سلام دوست عزیز
دوست عزیز درک میکنم که چرا شما عجله دارید ولی قدم اول این هست که همین حس را کنترل کنید ، همانطور که گفتم تا مثلا برنامه 2 ماهه مطالعه تمام نشده انرژی خودتون را صرف کارهای عملی و متفرقه مثل گرفتن بازاریاب نکنید و فراموش نکنید که در ایمیل های قبلی گفتم شما میخواهید تاجر بشوید نه بنکدار و عمده فروش ، این دو با هم فرق میکنه برای بنکداری و عمده فروشی مسیر دیگه از جمله داشتن فروشگاه یا انبار خوب لازمه و غیره --- با عرض پوزش فرصت مفصل تایپ کردن نیست بنابر این در قالب یه مثال کوتاه براتون مینویسم شاید سر نخ دستتون بیاد:
فرض کنید من جای شما هستم و میخوام همین چراغ قوه ای که گفتید را برای کار انتخاب کنم ( هرچند این برای شروع انتخاب خوبی نیست و دقت کنید برای انتخاب کالا با مطالعه
)
1- از طریق اداره صنایع و اداره آمار و اطلاعات صنعتی یک لیستی تهیه میکردم که اولا چند تا تولید کننده چراغ قوه در کشور هست؟ پراکندگی این تولیدی ها چطور ؟ در کدام استان و منطقه صنعتی بیشترین تولید کننده هست برای چراغ قوه ؟ آیا صادر هم می شود ؟ میزان واردات آن چقدر است ؟ از چه کشور هایی وارد می شود؟ از انواع مختلف آن کدام بیشتر در بازار معروف است؟و....
2- با حداقل 20 کارخانه یا تولیدی تماس میگرفتم و بطور رسمی برایشان فاکس استعلام قیمت میفرستادم و میگفتم ما قصد خرید فلان مقدار چراغ قوه داریم لطفا قیمت فروش و شرایط خرید را بفرمائید؟
و درخواست میکردم حتما بصورت کتبی جواب بدهند و فاکس کنند
3- کارخانه هایی که را که بصورت کتبی حواب میدادند جدا کرده و انهایی را هم که شفایی قیمت داده اند چدا کرده و آنهایی را هم که جواب سر بالا داده اند جداگانه فایل می کردم
4- با آن دسته که جوای کتبی داده اند مجددا تماس گرفته و میگفتم آقا ما برای تصمیم گیری نیاز داریم که برامون کاتالوگ و عکس یا نمونه جنس بفرستید ( ببینید یواش یواش مسیر شکل میگیره شما باید با بهانه های رسمی و بدون اینکه طرف متوجه بشه بتونید چندین بار ارتباط برقرار کنید توی همین ارتابط ها آروم آروم خود آنها اطلاعات نا آگاهانه اطلاعات در اختیارتون میزارن تا با جو بازار چراغ قوه آشنا بشید ، با مسئول فروش ها رفیق میشید و سوال های جانبی میپرسید و .......
5- با 20 تا از تولیدی هایی هم که جواب کتبی نداده اند یا جواب سر بالا تماس بگیرید و از آنها بپرسید در شهر شما نماینگی دارند ؟ اگر ندارند آیا مایلند به شما نمایندگی بدهند ؟ شرایط نماینگی چیست ؟ میتونید قبل از اخذ نمایندگی از کارخانه بازدید کنید ؟و........ و دوباره ساختن کانال ارتباطی....
6- حالا تا حدود زیادی جو کار دستتون امده ، حالا میرید سراغ بازارچه های مرزی و پیدا کردن انواع و اقسام چراغ قوه و قیمت گرفتن شرایط خرید حمل و .....
7- قدم بعدی میرید سراغ تحقیقات بازار تهران و از طریق کتب زرد و هزارتا سایت دیگه میتونید عمده فروش ها پیدا کنید و باز مثل روال بالا با حداقل 10-20 تا تماس بگیرید یا حضوری سر بزنید و به بهانه های مختلف که آقا میخوام بخرم ؟ اومدم کاتالوگ بگیرم اومدم نمونه جنس بگیرم ؟ آقا رفتم نمونه را نشون دادم گفتند گرونه اومدم بپرسم بیشتر تخفیف میدید ؟ ( میگه چرا تلفنی نپرسیدید شما میگید تهران کار داشتم گفتم یه سری هم به شما بزنم هم حضوری مطرح کنم ) اینطوری و با بهانه های رسمی سعی کنید چندین بار و هرچقدر میتونید بدون اینکه جنسی بخرید یا هزینه ای کنید ارتباط برقرار کنید مطمئن باشید همین ارتباط ها مسیر را به شما نشون میده
8- اگر کارخانه ای یا تولیدی در شهر شما برای چراغ قوه نماینگی دارد باید آن را پیدا کنید و باز مسیر های بالا را تکرار کنید
ا
دوست عزیز ازینجا به بعد را خلاصه تر مینویسم وقت کمه برای تایپ عذر خواهی میکنم
9- در طی تماس ها با عمده فروش ها متوجه میشوید که این جنس واردات هم دارد یا نه ؟ باید وارد کننده ها را پیدا کنید لیست تهیه کنید و ارتباط و ....
10- این جنس اگر اتحادیه یا انجمن و یا..... دارد باید آنها را پیدا کنید و به سایت آنها و یا دفتر شون سر بزنید و مثلا همینطور الکی برید بپرسید میخوام مغازه فلان کالا را بزنم ( اینجا فرضا چراغ قوه فروشی)
شرایطش چیه ؟ چکار باید بکنم ؟ ( از خود همون حاج آقایی که اونجا نشسته بپرسید اصلا بیام توی این شغل یا نه ؟ بزارید درد دلش باز بشه و صحبت کنه ------
در ایران رسمه از هر کی راجع به شغلش بپرسی ناراضی هست و شروع میکنه برای قانع کردن شما که این شغل کسالت آوره و سودی نداره و اینطوری شروع میکنه به شما مجانی اطلاعات دادن بدون اینکه بدونه
مراحل زیادی هست که میتونید انجام بدید تا تحقیقاتتون تکمیل بشه که گفتنش از حوصله این تاپیک خارج هست مثلا استاندارد های این جنس را بشناسید ؟ مجوز های لازمه را بشناسیدو ......
حالا فایده این همه اطلاعات چیه ؟ مثلا شما اگر از استاندارد های کالاتون مثل همین چراغ قوه آگاه باشید: 1- قیمت های متفاوتی که گرفتید براتون توجیح پذیر میشه و دچار سردرگمی نمیشید 2- موقع فروش یک اهرمی برای توجیح قیمت بالای کالاتون دارید که به خریدار بگید ( آقا جنس من فلان استاندارد را داره یا فلان مجوز یا فلان گواهی را برای همین فلان قدر گرونتره)
یا مثلا میرید برای فروش جراغ قوه به یک عمده فروش : شما لیستی از عمده فروش های تهران را دارید و قیمت آنها را ، جند تا از گرون فروش ترین ها را انتخاب کرده و جند تا از کارخانه هایی را هم که قیمت گرفته اید و گرون فروش بودن را انتخاب کرده و دم دست نگه دارید ، و مثلا طی تحقیقاتتون قیمت مثلا بازارچه های مرزی را هم دارید که همون چراغ قوه را از همه جای دیگر ارزونتر میدن ، حالا با دست پر میرید سراغ خریدار عمده و با کشیدن یه سود جزئی پیشنهاد فروش میدید و در طول مذاکره از اطلاعاتتون به تدریج استفاده کرده و برای دلیل آوردن که جنس من خوبه و ارزونتره و خریدش براتون با صرفه هست تلفن اون کارخانه ها یا عمده فروش ها ی گرونفروش را میدید و میگید برو بپرس ، بعد برای حمله بعدی اطلاعات استانداری یا گواهی را ارائه میدید بعد حمله بعدی اطلاعات وارداتی را استفاده میکنید ( آقا این جنس مثلا از ترکیه وارد میشه اینقدر ولی فلان استاندارد را ندارد ولی از ما فلان گواهی را دارد و قیمت هم کمتر هست یا سریعتر بدستتون میرسه یا ......)
تمام سناریو های بالا قابل بسط دادن هستند که فرصت تایپ نیست ولی مطمئن باشید با برقرار کردن ارتباط با تولیدی ها و ....همانطور که گفتم آروم آروم مسیر براتون روشن میشه
پس دید که تمام مراحل بالا به مطالعه و تحقیق ختم میشد و لزومی به بازاریاب نبود چون بازار یاب مربوط به عمده فروش هست نه یه تاجر و تا مرحله آخر شما نه هیچ جنسی رو خریدید نه فروختید بلکه با بازی با اطلاعات هم پتانسیل فروش هم خرید را برای خودتون بالا بردید حالا اگر هم بخواهید بازار یاب بگیرید میتونید تعداد آنها را به کمترین تعداد برسونید چون میدونید دقیقا کجاها باید برید چی بگید و چکار کنید و اسلحه های موثر ( اطلاعات ) دست بازاریاب ها بدید و بفرستید برای فروش و با آگاهی کامل بازدهی کارشون را مدیریت کنید
امیدوارم تا حدودی مسیر براتون روشن شده باشه هرجند این مسیر هم نقص داره و شما باید راه خودتون رو خودتون بسازید