آیا بحران فعلی ارز، عادی است؟

بازار مالی - سیدغلامحسین حستاش

تردیدی نیست و همه میدانند که کشور بدلیل روند بررسی پرونده فعالیت های هسته*ای تحت تحریم*های فزاینده بین*المللی قرار دارد، صادرات نفت به کمتر از یک میلیون بشکه کاهش یافته و جابجا کردن پولهای همین میزان صادرات از طریق سیستم بانکی بین*المللی نیز بسیار دشوار شده است. اما بدون شک هرگز این شرایط بدتر از شرایط زمان جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران نیست. نسل جنگ بخوبی به یا دارند زمانی را که قیمت نفت 18 دلار بود و در مقاطعی به 6 دلار هم سقوط کرد و کسی در خواب و رویا هم نفت را صد دلار نمی*دید.
در همان شرایط چقدر نفت صادر می*شد؟ شخصا به خوبی شبی را به یاد دارم که در جزیره خارک بودم یعنی جائی که بیش از 90 درصد نفت کشور از آنجا بارگیری می*شود.
تمام اسکله های نفتی بمباران شده بود، کارکنان صنعت نفت در جزیره خارک ساعت*ها تلاش کردند که از میان انبوه مخازن و لوله*های آسیب دیده حداقل امکان صادرات را فراهم کنند نیمه*های شب راه افتادن یک شیلنگ شناور 22 اینچی برای وصل کردن به کشتی برای بارگیری نفت همه را شاد کرد و گوسفند قربانی کردیم .
اسکله*ای در کار نبود باید چند یدک کش کشتی را مهار می*کردند تا بارگیری انجام شود و با بادی کمی شدید و موجی کمی تند، کشتی تکان می خورد و شلنگ پاره می*شد و روز از نو اما تازه اول راه بود، آن کشتی که اینگونه بارگیری می*کرد کشتی خریدار نبود بلکه کشتی خودمان بود. منطقه جنگی بود و کشتی*های مشتریان به خارک نمی*آمدند تحریم هم بود و بسیاری از شرکتهائی که به طور سنتی مشتری نفت ایران بودند دیگر نفت ما را نمی*خریدند.
کشتی*های تحت تملک صنعت نفت باید نفت را تحت پوشش هواپیماهای نیروی هوائی و حفاظت نیروی دریائی به خارج از خلیج فارس می بردند و اگر در طول مسیر از شر موشک*های اگزوست و هواپیماهای عراقی در امان می*ماندند، بصورت کشتی به کشتی به مشتریان تحویل میدادند. به راستی چه میزان نفت را می*شد اینگونه صادر کرد؟ بخش قابل*توجهی از درآمد نفتی کشور هم باید صرف هزینه*های جنگ می*شد.
آیا واقعا شرایط امروز و تحریم*ها از چنان شرایطی بدتر است؟ آیا کسی به خواب هم میدید که نفت 100 دلار در هر بشکه باشد. آیا کسی به خاطر می*آورد که در چنان شرایط طاقت*فرسائی نرخ برابری دلار و ریال ظرف کمتر از یک هفته بیش از دوبرابر شود و ظرف کمتر از سی ساعت بیش از 25 درصد افزایش یابد. مهمتر اینکه آن وضعیت 8 سال ادامه داشت اما این وضعیت یکی دو سال است که شدت یافته پشتوانه آن وضعیت نابسامانی*های بعد از انقلاب و اعتصابات صنعت نفت و فروپاشی یک رژیم بود و پشتوانه* این وضعیت حداقل شش سال فروش بیش از دو میلیون بشکه نفت*خام به قیمت دوروبر صد دلار در بشکه.
کشوری که چنان تجربه*ای را در کیسه دارد، چگونه می*تواند چنین نابسامانی را توجیه*کند؟ در آن شرایط جنگی نه ارز مسافرتی قطع شد و نه دانشجویان خارج از کشور اینگونه در معرض نابودی سرنوشت خود قرار گرفتند و نه بیماران خاص چنین مستاصل شدند و نه چنین تورمی اعصاب همه مردم را خرد کرد. نمی*توان از کنار آنچه که می*گذرد عادی گذشت. آنروز چنان وضعیتی چگونه اداره می*شد که امروز این وضعیت را نشود اداره کرد؟ آیا می*شود این بحران اقتصادی را تنها با تحریم توجیه کرد؟ آن روز چه اعتقاد و باور و چه اعتمادی به مدیریت در مردم وجود داشت که اینگونه نگران آینده و سرنوشت اقتصادی خود و در تلاش حفظ ارزش دارائی*های خود نبودند؟ چگونه می*توان آن باورها و اعتماد را به جامعه برگرداند؟ آیا می*شود معیشت و امنیت اقتصادی مردم را تحت*الشعاع رقابت*های سیاسی قرارداد؟ آیا مدیران اجرائی کشور پاسخ*گوی این سئوالات و بسیار از دیگر سئوالات از این دست که امروز در متن جامعه مطرح است خواهند بود؟


*سردبیر ماهنامه اقتصاد انرژی، رئیس اسبق مرکز مطالعات انرژی