجرحقیقی عمل کندوبه همین دلیل ، ماده 3 قانون تجارت کلیه معاملات شرکت تجارتی راتجارتی تلقی کرده است . بدیهی است که شرکت برای آنکه بتواندهمان معاملاتی راانجام دهدکه تاجرحقیقی انجام می دهد، بایدهمان ابزارهاووسایلی راداشته باشدکه اشخاص حقیقی دراختیاردارند. این ابزارهاووسایل هم متعددندوهم کم وبیش شناخته شده .
    مبحث اول : اسم شرکت

    شرکت ماننداشخاص حقیقی نامی داردکه به آن موسوم است وقانون تجارت ایران نیزدرموردهمه شرکتهامقررکرده است که تحت نامی خاص تشکیل می شوند.
    نام شرکت هرچیزی می تواندباشد. گاه به فعالیت شرکت بستگی دارد( مانندخانه گستربرای یک شرکت خانه سازی ) گاه صرفاً فانتزی است ( مانندخوش حساب )
    وگاه ممکن است ازاسم یک یاچندنفرازشرکا تشکیل شده باشد.اسم شرکت الزاماً اسم تجارتی آن نیست ، ولی چون شرکت تحت این عنوان تجارت می کند، معمولاًاسم شرکت اسم تجارتی اونیزهست وازاین نظر، دارای ارزش اقتصادی بوده ، قسمتی ازدارایی شرکت راتشکیل می دهدکه قابل انتقال است .
    مبحث دوم : دارایی شرکت

    شرکت مالک آن دارایی است که ازمجموع آورده های شرکاتشکیل شده است . این دارایی وهرچیزی که درزمان حیات شرکت به آن افزوده شده باشد، متعلق به شرکت است . شرکا هیچ گونه حق عینی براموال شرکت ندارند، بلکه حق آنهادرشرکت یک حق دینی است ولوآنکه آورده آنهامال غیرمنقول باشد. تفکیک دارایی شرکت ازدارایی شرکااین نتایج رادربردارد:
    1-دارایی شرکت تضمین انحصاری پرداخت طلب طلبکاران است به این معناکه :
    الف ) طلبکاران شخصی شرکاحق مراجعه به شرکت راندارندونمی توانندبرای مطالبه خودازشریک ، علیه شرکت اقامه دعواکنند، همان طورکه طلبکارحسن نمی تواندعلیه حسین اقامه دعواکند.
    ب ) دارایی شرکت تنهامالی است که طلبکارشرکت می تواندمتوقع باشدکه طلبش ازآن پرداخت شود، مگردرموردشرکتهایی که درآنهامسئولیت شرکانامحدوداست که دراین صورت نیزاگردارایی شرکت کافی نباشددارایی شخص شریک قابل توقیف نیست ،
    ج) درصورت انحلال شرکت ، دارایی شرکت ابتدامیان طلبکاران شرکت تقسیم می شودوخودشرکادرصورتی می توانندتقاضای سهم کنندکه بعدازپرداخت طلب طلبکاران شرکت ، چیزی ازدارایی شرکت باقی مانده باشد.
    د) میان طلب طلبکاران شرکاوطلب شر کت ازطلبکاران شرکاتهاترصورت نمی گیردچه شریک وشرکت دوشخص مستقلندودارایی مستقلی دارند.
    2-ورشکستگی شرکت باورشکستگی شرکاوورشکستگی شر کاباورشکستگی شرکت ، ملازمه ندارد.
    3-شرکت درازای منافع حاصل ازفعالیتش ، مسئول پرداخت مالیات است ووضع مالیات برشرکت ، موکول به تقسیم منافع میان شرکانیست .
    باوجوداین بایدتوجه داشت که اصل استقلال دارایی نیزماننداصل استقلال شخصیت ، گاه درمقابل ضرورتهای عملی رنگ می بازد. طلبکاران شرکت حق دارندبه مدیر، یعنی به شریک متخلف مراجعه وتقاضاکنندکه خسارتشان ازدارایی اوجبران شود. این وضعیت درشرکت تضامنی بیشتربه چشم می خوردزیرادراین شرکت ، کمبوددارایی شرکت به هرعلتی که باشد، بازهم طلبکاران می توانندچشم به دارایی شخصی شرکاداشته باشند.
    مبحث سوم :اهلیت شرکت تجاری

    گفتیم که ماده 588 قانون تجارت . شرکت رادارای کلیه حقوق وتکالیفی دانسته که درمورداشخاصی حقیقی صادق است . این حقوق وتعهدات شرکت درامورتجارتی جلوه می کند. شرکت ازاین لحاظ وضعی بهترازاشخاص حقیقی داردزیراشرکت رانمی توان مجنون یاصغیرتلقی کرداموری که ذاتی اشخاص حقیقی است وموجب شرک درامورتجارتی جلوه می کند. شرکت ازاین لحاظ وضعی بهترازاشخاص حقیقی دارد. زیراشرکت رانمی توان مجنون یاصغیرتلقی کرداموری که ذاتی اشخاص حقیقی است وموجب حجرآنان می شود.
    شرکت تجارتی حقوق وتکالیف خودرابدون تشریفات خاص ودرست به همان طریقی که انسانهاعمل می کنند. انجام می دهد، ازجمله می تواندهبه وانتقال بلاعوض اموال راقبول کند. همچنین شرکت تجارتی می تواندبه علت ضرروزیانهای مادی وارده به خودعلیه اشخاص ثالث اقامه دعواکندواشخاص ثالث نیزمی توانندبه این سبب ، شرکت راتحت تعقیب قراردهند. مع ذلک ، اهلیت شرکت تجارتی مطلق نیست بلکه اولاً شرکت نمی تواندحقوق وتعهداتی داشته باشدکه خاص انسان است ثانیاً اهلیت شرکت محدودبه موضوع مندرج دراساسنامه آن است واین موضوع بایدحین تشکیل شرکت معین شود. البته این موضوع قابل تغییراست ، ولی تغییرآنجزباتغییراساسنامه میسرنیست ودرنتیجه ، هنگام تغییربایدشرایط راجع به تغییراساسنامه رادرتغییرموضوع رعایت کردثالثاً هرگاه شرکت ورشکست شود، دیگرحق انجام دادن اموری راکه دراساسنامه به اواجازه داده شده بود، نداردوفقط می تواندمعاملاتی انجام دهدکه برای امرتصفیه ضروری است .
    چون شرکت نمی تواندآن طورکه درمورداشخاص حقیقی صادق است ، اراده اش رابرقبول تعهدویامطالبه حق ابرازکند، این امرراازطریق اشخاص حقیقی که اداره آن رابه عهده گرفته اند، انجام می دهد. ابرازاراده شرکت ازطریق نهادتصمیم گیرنده (مجامع عمومی ) ونهاداجراکننده (مدیران ) انجام می شود، تصمیمی که نهاداول اتخاذمی کندبه وسیله نهاددوم اجرامی شود. نمایندگی شرکت علی الاصول هنگامی دارای اثرخواهدبودکه نهادتصمیم گیرنده یااجراکننده به طورقانونی انتخاب شده ودرحدوداختیارات قانونی انتخاب شده ودرحدوداختیارات قانونی خودعمل کرده باشداماازآنجاکه معاملات تجاری وازجمله معاملات شرکتهای تجاری ایجاب می کندکه دراین معاملات به حقوق اشخاص ثالث توجه بیشتری بشود، درپاره ای موارد، مقررات قانونی مدنی درموردوکالت درباره نهادهای شرکت تجاری اجرانمی شود.
    مبحث چهارم : اقامتگاه شرکت

    هرشرکت تجاری به دلیل داشتن شخصیت حقوقی . دارای اقامتگاهی است که مستقل ازاقامتگاه شرکاست وبایدمعین شود. فوایدتعیین اقامتگاه شرکت عبارتنداز:
    1-هرگاه قانون برای تاسیس شرکت درمحلهای خاص ( مثل مناطق آزادتجاری ) تسهیلاتی ( ازجمله تسهیلات مالیاتی ) معین کرده باشد، اثبات وقوع اقامتگاه شرکت دراین محلهامزایایی دربر دارد.
    2-اقامتگاه شرکت معین می کندکه شرکت تابعیت چه کشوری رادارد.
    3-دادگاه صلاحیتداربرای صدورحکم ورشکستگی شرکت ، دادگاه محل اقامت خودشرکت است برای صدورحکم ورشکستگی شرکت ،طلبکاران فقط بایدبه دادگاه محل اقامت شرکت مراجعه کنند.
    4-برای اقامه دعواعلیه شرکت نیزطلبکاران علی الاصول می توانندبه دادگاهی مراجعه کنندکه اقامتگاه شرکت درحوزه آن واقع است .

    الف ) مفهوم اقامتگاه

    درحقوق ایران ، دراین بار ه که اقامتگاه شخص حقوقی کجاست ، مباحثات زیادی درگرفته است وعلت آن وجودقوانین متناقضی است که درمورداین تاسیس حقوقی وضع شده است .
    به موجب ماده 590 قانون تجارت (( اقامتگاه شخص حقوقی محلی است که اداره شخص حقوقی درآنجاست )) درحالی که قسمت اخیرماده 1002 قانون مدنی مقررمی کند((000 اقامتگاه اشخاص حقوقی مرکزعملیات آنهاخواهدبود)) ماده 36 قانون آیین دادرسی مدنی نیزدعاوی مربوط به اصل شر کت ودعاوی بین شرکت وشر کاواختلافات بین شرکاوهمچنین دعاوی اشخاص خارج برشرکت رادردادگاهی قابل اقامه می داندکه مرکزاصلی شر کت درحوزه آن واقع است .
    سوال این است که باتوجه به اختلاف درقوانین مزبور، اقامتگاه شخص حقوقی کجاست ؟ مسلم است که قانون آیین دادرسی مدنی رابایدازحوزه بحث خودخارج کنیم چه این قانون درمقام عرفی اقامتگاه شر کتهانیست بلکه صلاحیت محلی دادگاههارانسبت به بعضی ازدعاوی راجع به شرکت بیان می کندودرتعیین این صلاحیت ، گاه دادگاه صالحه رادادگاه واقع درمحل اداره شرکت معرفی می کند، گاه دادگاه واقع درمحل وقوع تعهدویادادگاه واقع درمحل اجرای تعهدشرکت بااشخاص ثالث .
    بایددیدکه درموردتناقض میان ماده 590 قانون تجارت وماده 1002 قانون مدنی چگونه بایدحکم کردوبه عبارت دیگر ، کدام یک ازمحلهای مندرج دراین دوماده رابایداقامتگاه شخص حقوقی دانست مرکزاصلی شخص حقوقی یامرکزعملیات باذکراین نکته که این دواصطلاح مفهوم واحدندارد.
    دراین باره ، حقوقدانان پاسخهای متفاوتی داده اند. بعضی معتقدند: چون قانون مدنی پس ازقانون تجارت وضع شده است وباآن درخصوص اقامتگاه شخص حقوقی تفاوت دارد، بایدقانون مدنی رادراین موردناسخ قانون تجارت بدانیم وبگوییم درحقوق امروز، اقامتگاه اشخاص حقوق مرکزعملیات آنهاست )) مفهوم این عقیده این است که شرکتهای تجاری نیزمانندسایراشخاص حقوقی ، مشمول قاعده عام قانون مدنی هستندودرنتیجه ، اقامتگاه آنهامرکزعملیات آنهاست ، امانظراکثرحقوقدانان ایران این است که اقامتگاه شرکتهای تجاری ، به تبعیت تجارت ، محل اداره شرکت است . این نظررامانیزتاییدمی کنیم زیرا:
    1-برخلاف آنچه بعضی گفته انداصل این است که قانون عام قانون خاص رانسخ نمی کند، مگرآنکه قانون عام بصراحت به نسخ قانون خاص اشاره کرده باشد. ماده 1002 قانون مدنی تصریح نکرده است که مقررات ذکرشده درقانون تجارت درباره شرکتهای تجاری ازحیث تعیین اقامتگاه منسوخ است . بنابراین اقامتگاه شرکتهای تجاری رابایدهمان دانست که درقانون تجارت آمده است .
    2-ماده اول قانون ثبت شرکتها( مصوب 1310) مقررکرده است (( هرشرکتی که درایران تشکیل ومرکزاصلی آن درایران باشد، شرکت ایرانی محسوب می شود)) طبق این ماده برای تعیین تابعیت ایرانی یاخارجی شرکت ، مرکزاصلی ، ملاک است ، نه مرکزعملیات .
    وقتی این نکته رادرنظرداشته باشیم که تابعیت شرکتهابااقامتگاه آنهامرتبط است . ازقانون ثبت شرکتهاچنین استنباط می شودکه قانونگذارمرکزاصلی واقامتگاه رایکی دانسته وبه عبارت دیگر، اقامتگاه شرکت ومحل مرکزاصلی آن یکی است .
    مع ذلک ، براین اصل که اقامتگاه شرکت تجاری محل اداره یامرکزاصلی آن است یک استثناوارداست وآن ر اجع به طرح دعاوی علیه شرکت است . همان طورکه می دانیم ، مطابق اصلی کلی ، هردعوایی بایددردادگاه محل اقامت خوانده مطرح شود، امامواد37و38 قانون آیین دادرسی مدنی ، به نحواستثنامقررکرده اندکه بعضی ازدعاوی علیه شرکت رامی توان درمحل دیگری غیرازاقامتگاه شرکت طرح کردواگرشرکت دارای شعب متعددباشد، دعاوی برخاسته ازتعهدات هر شعبه بااشخاص خارج بایددرمحل دادگاهی که شعبه طرف معامله درآن واقع است اقامه شود. راه حل اخیررادرفرانسه نیزپذیرفته اندبه نحوی که می توان گفت سیستم حقوقی ایران وفرانسه درمورددعاوی علیه شرکت ، درحال حاضریکسان است اصل این است که دعوابایددراقامتگاه شرکت طرح شود، مگرآنکه دعواعلیه شعبه شرکت باشدکه دراین صورت ، تاشعبه وجوددارددعواعلیه شعبه مطرح می شودواگرشعبه برچیده شده باشددعوارامی توان علیه شرکت ودرمرکزاصلی آن مطرح کرد.
    ب ) نحوه تعیین اقامتگاه

    معمولاً مرکزاصلی شرکت دراساسنامه معین می شودوشرکت ، حین ثبت ، بایددارای مرکزاصلی باشد، اماآیاتعیین اقامتگاه به دلیل شرکت است یااینکه اقامتگاه تعین شده دراساسنامه بایدبامحلی که شرکت واقعاً درآنجاواقع است تطبیق کند؟ اگربه فرض شرکتی دراساسنامه تهران رابه عنوان اقامتگاه خودمعین کند، ولی مرکزاصلی اش درعمل ، کرج باشد. ازنظر اشخاص ثالث اقامتگاه خودمعین کند، ولی مرکزاصلی اش درعمل ، کرج باشد، ازنظراشخاص ثالث اقامتگاه شرکت درتهران است یادرکرج ؟
    می توان ((محل مرکزاصلی تعیین شده دراساسنامه رااقامتگاه شرکت دانست )). البته این نظریه تااین حدقابل قبول است که اقامتگاه تعیین شده دراساسنامه بایداقامتگاه شرکت تلقی شودولی ماده 1010 قانون مدنی رانمی توان دلیل این دانست که شرکت می تواندیک اقامتگاه اساسنامه ای داشته باشدویک اقامتگاه واقعی ماده 1010 درست عکس این نظرراالقامی کندوآن ، این است که اقامتگاه غیرواقعی فقط درصورتی می تواندمورداستنادقرارگیردکه اشخاص ثالث ، طی قراردادی باشرکت آن راقبول کرده باشند. برای مثال ، هرگاه شرکت درتهران اقامتگاه واقعی داردودرقراردادی خاص بایکی ازمشتریان خودمحل دیگری جزتهران رابه عنوان اقامتگاه معرفی کند، اقامتگاه اخیرفقط برای این قراردادخاص معتبراست واقامتگاه شرکت نمی تواندمحلی جزتهران باشد، یعنی محلی که مرکزاصلی شرکت درآنجاست . این است که ماده 1010 قانون مدنی مقررکرده است : (( اگرضمن معامله یاقراردادی طرفین معامله یایکی ازآنهابرای اجرای تعهدات حاصله ازآن معامله ، محلی غیرازاقامتگاه حقیقی خودانتخاب کرده باشد، نسبت به دعاوی راجعه به آن معامله همان محلی که انتخاب شده است اقامتگاه اومحسوب خواهدشد.)) مفهوم مخالف اینماده این است که شخص نمی توانداقامتگاه غیرواقعی داشته باشدودرنتیجه ، اگراقامتگاه واقعی شرکت بااقامتگاه اساسنامه ای اومتفاوت باشداشخاص ثالث می تواننداقامتگاه اساسنامه ای اورانادیده بگیرند. البته عکس این قضیه نیزصادق است . اگرشخص ثالث ازاقامتگاه واقعی شرکت اطلاعی نداشته باشند، می تواننداقامتگاه مندرج دراساسنامه را اقامتگاه شخص حقوقی تلقی کنندچه اشخاص رانمی توان مجبوربه جستجوی اقامتگاه واقعی شرکت کرد.
    ج ) شرایط تغییراقامتگاه

    گفتیم که اقامتگاه شرکت دراساسنامه یاشرکتنامه معین می شود. دراین صورت تغییراقامتگاه تابع تغییراساسنامه یاشرکتنامه خواهدبود. ماده 111 قانون تجارت ، درموردشرکت بامسئولیت محدود، تغییراساسنامه رابه تصمیم اکثریت عددی شرکایی که لااقل سه ربع سرمایه رانیزداراهستند، واگذارکرده است ، مگرآنکه اساسنامه اکثریت دیگری مقررکرده باشد. ماده 83 لایحه قانونی 1347 نیزهرگونه تغییردرمواداساسنامه رامنحصراً درصلاحیت مجمع عمومی فوق العاده می داند. درموردسایرشرکتها قانونگذارماده ای رابه تغییراساسنامه وشرایط آن اختصاص نداده است . بنابراین درمورداین شرکتهااصول کلی حاکم برشرکتهای تجاری قابل اعمالندوممکن است هرموردی بامورددیگرتفاوت داشته باشد. آنچه مسلم است این است که تغییراقامتگاه نبایدموجب تشدیدتعهدات شرکاشود. بنابراین . اگرتغییراساسنامه موجب تشدیدتعهدات بعضی شرکاشودفقط توافق کلیه شرکاقادربه تغییراقامتگاه شرکت خواهدبوددرسایرموارد، به نظرماتصمیم اکثریت برای تغییراقامتگاه کافی است .
    مع ذلک ، چون تغییراقامتگاه شرکت درتغییرتابعیتش تاثیردارد، تغییراقامتگاه تاآن حدمجازوموثراست که به تغییرتابعیت شرکت نینجامد، والاتغییراقامتگاه درهمان شرایطی صورت خواهدگرفت که تغییرتابعیت شرکت صورت می گیرد. البته صرف تغییرنشانی شرکت ازمحلی به محل دیگریک شهر، تغییراقامتگاه تلقی نمی شودتالازم باشدکه برای انجام دادن آن اساسنامه تغییرکند.
    مبحث پنجم : تابعیت شرکت

    الف ) مفهوم وفایده تابعیت شرکت تجاری
    بعضی ازحقوقدانان دراینکه شرکت تابعیتی داشته باشد، تردیدکرده اندواصولاً استعمال لفظ تابعیت رادرموردشرکت غیرصحیح تلقی می کنند. به نظراینان تابعیت رابطه ای است حقوقی که کشورخاصی را به یکی ازاعضای تشکیل دهنده حمعیتش مرتبط می کند. این ارتباط جنبه معنوی داردوبه عبارت دیگر، میان دولت وافرادانسانی تابع آن دارای احساسات وعلائق هستندبرقرارمی گرددیعنی چیزی که درموردشرکت صدق نمی کندکمااینکه درموردیک میزیایک کشتی ویک شی ء دیگرنیزصادق نیست . دادگاه حل تعارض فرانسه مفهوم اقامتگاه شرکت را((موردی )) تلقی کرده است که درهرپرونده ای باتوجه به مقررات قانونی وآیین نامه ای حاکم برقضیه متنازع فیه قابل تعیین است . این گفته به این معناست که تابعیت شرکت وجودندارد.
    عده ای دیگراین فکرراموردانتقادقرارداده وقیاس میان تابعیت شرکتهاوتابعیت افرادرانادرست شمرده اند . ازنظراین حقوقدانان ، وقتی صحبت ازتابعیت افراد می شود، منظوررابطه سیاسی میان افرادودولت است . پیداکردن تابعیت یک فردبه این هدف صورت می گیردکه مشخص شودکه ایادررابطه بادولتی خاص ، فردمزبور می تواندازحقوقی چون رای دادن ، وانتخاب شدن دریک نهادقضایی یاتقنینی برخوردارشودویااینکه خدمت نظام رابایددرکدام کشورانجام دهدوامثال آن ، درحالی که صحبت کردن ازتابعیت شرکت به منزله تاییداین نکته است که حیات یک شرکت الزاماً تابع یک سیستم حقوقی است . بنابراین اولاً تابعیت شرکت ، برخلاف تابعیت افرادحقیقی ، نمی تواندجزبراساس یک نفع مادی مطرح شودثانیاً : ممکن است تابعیت شرکت توسط یک قاضی تعیین شودوبه عبارت دیگر، یک قاضی به یک شرکت تابعیت خارجی اعطاکندزیرادراینجاصحبت ازحاکمیت درمیان نیست . بلکه سخن فقط برسراین است که تشکیل ، طرزکاروانحلال شرکت تابع کدام قانون ملی است .
    بحث ازاینکه آیاصحبت درباره تابعیت شرکت تجاری اساساً صحیح است یاخیر، امروزه حدت گذشته رانداردزیرا اغلب قوانین دنیابرای شرکتهایی که دارای شخصیت حقوقی هستندقائل به وجودتابعیت شده اندوعرف نیزاین امررانپذیرفته واصطلاح تابعیت شرکت راهمه به کارمی برند. علت این امرفوایدی است که درشناسایی تابعیت برای شرکتهای تجارتی وجودداردکه درادامه مطالب . به اختصاربیان می شود. درواقع ، اگرتعیین تابعیت شرکت ضروری است عمدتاً به دلایل ذیل است :
    1-تعیین تابعیت شرکت مشخص می کندکه آیاتشکیل ، طرزکاریاانحلال شرکت ، به موجب قانون کشورمتبوع شرکت صحیح بوده است یاخیر، زیراین نکته عموماً موردقبول است که اعتبارشرکت صحیح بوده است یاخیرزیرا این نکته عموماموردقبول است که اعتبارشرکت وطرزکاروانحلال آن تابع قانون کشورمتبوع شرکت است .
    2-دربسیاری موارد، قانونگذارداخلی امتیازاتی برای اتباع یک کشورمقررمی کندکه درصورتی به شرکتهاواشخاص حقوقی واقع درکشورموردنظرتسری می یابدکه اشخاص اخیر، تابع کشور مزبورتلقی شوند. برعکس درپاره ای موارد، پرداخت بعضی عوارض مانندعوارض نوسازی بعدازجنگ فقط به عهده شرکتهااست که داخلی تلقی شوند.
    3-دولتهادرصورتی مکلفندازشرکتی حمایت دیپلماتیک کنندکه آن شرکت ، تابع آنهاباشد.
    4-ازنظرمالیاتی ، هرگاه شرکتهای خارجی – به موجب کنوانسیون یاقانون داخلی –ازپرداخت بعضی مالیاتهامعاف باشند، تعیین این نکته که شرکت ، داخلی یاخارجی است ، حائزاهمیت خواهدبود.
    5-دراغلب کشورها، شرکتهای خارجی درصورتی می توانندفعالیت اقتصادی داشته باشندکه به آنهااجازه مخصوصی داده شودکه اتباع داخلی اصولاازاخذآن معاف هستند.
    6-هرگاه شرکت ، خارجی تلقی شود، مقررات ارزی درانتقال ارزبه خارج ازکشورمحل شرکت ، برای اوشرایط آسانتری قائل خواهندبود.
    ب ) طرزتعیین تابعیت شرکتهای تجاری

    مساله این است که چه ملاک یاملاکهایی رابایددرنظرگرفت تابتوان شرکتی رابه دولتی مرتبط کرد.
    تعیین تابعیت درحقوق ایران .
    به موجب ماده 1 قانون ثبت شرکتهامورخ 11/3/1310: ((هرشرکتی که درایران تشکیل ومرکزاصی آن درایران باشد، شرکت ایرانی محسوب است )) پس قانونگذارایران برای آنکه شرکتی ایرانی باشددوملاک رامعین کرده است :
    تشکیل درایران که بسته به اینکه شکل شرکت چگونه باشد( تضامنی ، سهامی نسبی ، غیره ) زمان آن متفاوت است .
    وقوع مرکزاصلی شرکت درایران .
    این ماده به طورساده بیان می کندکه چه شرکتی ایرانی وچه شرکتی خارجی است اماروشن نمی کندکه اگرشرکتی خارجی باشد، چه تابعیتی دارد. این مطالب راماده 591 قانون تجارت بیان می کندکه به موجب آن ((اشخاص حقوقی تابعیت مملکتی رادارندکه اقامتگاه آنهادرآن مملکت است )). تلفیق این دوماده گاه ایجاداشکال می کندامابرای توضیح مطلب بهتراست سه فرض زیرراازیکدیگرتفکیک کنیم :
    شرکتی درایران تشکیل شده ودرایران هم مرکزاصلی داردچنین شرکتی ایرانی است .
    شرکتی درایران تشکیل شده ، ولی مرکزاصلی آن درایران نیست ، بلکه برای مثال درترکیه است : چنین شرکتی ، شرکت خارجی محسوب می شودودرعین حال ، دارای تابعیت ترکیه است .
    شرکتی درایران تشکیل نشده ، امامرکزاصلی آن درایران است . مشکل اصلی درمورداین فرض بروزمی کند. درواقع این شرکت ازدیدماده 1 قانون ثبت شرکتهاخارجی است ، زیرایکی ازملاکهای مندرج درماده مزبور، یعنی تشکیل شرکت درایران ، درمورداین شرکت صدق نمی کند، ولی ازدیدماده 591 قانون تجارت ، شرکت ایرانی است ، چراکه مرکزاصلی شرکت که اقامتگاه آن محسوب می شود، درایران است . به عبارت روشنتر. قانون ثبت شرکتهابه مامی گویدکه شرکت خارجی است زیرادرایران تشکیل نشده است درحالی که قانون تجارت شرکت راایرانی معرفی می کند، چون اقامتگاه آن درایران است .
    به نظرمااین تضادرابایدچنین حل کرد: چون قانون تجارت بعدازقانون ثبت شرکتهاتصویب شده است ، قانون تجارت رابایدناسخ قانون ثبت شرکتهاتلقی کردوگفت که ((دراین موردخاص )) شرکت تابعیت ایرانی خواهدداشت، حتی اگردرخارج تشکیل یاثبت شده باشد.
    بدین ترتیب ، راه حلهای حقوق ایران رامی توان چنین خلاصه کرد:
    اگرشرکت درایران تشکیل شودومرکزاصلی آن درایران باشد، ایرانی است
    اگرشرکت درخاج تشکیل شده ومرکزاصلی اش درخارج باشد، خارجی است . دراین صورت ، طبق ماده 591 قانون تجارت ، شرکت تابع کشوری است که مرکزاصلی آن درآنجاواقع است .
    اگرشرکت درخارج تشکیل شده ، ولی مرکزاصلی آن درایران باشدبایدآن راایرانی تلقی کرد.
    البته براصول مذکور، دواستثناوارداست . اول اینکه به موجب بند((ج )) ماده 31 قانون پولی وبانکی کشور( مصوب 18/4/1351) ((هربانکی که بیش از40 درصدسرمایه آن متعلق به اشخاص حقیقی اتباع خارج یااشخاص حقوقی خارجی باشد، ازنظراین قانون بانک خارجی محسوب می شودوبایدتحت عنوان بانک خارجی به ثبت برسد. ازنظراین ماده هرشخص حقوقی که 100 درصدسرمایه آن متعلق به اشخاص حقیقی اتباع ایران نباشدخارجی تلقی می شود))
    استثنای دوم راجع به شرکتهای هواپیمایی است که اگربیش از49 درصدسهامشان متعلق به اتباع بیگانه باشد، به حکم مقررات تاسیس موسسات حمل نقل هوایی ودریایی ، خارجی تلقی می شوند. بدین ترتیب . درموردسیستم حقوقی ایران نیزمی توان گفت که درتعیین تابعیت اشخاص حقوقی درایران اصل براین است که تابعیت شرکتهابسته به مرکزاصلی آنهاست . مگردرمواردی که قانون خاصی ، چنانکه گفتیم تابعیت شخص حقوقی راباکنترل آن توسط صاحبان سرمایه مرتبط دانسته باشد.
    ج ) تغییرتابعیت شرکت

    همان طورکه دیدیم علی الاصول درحقوق ایران مرکزشرکت وتابعیت آن باهم مرتبطندوبرای اینکه شرکتی تغییرتابعیت دهد، لازم است که مرکزآن ازایران به خارج منتقل شود. برعکس ، شرکتی که درخارج تشکیل شده ومرکزاصلی آن هم درآنجاواقع شده ، برای اینکه ایرانی بشود، بایدمرکزاصلی اش درایران باشد.
    اینک بایدپرسیدآیاتغییرتابعیت شرکت اصولامجازاست یاخیر.
    درحقوق ایران قاعده ای صریح وکلی دراین موردوجودنداردامادرباره بعضی ازشرکتها، قانونگذاربصراحت نحوه تغییرتابعیت رامشخص کرده است . این چنین است ماده 94لایحه قانونی 1347 که به موجب آن (( هیچ مجمع عمومی نمی تواندتابعیت شرکت راتغییردهد))این امرمی رساندکه تغییرتابعیت شرکت سهامی توسط شرکادرصورتی ممکن است که میان آنان اتفاق نظرباشد. ماده 110 قانون تجارت به این نحواین نکته رابصراحت درموردشرکت بامسئولیت محدودبیان کرده است : (( شرکانمی توانندتابعیت شرکت راتغییردهند، مگربه اتفاق آرا)) مفهوم این ماده این است که حتی اگراقامتگاه شرکت –که تغییرآن باتغییراساسنامه میسراست ونیازبه اتفاق آرای شرکاندارد-تغییرداده شود، این امرموجب تغییرتابعیت شرکت نمی شود، مگرآنکه به اتفاق آرای شرکاباشد. بنابراین ، برای تغییراقامتگاهی که به منظورتغییرتابعیت انجام می شودنیزبایداتفاق آرای شرکاوجودداشته باشدوالاتغییراقامتگاه هم تابعیت شرکت راتغییرنمی دهد. درنتیجه ، هرگاه شرکتی که درایران تشکیل شده ومرکزاصلی آن هم درایران است بخواهدخارجی تلقی شود، شرکایش بایدبه اتفاق آراباانتقال اقامتگاه (مرکزاصلی ) شرکت به خارج موافقت کرده باشند. برعکس، هرگاه مرکزاصلی شرکت عملاً درایران باقی بماند، اتفاق آرای شرکانیزنمی تواندتابعیت شرکت را- برای مثال به صرف گنجاندن نام یک کشورخارجی دراساسنامه –تغییردهدوچنین تصمیمی مخالف ملاکهای مندرج درماده 1 قانون ثبت شرکتهاوماده 591 قانون تجارت ایران است وچون این موادجنبه آمره دارند، تصمیم شرکاکان لم یکن تلقی خواهدشد.
    انحلال شرکت

    انحلال شرکت به منزله پایان عمرآن است ولازمه پایان عمرشرکت این است که دارایی جمعی ازحالت مشاع بیرون آورده شودومیان آنان تقسیم گردد. تقسیم دارایی بین شرکادرصورتی میسراست که طلبکاران شرکت طلب خودازشرکت رادریافت کرده باشند. برای رسیدن به چنین مقصودی ، قانونگذارتصفیه اموال شرکت راپس ازانحلال پیش بینی کرده است .
    بخش اول : مواردانحلال شرکت

    همان طورکه تشکیل شرکت ناشی ازاراده شرکاست ، انحلال آن نیزبااراده شرکامیسراست . درنهایت ممکن است درطول حیات شرکت ، وقایع دیگری حادث شودکه انحلال شرکت راایجاب کند. این موارد راقانونگذاردرقانون تجارت پیش بینی کرده است وماآنهاراتحت عناوین زیربررسی می کنیم :
    انحلال مبتنی براراده شرکا

    1.انحلال به سبب ازبین رفتن یکی ازعناصرشرکت
    2.انحلال مبتنی بردلایل موجه
    3.انحلال به سبب وضعیت یکی ازشرکا
  5. #15
    تاریخ عضویت
    Jan 2013
    نوشته ها
    29
    101
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    مبحث اول : انحلال مبتنی براراده شرکا

    بررسی این موردبایدببین فرضی که درآن کلیه شرکاانحلال شرکت رامی خواهندوفرضی درآن ، انحلال شرکت خواست فقط یک یاچندنفرازشرکاست تفکیک قائل شد.
    الف ) انحلال مبتنی بررضایت تمامی شرکا

    رضایت به انحلال شرکت وقتی مطرح است که شرکت برای مدت نامحدودتشکیل شده ویامدت شرکت که درشرکتنامه پیش بینی شده است به پایان نرسیده باشدوالااگرشرکت دارای مدت بوده ومدت نیزبه پایان رسیده باشد، شرکت منحل می شود، بدون آنکه نیازی به ابرازاراده شرکابرانحلال باشد. چه درواقع ، شرکاباتعیین مدت برای شرکت قبلاً رضایت خودبه انحلال رادرزمان مقررابرازکرده اند.
    به هرحال ، اگرقبل ازاتمام حیات شرکت ، همگی شرکابه انحلال آن رضایت دهند، شرکت منحل می شودانحلال شرکت درقالب تغییراساسنامه هم میسراست به این نحوکه دراساسنامه ، مدت شرکت تقلیل داده شود. البته این تقلیل مدت وبه طورکلی انحلال شرکت بایدبه ثبت رسیده ، به اطلاع عموم برسد(ماده 9نظامنامه ق . ت ) والادرمقابل اشخاص ثالث بلااثرخواهدبود.
    ب ) انحلال به اراده یکی ازشرکا

    هرگاه یکی ازشرکاقراردادشرکت رافسح کند، شرکت منحل اعلام می گردد، مشروط براینکه شرکت برای مدت معین تشکیل نشده باشد،مع ذلک برای آنکه شریکی ازاین حق فسخ خودسوء استفاده نکند، ماده 137 قانون تجارت مقررکرده است:
    1-شریک درصورتی می تواندازاین حق استفاده کندکه اساسنامه این حق راازاوسلب نکرده باشدوبدین ترتیب ، لازم نیست که حق فسخ دراساسنامه پیش بینی شده باشد، بلکه کافی است که حق مزبورازشریک سلب نشده باشدتابتواندشرکت رافسخ کرده ، باعث انحلال آن شود
    2-فسخ ناشی ازقصداضراربه شرکانباشد. این قاعده منطقی است . چه قانون به اشخاص اجازه نمی دهدکه دراعمال حق خودراه سوءاستفاده رادرپیش گیرند. قانونگذارقاعده کلی منع سوء استفاده ازحق رادراین ماده بصراحت گنجانده وجای بحث باقی نگذاشته است . تشخیص مضربودن فسخ برای شرکابادادگاه است .
    3-تقاضابایدشش ماه قبل ازفسخ به طورکتبی به شرکااعلام شود. باتوجه به اینکه قانون ، جزکتبی بودن تقاضا، شرط تشریفاتی دیگری مقررنکرده است . تقاضامی تواندبه صورت اظهارنامه ونامه سفارشی یابه طریق دیگری که انجام دادن تقاضااثبات کند، صورت پذیرد.
    4-اگرموافق اساسنامه بایدسال به سال به حساب شرکت رسیدگی شود. فسخ درموقع ختم محاسبه سالانه به عمل می آید. این تأکیدقانونگذاربر ای حفظ حقوق اشخاص ثالث است وبه هرحال . قاعده ای است که جنبه نظم عمومی داردوشرکانمی توانندبرخلاف آن ، توافق کنند.
    به هرحال ، فسخ شرکت ، درصورت قانونی بودن . منتهی به انحلال شرکت می شودواگرشرکای دیگربخواهندفعالیت شرکت راادامه دهندبایدشرکت جدیدی ایجادکنند.
    مبحث دوم : انحلال به سبب ازبین رفتن یکی ازعناصرشرکت

    شرکت قراردادی است که به موجب آن دویاچندنفر، شخصی حقوقی راایجاد می کنندتافعالیت خاصی رادرمدتی معین به انجام برسانندودرسودوزیان شرکت سهیم شوند. ازمیان رفتن هریک ازاین عناصرتشکیل دهنده شرکت ، موجب انحلال آن است
    الف ) انتفای تعدادشرکاء :
    انتفای تعدادشرکابویژه زمانی پیش می آیدکه پدری وفرزندواحداودریک شرکت شریکندوپدرفوت می کند. دراین حالت ، چون فرزندواحدمالک سهم الشرکه پدرنیزمی شودودرنتیجه سهم الشرکه دریداوقرارمی گیرد، مالکیت مشاع پایان می پذیردودیگرشرکتی وجودندارد. البته این موردباموردی که درآن یکی ازشرکافوت می کند، ولی بیش ازیک شریک درشرکت باقی می ماند، متفاوت است وخواهیم دیدکه این وضع الزاماً به انحلال شرکت نمی انجامد.
    ب ) حذف نوع شرکت توسط قانونگذار

    هرگاه نوع شرکتی که تاکنون وجودداشته است ازطریق وضع قانون حذف شودشرکت منحل خواهدشد. موردبارزاین وضعیت ، شرکتهای سهامی موضوع قانون تجارت است که پس ازگذشت سه سال ازتصویب لایحه قانونی 1347، باجانشین کردن شرکتهای سهامی عام وخاص ، ازقانونگذاری ایران حذف شده است .
    مساله ای که مطرح می شوداین است که هرگاه یک شرکت سهامی که مطابق مقررات قانون تجارت تشکیل شده . به دستورماده 284 لایحه قانونی عمل نکندوبه همان صورت سابق ادامه حیات بدهد، چه بایدکرد؟ آیاچنین شرکتی رابایدمطابق ماده 284 لایحه قانونی نادیده گرفت ، یامطابق ماده 220 قانون تجارت شرکت تضامنی تلقی کرد؟
    پاسخ دادن به این سوال ازآن نظرمفیداست که هرگاه شرکت منحل تلقی کنیم ، هرشریکی که معامله ای بااشخاص ثالث کرده باشدبایدخودبشخصه ازعهده تعهدات پذیرفته برآیدچه بنابرفرض ، شرکت وجودندارد. برعکس ، اگرشرکت راشرکت تضامنی تلقی کنیم ، علاوه براینکه شرکت وجوددارد.شرکامسئولیت تضامنی خواهندداشت ودرنتیجه ، هرمعامله ای که شریکی کرده باشد، برعهده شرکای دیگرنیزخواهدبود.
    ج ) انتفای موضوع شرکت

    همان طورکه گفتیم . موضوع شرکت دارای دومفهوم متفاوت است : مجموعه اموالی که به شرکت آورده می شوندوفعالیتی که شرکت برای انجام دادن آن تشکیل می شود. هرگاه موضوع شرکت ، به دلیل تحقق هدف شرکت ویاازمیان رفتن آن، منتفی شود، همچنین زمانی که انجام دادن مقصودی که شرکت برای آن تشکیل شده بود، غیرممکن شودویانوع فعالیت مندرج دراساسنامه یاشرکتنامه ازطرف قانون ممنوع گردد. شرکت منحل خواهدشد. ازمیان رفتن کامل دارایی شرکت . یعنی مفهوم دیگر موضوع –نیزمطابق مقررات عام قانون مدنی موجب ازمیان رفتن قراردادشرکت خواهدشدچه تاسرمایه ودارایی نباشد. شرکتی هم وجودنداردتلف شدن موضوع شرکت ، درصورتی موجب انحلال آن خواهدبودکه تمام دارایی شرکت ازمیان برود.
    درعمل . موضوع شرکت دراساسنامه هاچنان وسیع معین می شودکه هیچ گاه نمی تواندمنتفی شود. بعلاوه صرف توقف فعالیت شرکت موجب انحلال قهری آن نیست ، مگرآنکه توقف نتیجه اتمام مقصودی باشدکه شرکت برای آن تشیکل شده است ویانتیجه تلف کامل دارایی شرکت باشد. این نکته راکه رویه قضایی فرانسه بیان کرده درحقوق مانیزبایدپذیرفت . چه بندیک ماده 93 قانون تجارت ، ناظربه موردی ، است که فعالیتی که شرکت برای آن ایجادشده کاملاً انجام شده باشدوتوقف فعالیت شرکت به هرعلت دیگری . موجب انحلال شرکت نمی شود.
    د) انقضای مدت شرکت

    هرگاه برای شرکت مدت معین شده باشدوباانقضای مدت ، شرکابه تمدیدآن رضایت بدهند، شرکت منحل می شود. این قاعده کاملاً منطقی است واگرقانونگذاربرآن تأکیدنمی کردهم قابل اعمال بودچه همان طورکه گفته شد، شرکاباتعیین مدت برای شرکت ، ازقبل چنین توافق کرده اندکه هرگاه مدت شرکت به پایان برسد، منحل شود.
    هـ ورشکستگی شرکت
    ورشکستگی شرکت تجارتی زمانی مصداق داردکه شرکت ازتأدیه وجوهی که برعهده داردبرنیایدباتوجه به اینکه حکم ورشکستگی به طورموقت قابل اجراست انحلال شرکت اززمانی تحقق پیدامی کندکه حکم دادگاه اول صادرشده است ولزومی نداردکه حکم ، باگذراندن مراحل قانونی قطعی شده باشد.
    ازآنجاکه شرکت، ازتاریخ صدورحکم ورشکستگی ، ازدخالت دراموال خودممنوع است طبیعی است که قانونگذاراین قاعده راپیش بینی کرده باشدکه درصورت ورشکستگی شرکت شرکت منحل می شود.
    بایدتوجه کردکه درصورت انحلال شرکت به سبب، تصفیه اموالش مطابق مقررات مربوط به ورشکستگی می گیرد.
    بنابراین ، درصورتی که طلبکاران شرکت ورشکسته توافق کنندباشرکت قراردادارفاقی منعقدکنند، شرکت منحل نخواهدشد، مگرآنکه به تعهدات خودبه موجب قراردادارفاقی عمل نکرده باشدویاقرارداد ارفاقی به دلیلی باطل اعلام شود.
    مبحث سوم :انحلال مبتنی بردلایل موجه

    این موردنیزازمواردی است که به خواست یکی ازشرکاانجام می شودودرواقع یک نوع حق فسخ است ازجانب شریک این حق فسخ جنبه قانونی دارد، نه قراردادی وبنابراین ، برای اعمال آن بایدشرایط قانونی محقق باشد. درنتیجه ، این حق فسخ بایدتوسط دادگاه اعلام شودومواردآن رانیزدادگاه معین می کند.
    الف ) شرایط انحلال

    به موجب بند(ج ) ماده 136 قانون تجارت ، حکم ورشکستگی شرکت تضامنی درصورتی صادرمی شودکه ((یکی ازشرکابه دلایلی ، انحلال شرکت راازمحکمه تقاضانمایدومحکمه آن دلایل راموجه دانسته وحکم به انحلال بدهد))
    این قاعده حقوق تجارت مبتنی است براین قاعده کلی که اگردریک معامله یکی ازطرفین به تعهدات خودعمل نکند. طرف دیگرمی تواندبه قراردادپایان دهد.
    مبنای قاعده بالا، درموردشرکت ، تکلیف شرکاست به همکاری برای رسیدن به هدف مشخص شده درقراردادکه اگربه دلیلی این نوع همکاری میسرنباشدبایداین گونه تلقی کردکه شرکتی وجودندارد.
    دلیلی که موجدحق شریک به تقاضای انحلال است بایدموجه باشداماقانونگذاربه رغم تصریح به این نکته ، مواردی راکه درآنهادلیل ، موجه تلقی می شودذکر نمی کندوبنابراین ، تشخیص موجه بودن دلیل یاقاضی است .
    ب ) تشخیص دلایل موجه

    اینکه چه دلیلی موجه است وچه دلیلی موجه نیست امری است که نمی توان پاسخ دقیقی به آن داد. بعضی ازاین دلایل به طبیعت شرکت مربوط می شوندواگرنباشند، قراردادشرکت وجودنداردودرنتیجه ، شرکت قابل انحلال است ، اماموردعمده . همان است که قبلاً گفته شدیعنی زمانی که یکی ازشرکابه تکلیف خودبه عنوان شریک عمل نمی کند. برای مثال : هرگاه آورده یکی ازشرکاکاراوباشدواوکاری درشرکت انجام ندهدشرکای دیگرمی توانندانحلال شرکت راتقاضاکنندزیرا دراین موردیکی ازشرکا حصه غیرنقدی راکه تعهدکرده به طورمرتب به شرکت بیاوردنمی آورد.
    وچون تشکیل شرکت منوط به آوردن حصه ازجانب تمام شرکاست واین شریک حصه خودراکه کاراوست دراختیارشرکت قرارنمی دهد، شرکت دیگرموضوعیت ندارد،انحلال آن ، به تقاضای یکی ازشرکا، موجه است .
    دلیل موجه ممکن است امری باشدکه ادامه شرکت رادشواروبازیان مداوم همراه کندمثل موردی که قسمت عمده ای ازفعالیت شرکت ، که هدف اصلی تشکیل شرکت بوده ، غیرقانونی اعلام می شود، هرچندکه موضوع شرکت بتمامی منتفی نیست .دراین موردچون ادامه کارشرکت باموضوعاتی است که نفعی برای شرکاندارد، شریکی که ادامه حیات شرکت به ضرراوست می تواندانحلال شرکت راتقاضاکند. همچنین زمانی که شرکت ضررمی دهدوبه نظرمی رسدکه زیان شرکت دائمی است .
    دلیل موجه ممکن است ناسازگاری شدیدمیان شرکاباشد. این امربخصوص زمانی ایجاداشکال می کندکه اکثرشرکا، دائم ازحق ردخوداستفاده کرده ، تصمیماتی اتخاذمی کنندکه برای شرکای اقلیت متضمن زیان است ویااینکه دوگروه مختلف که دارای آرای مساویند، پیوسته باتصمیات یکدیگرمخالفت می کنندوتصمیم گیری درموردامورشرکت راغیرممکن می سازند. درتمام این موارد، روح برابری وبرادری که ازلوازم حیات شرکت است ، وجودنداردودادگاه به درخواست یکی ازشرکابایدحکم انحلال شرکت راصادرکند.
    حق تقاضای انحلال ازحقوقی است که شریک نمی تواندآن رااسقاط کند. بنابراین ، شرکانمی تواننددرشرکتنامه یااساسنامه ، حق مزبورراازخودسلب کنند. مع ذلک ، تقاضای شریکی که ا نحال شرکت راطالب است بایدمبتنی بردلیل موجهی باشدکه ناشی ازعمل خوداونیست ، بلکه برخاسته ازخطای شرکای دیگراست .
    حکم دادگاه به انحلال ، جنبه انشایی دارد، نه اعلامی وبنابراین ، انحلال شرکت درتاریخی محقق می شودکه دادگاه رای قطعی صادرمی کند.
    ج ) اخراج شریک

    تبصره ماده 136 قانون تجارت مقررمی کندکه اگر((دلایل انحلال منحصراً مربوط به شریک یاشرکای معینی باشد، محکمه می تواندبه تقاضای سایرشرکا به جای انحلال حکم اخراج آن شریک یاشرکای معین رابدهد)) درواقع ، درموردنظرقانونگذار، رفتارنادرست شریک یاشرکای معین است که دلیلی است موجه برای دیگرشرکاکه انحلال شرکت راتقاضابکنند. قانونگذارمقررمی کندکه اگررفتارنامناسب یکی ازشرکا، دلیل تقاضای انحلال توسط یکی ازشرکاباشد، دادگاه می تواندبه جای صدورحکم انحلال ، حکم به اخراج شریک مزبوربدهد.
    تقاضای اخراج بایدازجانب شرکامطرح شودودادگاه راساًنمی تواندحکم اخراج بدهد. بدیهی است که به رغم اخراج شریک متخلف ، بقای شرکت درصورتی میسراست که پس ازخروج شریک ، حداقل دوشریک درشرکت باقی بمانندوالااگرباخروج شریک فقط یک شریک باقی بماند، شرکت منحل خواهدشد.
    مبحث چهارم : انحلال به سبب وضعیت یکی ازشرکا

    ازآنجاکه درشرکتهای اشخاص ، شخصیت شریک اهمیت فراوان دارد، فوت ، حجروعجزشریک ازپرداخت دیون شخصی اش ، ممکن است موجب انحلال شرکت شود.
    الف ) فوت وحجرشریک

    درصورت فوت یاحجریکی ازشرکای ضامن ، شرکت خودبه خودمنحل می شود. مع ذلک ، سایرشرکامی توانندبربقای شرکت باقائم مقام متوفی توافق کنند. همان طورکه گفته شد، درصورتی که نظرسایرشرکابقای شرکت باشد، قائم مقام متوفی بایددرمدت یک ماه ازتاریخ فوت ، رضایت یاعدم رضایت خودرادرموردبقای شرک به طورکتبی اعلام کند.
    درصورتی که قائم مقام متوفی رضایت خودر اعلام کرد، نسبت به اعمال شرکت درمدت مزبورازنفع وضررشریک است ، ولی درصورت اعلام عدم رضایت فقط درمنافع حاصل درمدت مذکورشریک است ونسبت وبه ضررآن مدت سهیم محسوب نمی شود. سکوت تا انقضای مهلت یک ماه مذکور، درحکم اعلام رضایت است برعکس ، درشرکتهای مختلط غیرسهامی ، فوت یاحجریاورشکستگی شریک یاشرکای بامسئولیت محدود، موجب انحلال شرکت نمی شود.
    ب ) عجزشریک ازپرداخت دیون شخصی

    قانون تجارت ایران درموردعجزیکی ازشرکاازپرداخت دیونش دوموردراازیکدیگرتفکیک کرده است :
    1.هرگاه شریک تاجرباشدوقادربه پرداخت دیون خودنباشد، حکم ورشکستگی اش صادرمی شود. مع ذلک دراین باره بایدبه دونکته اساسی توجه کرد:
    اول اینکه حکم انحلال درصورتی صادرمی شود که مدیرتصفیه شریک ورشکسته کتباً تقاضای انحلال شرکت راکرده وازتقاضای مزبورشش ماه گذشته وشرکت مدیرتصفیه را ازتقاضای انحلال منصرف نکرد باشد.
    انصراف درصورتی حاصل می شودکه مدیرتصفیه شریک ورشکسته تشخیص دهدکه ادامه شرکت به دلیل سوددهی آن به نفع طلبکاران شخصی شریک است .
    دوم اینکه باوجودصدورحکم ورشکستگی شریک ، سایرشرکامی توانندسهم آن شریک راازدارایی شرکت نقداًتادیه وشریک ورشکسته راازشرکت خارج کنند 2-هرگاه شریک عاجزازپرداخت ، تاجرنباشد حکم ورشکستگی اورانمی توان صادرکردوبنابراین انحلال شرکت به سبب ورشکستگی موردپیدانمی کند. مع ذلک ، اگرطلبکاران شخصی شریک نتوانسته باشندطلب خودراازدارایی شخصی اووصول کنندوسهم مدیون ازمنافع شرکت ، کافی برای پرداخت طلب آنهانباشد، می توانندانحلال شرکت راتقاضاکنند، مشروط براینکه لاقل شش ماه قبل ، قصدخودرابه وسیله اظهارنامه رسمی به اطلاع شرکت رسانیده باشند. دراین صورت ، شرکت یابعضی ازشرکامی توانندمادام که حکم نهایی انحلال صادرنشده باپرداخت طلب طلبکاران مزبورتاحدوددارایی مدیون درشرکت ، یاجلب رضایت آنان به طریق دیگر، ازانحلال شرکت جلوگیری کنند. درفرض اخیر، سایرشرکامی توانندسهم شریک مدیون راازدارایی شرکت نقداً پرداخت کرده ، اوراازشرکت خارج کنند.
    به هرحال درشرکتهای مختلط غیرسهامی . نه ورشکستگی شریک بامسئولیت محدودموجب انحلال شرکت است ونه عجزاوازپرداخت دیون شرکت ( هرگاه شریک تاجرنباشد)

    بخش دوم :آثارانحلال شرکت

    پس ازانحلال شرکت بایدبه حالت اشاعه اموال پایان داده شودوازشرکت چیزی باقی نماند. درنتیجه ، اموال بایدمیان شرکاتقسیم شوداماچون خودشرکت ، درطول حیاتش بااشخاص ثالث معامله کرده است وطلبکارانی داردکه قبل ازتقسیم دارایی شرکت منحل شده بایدبه حق خودبرسند، قانونگذار، سیستم تصفیه دارایی شرکت راوضع کرده است به این معناکه اموال پس ازنقدشدن وپرداخت حقوق طلبکاران شرکت ، میان شرکاتقسیم خواهدشد. ازتاریخ تقسیم ، طلبکاران ، شرکت دیگرحقی نسبت به شرکت ندارندواگرطلبی ازآنهاباقی مانده باشدبایدازشرکای سابق مطالبه کنند، امااین طلبکاران نیزبایدبعدازگذشت مدت کوتاهی ازانحلال شرکت ازتعرض مصون باشند. به همین دلیل ، قانونگذاردراین نوع دعاوی ، مرورزمان کوتاهی راپیش بینی کرده است .
    دراین بخش ، پس ازبحث درموردتصفیه اموال شرکت وتقسیم دارایی ، به دعاوی طلبکاران علیه شرکای منحل شده خواهیم پرداخت .
    مبحث اول :تصفیه اموال شرکت

    امرتصفیه ، درمفهوم دقیق ، به مجموعه عملیاتی گفته می شودکه به نقدکردن دارایی وطلب های شرکت می انجامد. امرتقسیم دارایی شرکت میان شرکانیزپس ازوضع بدهی های شرکت وپرداخت آنها صورت می گیرد. هرگاه دارایی شرکت برای پرداخت دیون آن کافی نباشد، تعیین سهم هریک ازشرکای مسئول پرداخت بدهیهای شرکت ، قسمتی ازعملیات تصفیه راتشکیل می دهد.
    درموردامرتصفیه اموال شرکتهای اشخاص ، قانونگذاردرمواد202 به بعدقانون تجارت ، دوطریق راپیش بینی کرده است
    طریق اول ، طریق قراردادی ودوستانه است که طرفین ممکن است آن رادراساسنامه پیش بینی کرده باشند.
    طریق دوم ، تصفیه قانونی است وآن درصورتی است که اساسنامه برای امرتصفیه پیش بینی خاصی نکرده باشدکه دراین صورت ، تصفیه اموال شرکت تحت نظارت احتمالی دادگاه انجام می شود.
    گفتاراول : تاریخ آغازومدت تصفیه

    قانون تجارت ایران معین نمی کندکه شرکت ازچه تاریخی درحال تصفیه تلقی می شودولی ازماده 202 قانون تجارت چنین استباط می شودکه به محض انحلال شرکت ، تصفیه آن بایدآغازشود. ازتاریخ مزبوراهلیت شرکت برای انجام دادن معاملات محدودمی گرددوفقط معاملاتی رامی توان به نام شرکت انجام دادکه برای امرتصفیه ضروری است درنتیجه ، مدیرتصفیه بایددرحال تصفیه بودن شرکت راباقیددراسنادمکاتباتی خود، به اطلاع اشخاص ثالث برساندهرچندکه قانون تجارت معین نمی کندکه هرگاه درحال تصفیه بودن شرکت به اطلاع اشخاص ثالث نرسد، اثرمعاملات مدیران شرکت با اشخاصی که باآن معامله کرده اند، چه خواهدبود.
    درحقوق ایران باتوجه به اینکه مدیران شرکت وکیل شرکت تلقی می شوندوشرکت ، پس ازانحلال اهلیت محدودخواهدداشت انجام دادن معاملاتی برای شرکت درحال تصفیه ، جزآنچه برای امرتصفیه ضروری است شرکت رامتعهدنمی کند وشرکت حق تنفیذآنهارانیزنخواهدداشت چراکه درواقع ، خودشرکت نیزاصالتاً نمی توانسته چنین معاملاتی راانجام دهد.
    علاوه براین ، قانون تجارت مدتی رابرای انجام یافتن امرتصفیه معین نکرده است . این وضع متضمن این اشکال است که ممکن است مدیرتصفیه امرتصفیه رابه درازابکشاند.
    گفتاردوم : شخصیت حقوقی شرکت درزمان تصفیه

    الف ) بقای شخصیت حقوقی شرکت
    اگرچه قانون تجارت ایران بصراحت مقررنکرده است که شخصیت حقوقی شرکت درزمان تصفیه باقی خواهدماند، ازبعضی مواداین قانون می توان وجودشخصیت حقوقی شرکت رااستنتاج کرد. برای مثال ، ماده 208 قانون تجارت مقررمی کند.(( اگربرای اجرای تعهدات شرکت معاملات جدیدی لازم شود، متصدیان تصفیه انجام خواهندداد.)) تاکیدقانونگذاربراجرای ((تعهدات شرکت )) اشاره داردبه اینکه شرکت موجوداست ومی توان آن رامتعهدکرد. ماده 209قانون تجارت نیزمقررکرده است ((متصدیان تصفیه حق دارندشخصاً یابه توسط وکیل ازطرف شرکت محاکمه کنند)) ونشان می دهدکه شرکت درحال تصفیه می تواندعلیه اشخاص ثالث اقامه دعواکندانجام دادن این امرتوسط مدیرتصفیه به وکالت ازطرف شرکت صورت می گیرد. البته مدیرتصفیه می تواندازطرف شرکت ، شخص دیگری راوکیل درتعقیب وجوابگویی کند.
    باوجودآنکه ادامه شخصیت حقوقی شرکت درزمان تصفیه ازموادمذکوراستنباط می شود، به نظرمی رسدکه بهتراست قانونگذاراین امرراکه درموردشرکتهای سهامی عام وخاص به موجب ماده 208 لایحه قانونی 1347پذیرفته شوددرموردکلیه شرکتهای تجاری بصراحت مقررکند.
    ب ) آثاربقای شخصیت حقوقی شرکت

    نتایج بقای شخصیت حقوقی شرکت درحال تصفیه متعدداست اماعمده آنهابه شرح زیراست :
    1-شرکت نام واقامتگاهش راحفظ می کندتااشخاص ثالث بتوانندعلیه واقامه دعواکنندوبه طورکلی ، حقشان راازاومطالبه کنند. ازطرفی ، شرکت نیزباحفظ نام واقامتگاه خود. خواهدتوانست به طورمستقل علیه اشخاصی که به اوبدهکارند. اقامه دعواکند. حفظ اقامتگاه شرکت درحال تصفیه ، صلاحیت دادگاه رانیزمعین می کند.
    2-دارایی شرکت باقی می ماندوبه مالکیت مشاع شرکادرنمی آید. این وضع به طلبکاران شرکت امکان می دهدکه ازدارایی شرکتی که بااومعامله کرده اند، انحصاراً بهره مندشوندوباطلبکاران شخصی شرکادررقابت نباشند.
    3-شرکت می تواندتعهدات جدیدی رادرحدودضرورت امرتصفیه برعهده بگیرد.
    4-هرگاه شرکت قادربه پرداخت دیون خودنبوده ، انحلالش نیزنتیجه ورشکستگی نباشد، طلبکاران شرکت می توانندصدورحکم ورشکستگی شرکت درحال تصفیه راتقاضاکنند. صدورحکم ورشکستگی به طلبکاران امکان می دهدمعاملاتی راکه شرکت دردوران به اصطلاح مشکوک انجام داده است ، بااثبات ادعایشان ،باطل اعلام کنند.
    5-چون شخص حقوقی شرکت فقط برای امرتصفیه باقی می ماند، شرکت ازتاریخ انحلال ، نه قابل تبدیل به شرکت دیگری است ونه قادراست فعالیت جدیدی راشروع کنداماآیااگرانحلال شرکت به اراده جمیع شرکا بوده باشدهمه شرکامی توانندتغییرعقیده داده به بقای شرکت نظردهند؟ درحال تصفیه شرکتی است درحال حیات واراده بربقای آن به منزله توافق برتشکیل شرکت جدیدنیست ، بلکه اراده برادامه حیات شرکت است .
    گفتارسوم : مدیرتصفیه

    الف ) انتصاب مدیرتصفیه
    هرگاه دراساسنامه شرکت ترتیب خاصی پیش بینی نشده باشددرشرکتهای تضامنی ونسبی ومختلط غیرسهامی وسهامی ، امرتصفیه بامدیریامدیران شرکت است ، مگرآنکه شرکای ضامن ، اشخاص دیگری راازخارج یابین خودبرای تصفیه معین کنندشرکای ضامن بایدبه اتفاق ، مدیریامدیران تصفیه رامنصوب کنندوهرگاه اتفاق نظرپیدانکنندمرجع قضایی ، اشخاص رابرای امرتصفیه معین خواهدکرد. ماده 204 قانون تجارت که این امررامقررمی کند((محکمه بدایت )) راصالح درانتصاب مدیرتصفیه دانسته است ،که بعداً به دادگاه شهرستان وسپس به دادگاه حقوقی یک تبدیل شده وسرانجام جای خودرابه دادگاه عمومی وانقلاب داده است .
    ماده 205 قانون تجارت مقررکرده است : (( درهرموردکه اشخاصی غیرازمدیران شرکت برای تصفیه معین شوند، اسامی آنهابایددراداره ثبت اسناد، ثبت واعلان گردد)) برعکس ، هرگاه امرتصفیه رامدیران شرکت انجام دهند، چون این مدیران درنزداشخاص ثالث شناخته شده هستند، ثبت وآگهی اسامی آنان ضروری نیست . به همین دلیل قانونگذارجزایی یامدنی معین نکرده است ومعلوم نیست که درصورت عدم ثبت اسامی مدیران خارج ازشرکت واعلان نکردن نام آنهاحقوق اشخاص ثالث دررابطه باشرکت چه خواهدبود. مطابق قواعدعام ، چون مدیران قبلی شرکت سمتی ندارند، هرگاه اشخاص ثالث باآنهامعامله کنند، شرکت درقبال آنهامسئول نخواهدبود.
    ب ) وظایف مدیرتصفیه

    ماده 207 قانون تجارت ، درباره وظایف متصدی تصفیه مقررمی کند.(( وظیفه متصدیان تصفیه خاتمه دادن به کارهای جاری واجرای تعهدات ووصول مطالبات وتقسیم دارایی شرکت است )) . پس وظیفه کلی مدیرتصفیه این است که اموال ومطالبات شرکت راجمع آوری وتبدیل به نقدکند، بدهیهای شرکت رابه طلبکاران آن بپردازدوباقیمانده دارایی شرکت رامیان شرکاتقسیم کند.
    قانونگذاردراجرای این وظایف ، به متصدی تصفیه اختیارداده است که بشخصه علیه اشخاص ثالث اقامه دعواکندویابرای این امروکیل انتخاب کندودعاوی رابااجازه شرکای ضامن به صلح خاتمه داده یابه داوری ارجاع دهد.
    چیزی که نشان می دهدمدیرتصفیه ازاختیارات وسیعی برای انجام دادن وظایف خودبرخورداراست . این وسعت اختیارازاین نظرقابل تاییداست که اشخاص ثالث می تواننددرمعاملات خودبامدیرتصفیه باآسودگی خیال عمل کنندچه فرض این استکه مدیرتصفیه ازکلیه اختیارات لازم برای انجام دادن تکالیف خودبرخورداراست البته بجزحق صلح وداوری که اشخاص ثالث طرف متصدی تصفیه بایددرروابطشان بامتصدی تصفیه دلیل چنین حقی راازاومطالبه کنند.
    مع ذلک ، قانونگذاربرای جلوگیری ازسوءاستفاده احتمالی متصدی تصفیه ازاختیارات خود، ضمانت اجرای ویژه ای معین نکرده است . بنابراین ، درمورداین اختیارات بایدمتصدی تصفیه راحسب موردوکیل یاامین تلقی کرده وتخلفات اوراباقواعدی سنجیدکه برای وکالت یاامانت پیش بینی شده است .
    یکی ازوظایف عمده متصدی تصفیه این است که درانجام دادن وظایفش مصلحت شرکت وشرکا رارعایت کند. بنابراین درانجام دادن معاملات واحیاناًدرمصالحه بااشخاص ثالث نبایدازآنچه عرفاًبرعهده اوست ، تخطی کندیابرای مثال اموال شرکت رادرجهت منافع خودبه کاربردویابا سوء نیت آنهارابه قیمتی بسیارکمترازقیمت واقعی شان به فروش برساندوالامسئول خواهدبود.
    ازدیگروظایف عمده متصدی تصفیه ، پرداخت بدهیهای شرکت است . این بدهیها رادرصورتی که مسلم باشند، متصدی خواهدپرداخت ودرغیراین صورت ، مدعیان برای دریافت آنهابایدبه دادگاه مراجعه کنند. چون تصفیه شرکت منحل شده ، جزدرمواردی که انحلال شرکت به سبب ورشکستگی باشد، مطابق مقررات ورشکستگی صورت نمی گیرد، این بدهیهاحال نمی شوند. بنابراین ، متصدی تصفیه این بدهیهارابتدریج ودرسرموعدخواهدپرداخت مگرآنکه مصلحت غیرازاین اقتضاکند.
    پرداخت بدهییهای شرکت به هرصورتی ممکن است . طلب شرکت به یک طلبکارممکن است بابدهی شخصی اخیربه شرکت ، درحدودمقررات قانونی مدنی ، تهاترشودوچون تهاتر، قهری است ، نیازی به جلب موافقت شرکای ضامن نیست .
    متصدی تصفیه بایدبرای پرداخت دیون آتی شرکت ، یعنی دیونی که هنوزموعدآنهانرسیده ، مبالغی رانگهداری کندوحق نداردبدون وضع مبلغی معادل این دیون حین تصفیه ، چیزی ازدارایی شرکت میان شرکاتقسیم کند.
    ج ) نظارت برکارمدیرتصفیه

    ماده 206 قانون تجارت چگونگی نظارت برکارمدیرتصفیه رافقط درموردی پیش بینی کرده است که درشرکتهای مختلط ( سهامی وغیرسهامی ) شرکای غیرضامن اقدام به تعیین ناظرکرده باشند. حتی اگردرچنین شرکتهایی شرکای غیرضامن یک یاچندنفرناظربرای کنترل متصدی تصفیه معین کرده باشند، حدوداختیارات وتکالیف این نظارمشخص نیست .
    درشرکت تضامنی یانسبی ، تعیین یک یاچندنفرناظربرمتصدی تصفیه میسرنیست ، مگرآنکه شرکابه اتفاق آن راپذیرفته باشندویااساسنامه آن راپیش بینی کرده باشد. این امربه ماهیت حقوقی رابطه میان شرکاومتصدی تصفیه بستگی دارداگرمتصدی تصفیه راوکیل شرکت تلقی کنیم ، شرکا، که باوکیل رابطه قراردادی ندارندفقط می توانندبااستفاده ازمقررات مدنی ، مسئولیت متصدی تصفیه رامطرح کنندامااگرمتصدی تصفیه راوکیل شرکابدانیم به این سبب که اورامنصوب کرده اند-شرکامی توانندمسئولیت اورادرحدودمسئولیت وکیل وموکل مطرح کنند. دراین باره بایدگفت که چون پس ازانحلال شرکت ، شخصیت حقوقی آن تاپایان تصفیه باقی است ، حتی اگرپس ازانحلال . شرکاباتوجه به ماده 203 قانون تجارت . متصدی تصفیه ای غیرازمدیرشرکت معین کرده باشند، این متصدی تصفیه ، وکیل شرکت وفقط پاسخگوی شرکت ( موکل خود) خواهدبود.
    مع ذلک ، درموردتخلفات متصدی تصفیه . دعوای طلبکاران ، هم می تواندبراساس قواعدراجع به مسئولیت مدنی مطرح شودوهم درصورتی که شرایط موجودباشد، به صورت درخواست ورشکستگی شرکت درحال تصفیه .
    گفتارچهارم : ختم تصفیه

    باتوجه به اینکه متصدی تصفیه به وکالت عمل می کند، درحدودمقررات حاکم بروکالت ، بایدحساب زمان تصدی خودراارائه دهدوشرکا، درحدودقواعدعام ، حق مراجعه به اورابه مناسبت امرتصفیه ، خواهندداشت .البته قانون تجارت .
    درباره اثرختم تصفیه نکته مهم این است که شخصیت حقوقی شرکت درحال تصفیه درچه زمانی زایل می شود. درقانون فرانسه ، ختم تصفیه آغاززایل شدن شخصیت حقوقی شرکت است وباختم آن ، تکالیف متصدی تصفیه نیزختم می شود.
    نتیجه زایل شدن شخصیت حقوقی شرکت واتمام تکالیف متصدی تصفیه این است که شرکا، نسبت به دارایی باقیمانده ، مالک مشاع می شوندوتقسیم اموال توسط خودآنهاوبدون دخالت متصدی تصفیه ومطابق بامقررات راجع به تقسیم ترکه انجام می شودامادرحقوق تجارت ایران چنینی نیست . مطابق حقوق تجارت ایران . متصدی تصفیه . علاوه برامرتصفیه به معنای اخص کلمه ، تقسیم دارایی شرکت رانیزبه عهده دارد. ماده 207 ق .ت ) ودرنتیجه ، شخصیت حقوقی شرکت تاپایان تقسیم دارایی باقی می ماند.
    مبحث دوم : تقسیم دارایی شرکت

    قانون تجارت مقررات نادری درموردتقسیم دارایی شرکت ، میان شرکاپیش بینی کرده است ازجمله این قاعده که می توان آن قسمت ازدارایی شرکت راکه درمدت تصفیه لازم نیست به طورموقت بین شرکاتقسیم کردیااین قاعده که تقسیم توسط متصدی تصفیه انجام می شودواوبایدحساب شرکارانسبت به یکدیگروسهم هریک ازشرکاراازنفع وضرر، معین کند.
    بنابرآنچه گفته شددرباره طریق تقسیم بایدقواعدعام حقوق مدنی مراعات شوند. درحقوق ما، مقررات قانون مدنی وقانون امورحسبی هردودرامرتقسیم بایدموردنظرقرارگیرند. البته دراجرای مقررات مزبوربایدشرایط خاص شرکتهای تجاری وشرکارادرنظرگرفت . دراین باره ذکردونکته اساسی ضروری است
    1-بازایل شدن شخصیت حقوقی شرکت ، اموال باقیمانده به نحومشاع متعلق حق شرکاقرارمی گیردوکل اموال ، اعم ازنقدوغیرنقد، به مالکیت همگی شرکادرمی آید. بنابراین ، شرکایی که اموال غیرپولی را. حین تشکیل شرکت ، به عنوان حصه به شرکت آورده اند، حق مطالبه عین اموال راندارند، بلکه به نسبت میزان آورده خود، نسبت به اموال موردبحث دارای حق مالکیت خواهندشد.
    2-هرگاه دارایی شرکت پس ازپرداخت تمام بدهیهای آن ویاپس ازوضع این بدهیها، به اندازه سرمایه اولیه شرکت باشد، تقسیم دارایی به نسبت آورده ، انجام خواهدگرفت ودرنتیجه ، شریکی که آورده اش فقط ازکاراوتشکیل می شود، حقی نسبت به دارایی شرکت نخواهدداشت .
    مبحث سوم : دعاوی طلبکاران شرکت علیه شرکا

    پس ازختم تصفیه وتقسیم دارایی شرکت میان طلبکاران ، دعوای آن گروه ازطلبکاران شرکت که به دلیلی حق خودرادریافت نکرده اند، دیگرعلیه شرکت مسموع نخواهدبودواشخاص ثالث فقط می توانندعلیه شرکای شرکت ، آن هم شرکاییی که دارای مسئولیت نامحدودند، اقامه دعواکنند. این یک قاعده منطقی ونتیجه زایل شدن شخصیت حقوقی شرکت است .
    دعوای طلبکاران علیه شرکای بامسئولیت نامحدود، درهمه حال ودرصورتی که طلبکاران نتوانسته باشندتمام حق خودراازاموال شرکت دریافت کنند، قابل استماع است بااین تفاوت که چنین شرکایی درشرکتهای تضامنی ومختلط مسئول پرداخت تمامی قروض شرکتنددرحالی که درشرکتهای نسبی ، به نسبت آورده شان مسئولیت دارند. درموردشرکای بامسئولیت محدود(درشرکتهای مختلط غیرسهامی ) دعوای طلبکاران علیه آنهاهنگامی مسموع خواهدبودکه آنهاحین تصفیه وقبل ازکسربدهیهای شرکت به اشخاص ثالث ، سهمی ازدارایی شرکت رادریافت کرده باشندوالاچون مسئولیت این نوع شرکامحدودبه آورده آنهاست ، طلبکاران حق اقامه دعواعلیه آنان رانخواهندداشت
  6. #16
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    نوشته ها
    18
    9
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    سلام دوستان
    معمولا دوستانی که برای اولین بار میخواهند شروع به واردات کرده و پا در این عرصه بذارند با اولین مشکل : "از کجا و چجوری باید شروع کنم ؟!" مواجه میشوند.
    درصورتی که هر یک از کاربران محترم مایل هستند که در زمینه واردات از ابتدا تا شروع مرحله ترخیص آموزشی ببینند میتوانند با چند جلسه آموزش استارت شروع واردات رو خود شخصا بزنن.

    ((هزینه این چند جلسه آموزشی بطور توافقی میباشد)).

    کاربر لازم است قبل از شرکت در این کلاسها و شروع آموزش شرایط ذیل را حتما دارا باشد :

    1 – حتما باید ساکن تهران باشد چون آموزشها باید بصورت حضوری باشد (در حدود 3 جلسه).
    2 – کالایی که کاربر درنظر دارد واردکند جزء موارد تحریمی ، کالای ممنوعه ، کالای خاص که واردات اون نیاز به مجوز خاص دارد و .... نباشد.
    3 – سرمایه کاربر (البته کاملا بستگی به نوع جنس دارد) در حدود حداقل 20.0000.000 تومان الی 50.000.000 تومان باشد. (این پول به هیچ عنوان به شخص ثالثی داده نمیشود ، بلکه کاربر بعد از یادگیری مراحل واردات و پیدا کردن فروشنده در کشور خارجی خود شخصا با سرمایه خود استارت کار را میزند و نیازی به دادن این پول به شخص ایرانی یا ثالث نیست بلکه خود مستقیما با طرف خارجی وارد معامله میشود).
    4 – کاربر الزاما برای کالایی که قصد واردات آن را دارد حتما بازار یا کانال فروشی داشته باشد که این شامل یک بنگاه فروش ، دفترفروش ، مغازه یا مشتری و .... در مورد این کالا میباشد (پس کاربر عزیز تصور اینکه بدون داشتن مشتری یا کانال توزیع به واردات این کالا دست بزند و بعد شروع به فروش آن کند را از ذهن بدور کند، چون پیش از داشتن کانال توزیع و مشتری واردات یک کالا با اینسلام دوستان
    معمولا دوستانی که برای اولین بار میخواهند شروع به واردات کرده و پا در این عرصه بذارند با اولین مشکل : "از کجا و چجوری باید شروع کنم ؟!" مواجه میشوند.
    درصورتی که هر یک از کاربران محترم مایل هستند که در زمینه واردات از ابتدا تا مرحله ترخیص آموزشی ببینند میتوانند با چند جلسه آموزش استارت شروع واردات رو خود شخصا بزنن.

    ((هزینه این چند جلسه آموزشی بطور توافقی میباشد)).

    کاربر لازم است قبل از شرکت در این کلاسها و شروع آموزش شرایط ذیل را حتما دارا باشد :

    1 – حتما باید ساکن تهران باشد چون آموزشها باید بصورت حضوری باشد (در حدود 3 جلسه).
    2 – کالایی که کاربر درنظر دارد واردکند جزء موارد تحریمی ، کالای ممنوعه ، کالای خاص که واردات اون نیاز به مجوز خاص دارد و .... نباشد.
    3 – سرمایه کاربر (البته کاملا بستگی به نوع جنس دارد) در حدود حداقل 20.000.000 تومان الی 50.000.000 تومان باشد. (این پول به هیچ عنوان به شخص ثالثی داده نمیشود ، بلکه کاربر بعد از یادگیری مراحل واردات و پیدا کردن فروشنده در کشور خارجی خود شخصا با سرمایه خود استارت کار را میزند و نیازی به دادن این پول به شخص ایرانی یا ثالث نیست بلکه خود مستقیما با طرف خارجی وارد معامله میشود).
    4 – کاربر الزاما برای کالایی که قصد واردات آن را دارد حتما بازار یا کانال فروشی داشته باشد که این شامل یک بنگاه فروش ، دفترفروش ، مغازه یا مشتری و .... در مورد این کالا میباشد (پس کاربر عزیز تصور اینکه بدون داشتن مشتری یا کانال توزیع به واردات این کالا دست بزند و بعد شروع به فروش آن کند را از ذهن بدور کند، چون پیش از داشتن کانال توزیع و مشتری واردات یک کالا با این شرایط حاکم بر بازار ایران اشتباه محض است).
    5 – کاربر باید بطور حداقل متوسط به زبان انگلیسی تسلط داشته باشد ، چون اکثر مکاتبات با طرفهای خارجی با زبان رایج انگلیسی انجام میپذیرد.


    درصورت تمایل میتوانید در همین سایت نامه خصوصی بزنید که در زمینه محل تشکیل کلاسها و تلفن تماس تبادل اطلاعات کنیم.

    با تشکر

    شرایط حاکم بر بازار ایران اشتباه محض است).
    5 – کاربر باید بطور حداقل متوسط به زبان انگلیسی تسلط داشته باشد ، چون اکثر مکاتبات با طرفهای خارجی با زبان رایج انگلیسی انجام میپذیرد.


    درصورت تمایل میتوانید در همین سایت نامه خصوصی بزنید که در زمینه محل تشکیل کلاسها و تلفن تماس تبادل اطلاعات کنیم.

    با تشکر
  7. #17
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    نوشته ها
    1
    0
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    با سلام
    میخواستم بدونم ایا میشه کالایی که از کشوری دیگه نمایندگی انحصاریش تو ایران را گرفتیم ولی تو ایران افرادی ان کالا را به صورت گمرکی یا قاچاق وارد میکنند را ثبت کنیم تا حداقل از راه گمرک نتونن وارد کنند.
  8. #18
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    26
    23
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    نقل قول نوشته اصلی توسط smahdi [Only Registered and Activated Users Can See Links. Click Here To Register...]
    با سلام
    میخواستم بدونم ایا میشه کالایی که از کشوری دیگه نمایندگی انحصاریش تو ایران را گرفتیم ولی تو ایران افرادی ان کالا را به صورت گمرکی یا قاچاق وارد میکنند را ثبت کنیم تا حداقل از راه گمرک نتونن وارد کنند.
    بله به وزارت صنعت معدن مراجعه کنید
  9. #19
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    محل سکونت
    مشهد
    نوشته ها
    26
    23
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    ولی اگر به صورت قاچاق وارد میشه ممکنه به این معنی باشه که از طریق روال قانونی تعرفه زیادی به کالا تعلق میگیره
  10. #20
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    نوشته ها
    30
    2
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    سلام دوستان ی سایت عالی پیش بینی فوتبال رو میخام بهتون معرفی کنم بدون فیلتر با امکان پیش بینی تا دقیقه نود پشتیبانی کامل از ریال ایران و واریز آنی و پوشش کلیه بازی های لیگ های مختلف خودمم عضو هستم و بسیار راضی هستم حتما ی بار از سایت دیدن کنید ضرری نداره آدرس سایت در زیر
    [Only Registered and Activated Users Can See Links. Click Here To Register...]
صفحه 2 از 4 نخست 1234 آخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •