ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





صفحه 4 از 4 نخست ... 234
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 39 , از مجموع 39
  1. #31
    تاریخ عضویت
    Dec 2012
    محل سکونت
    گیلان -لاهیجان
    نوشته ها
    514
    1,613
    کاربر ممتاز
    کاربر ممتاز
    سلام [Only Registered and Activated Users Can See Links. Click Here To Register...]
    خوش اومدی به بخش باشگاه خاطرات بازرگانی یه بخش دیگه هم مست معرفی دوستان .همیشه شاد باشی
    ارادتمند خشایار
    ایرانی چای ایرانی بنوش / بنوشید اما خوش طعم .
    آسانترین راه برای از بین بردن افتخارات،خودستایی است .
  2. #32
    تاریخ عضویت
    Apr 2013
    نوشته ها
    31
    173
    کاربر انجمن
    کاربر تاجربانک
    ممنون از شما دوست عزیز
    در ادامه خاطرات بعد از چند روزی که در چین مستقر شده بودم.هر روز در خیابان این دوستان عزیز چینی جلوی ما رو میگرفتند و کالاهای اورجینالی برای فروش داشتند از لپ تاپ اپل گرفته تا گوشی / طلا و ....
    یه روزی یه دوست سمج چینی جلوم رو گرفت یه آیفون از جیبش درآورد و بهم نشون داد با انگلیسی دست پا شکسته گفت من پول ندارم و ... میخوام گوشیمو بفروشم.گوشی رو گرفتم دیدم اورجینال یکمی که چه ارز کنم خیلی خوشحا شدم .گفتم چند گفت 3000 یوان تا بالاخره به 1500 تا راضی شد.بهش گفتم بده دستم باشه نامرد گوشیرو میگرفت به صورت باورنکردنی عوض میکرد منم کم کم فهمیدم یه خبرایی هست.همش میگفت money پول رو بده گوشی رو بگیر . منم حس ایرانیم گرفت گفتم یه بار دیگه بده امتحان کنم به صورت غیرقابل وصف گوشی ها رو جا به جا میکرد منم ازش گرفتمو به جای 1500 یوان 3 تا 100 دلاری دادم و بهش گفتم اوکی این مال من جعبه و .... مال خودت .خودشو به آب و آتیش میزد که نمیخواد بفروشه و پول رو نمیگرفت.منم نمیدادم گوشی رو.تونستهبودمگوشی اورجینال رو بگیرم اوونم میخواست به من تقلبی رو بده . خندم هم گرفته بود.گوشی رو بهش نمیدادم.
    خلاصه یه پلیس هم اونور واستاده بود بهش یه اشاره کردم که پلیس رو نگاه کنه.دیگه به خواهش و تمنا کردن افتاده بود منم دلم براش سوخت.گوشی رو دادم بهش.داشت میرفت چه فحش هایی که نثارم نمیکرد.
    خلاصه بالای چندین اتفاق مشابه برام افتاده.
  3. #33
    jalal13
    مهمان
    ایول آقا حال کردم با این کارت بالاخره یکی نشون داد سر ایرانی جماعت نمیشه شیره مالید
  4. #34
    تاریخ عضویت
    Dec 2011
    محل سکونت
    گوانگجو- چین
    نوشته ها
    1,599
    4,627
    مدیر ارشد
    مدیر ارشد
    سلام به همه دوستان
    یه نظرم این تاپیک میتونه هم سرگرم کننده باشه و هم آموزنده ، هر سفری دنیایی از خاطره و تجربه هست . خاطراتمون رو از سفرهای تجاری در اینجا برای دیگر دوستان تعریف کنیم . حتی خاطرهای که به نظر خودمون شاید زیاد جالب نباشه ، شاید برای دیگر دوستان خیلی جالب و حاوی نکات آموزنده باشه.
    پس بشتابید و خاطرات رو بنویسد "خاطرات سفرهای تجاری" "خاطرات سفرهای توریستی" "خاطرات پروژه های تجاری " خاطرات هر چیزی که به تجارت و کسب و کار مربوط هست
  5. #35
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    نوشته ها
    2
    3
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    نقل قول نوشته اصلی توسط global [Only Registered and Activated Users Can See Links. Click Here To Register...]
    ممنون از شما دوست عزیز
    در ادامه خاطرات بعد از چند روزی که در چین مستقر شده بودم.هر روز در خیابان این دوستان عزیز چینی جلوی ما رو میگرفتند و کالاهای اورجینالی برای فروش داشتند از لپ تاپ اپل گرفته تا گوشی / طلا و ....
    یه روزی یه دوست سمج چینی جلوم رو گرفت یه آیفون از جیبش درآورد و بهم نشون داد با انگلیسی دست پا شکسته گفت من پول ندارم و ... میخوام گوشیمو بفروشم.گوشی رو گرفتم دیدم اورجینال یکمی که چه ارز کنم خیلی خوشحا شدم .گفتم چند گفت 3000 یوان تا بالاخره به 1500 تا راضی شد.بهش گفتم بده دستم باشه نامرد گوشیرو میگرفت به صورت باورنکردنی عوض میکرد منم کم کم فهمیدم یه خبرایی هست.همش میگفت money پول رو بده گوشی رو بگیر . منم حس ایرانیم گرفت گفتم یه بار دیگه بده امتحان کنم به صورت غیرقابل وصف گوشی ها رو جا به جا میکرد منم ازش گرفتمو به جای 1500 یوان 3 تا 100 دلاری دادم و بهش گفتم اوکی این مال من جعبه و .... مال خودت .خودشو به آب و آتیش میزد که نمیخواد بفروشه و پول رو نمیگرفت.منم نمیدادم گوشی رو.تونستهبودمگوشی اورجینال رو بگیرم اوونم میخواست به من تقلبی رو بده . خندم هم گرفته بود.گوشی رو بهش نمیدادم.
    خلاصه یه پلیس هم اونور واستاده بود بهش یه اشاره کردم که پلیس رو نگاه کنه.دیگه به خواهش و تمنا کردن افتاده بود منم دلم براش سوخت.گوشی رو دادم بهش.داشت میرفت چه فحش هایی که نثارم نمیکرد.
    خلاصه بالای چندین اتفاق مشابه برام افتاده.

    باحال بود خوب حالشو گرفتی
  6. #36
    تاریخ عضویت
    Dec 2012
    محل سکونت
    گیلان -لاهیجان
    نوشته ها
    514
    1,613
    کاربر ممتاز
    کاربر ممتاز
    سلام
    داش مرتضی خیلی خوشحال شدم که دوباره شما رو زیارت کردم
    ارادتمند
    خشایار
    ایرانی چای ایرانی بنوش / بنوشید اما خوش طعم .
    آسانترین راه برای از بین بردن افتخارات،خودستایی است .
  7. #37
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    نوشته ها
    38
    33
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    چینی ها میگن ما هر چیزی که پرواز کنه جز هواپیما هز چیزی که راه بره جز قطار و ماشین و هر چیزی که شنا کنه جز کشتی میخوریم . بدبختی اینجاست اصلا گوشت گوسفند زیاد دوست ندارن
  8. #38
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    نوشته ها
    31
    27
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    همیشه خاطرات و تجربیات از صدتا کلاس درس اموزنده تره
  9. #39
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    نوشته ها
    27
    32
    کاربر جدید
    کاربر جدید
    جالب بود ممنون
صفحه 4 از 4 نخست ... 234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •