ديدگاه
فقدان ایده در مسیر تولید
عباس خامنه*
کارآفرینان و تولیدکنندگان کشور جدا از مسائل مرتبط با حوزههای خرد و کلان اقتصادی از یک مساله تاریخی دیگر هم رنج میبرند که فقدان خلاقیت در ایدهپردازی و از آن مهمتر، نادیده گرفتن ایدههای خلاق و موثر در فرآیند طراحی و تولید است.

شاید داستان طراحی بنز در آلمان و تولید پیکان در ایران، به عنوان مدخلی بر بحث ما، راهگشا باشد. بنز با قدمتی بیش از یک قرن هنوز هم در سطحی وسیع خریداران خود را دارد، زیرا تیم طراحی و فنی قوی و مبتکری دارد که همیشه با توجه به نیاز و کشش پذیری بازار، مدلهای جدید را با امکانات بیشتر تولید و عرضه میکند؛ حال آنکه ما پس از پنج دهه آزمون و خطا، مجبور به خارج کردن خط تولید خودرویی شدیم که نه متناسب با تقاضای داخلی بود و نه حتی در بازارهای منطقه توان رقابت با نمونههای خارجی را داشت.
وضعیت تولید در دیگر زمینهها هم کمابیش چنین بوده و هست. برای همین است که وجود مزیتهای نسبی و حتی مطلق در تولید برخی کالاها در اغلب موارد کارساز نبوده و کارآفرینان در کشاکش میان ایدهها و قوانین دست و پاگیر موجود یا به ناگزیر در همان مراحل اولیه سرمایهگذاری، عرصه را خالی کردهاند یا در فرآیند تولید و عرضه به دلیل ناهمخوانی با مکانیسم بازار، از دایره رقابت بیرون رفتهاند.
در این میان، انبوهی از طرحهای توجیهی و ایدههای مرتبط با تولید همواره روی میز مدیران صنعت کشور به چشم میخورد، اما هر کارآفرینی میداند که هیچ طرح توجیهی نمیتواند منتزع از شرایط خاص اقتصادی کشور، به سرانجام برسد.
در واقع طرحهای توجیهی پس از مرحله «ایدهپردازی»، باید با «واقعبینی» بررسی شده و در صورتی که یک چشمانداز تازه را در تولید ترسیم کنند، به کار گرفته شوند.
بر این اساس میتوان گفت که اقتصاد ما، هم در روش و هم در فرآیند اجرا، از فقدان ایده، آسیب جدی میبیند. از سوی دیگر، ما فاقد بنگاههای کارآمد در زنجیره ایده تا تولید هستیم و آنچه که تحت عنوان ذخایر ایده (Stock of Idea) در کشورهای صنعتی شناخته می شود، در ایران جایگاهی ندارد.
به سخن دیگر، موازنهای میان تولید دانش و ایده با فرآیند تولید نمیبینیم و ابزارهای منطقی در این روند به کار گرفته نمیشود؛ بنابراین یکی از دلایل پایین بودن بازدهی و نیز طول عمر کوتاه بنگاههای اقتصادی ما، همین مساله است که باید مورد توجه مدیران اقتصادی کشور قرار گیرد.
*کارشناس اقتصادی