ورود به حساب ثبت نام جدید فراموشی کلمه عبور
برای ورود به حساب کاربری خود، نام کاربری و کلمه عبورتان را در زیر وارد کرده و روی «ورود به سایت» کلیک کنید.





اگر فرم ثبت نام برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.









اگر فرم بازیابی کلمه عبور برای شما نمایش داده نمی‌شود، اینجا را کلیک کنید.





نمایش نتایج: از شماره 1 تا 2 , از مجموع 2
  1. #1
    تاریخ عضویت
    Dec 2012
    محل سکونت
    تهران
    سن
    44
    نوشته ها
    2,737
    2,319
    کاربر ممتاز
    کاربر ممتاز

    چرا تورم در ایران کاهش نمییابد؟

    رئیس پژوهشکده پولی،در جمع فعالان بخش خصوصی
    تهدید بزرگ: مخاطرات تورم مزمن, چرا تورم در ایران کاهش نمییابد؟




    فرهاد نیلی رئیس پژوهشکده پولی، بزرگ ترین خطر پیش روی کشور را عادت کردن به تورم مزمن عنوان کرد. همان چیزی که به گفته وی، باعث شده تا سیاستگذار ما هیچ گاه درد تورم را آن قدر حس نکند که کنترل تورم را به اولویت سیاست های خود تبدیل کند.

    خبراقتصادی: گزیده هایی از گفتار وی در اتاق تهران و در جمع فعالان بخش خصوصی در مورد «پول، تورم و نقش بانک مرکزی» را در زیر می خوانید:
    چرا تورم در ایران کاهش نمییابد؟-947245838285663-jpg
    *بانک مرکزی براساس نوک قلم بدهی ایجاد می کند. به محض اینکه دارایی شناسایی کرد، بدهی ایجاد می کند و آن بدهی تبدیل به دارایی پولی همه مردم می شود بدون آنکه ثروتی خلق شده باشد. بانک مرکزی تنها نهادی است که قدرت این کار را در آن واحد دارد. یعنی اگر غیر از خداوند متعال برای کسی از مخلوقات بخواهیم قدرت اراده عینیت بخشیدن به تصمیم در کسری از ثانیه قائل باشیم، آن بانک مرکزی است. بانک مرکزی امروز تصمیم بگیرد می تواند پایه پولی را دو برابر کند.

    *آن چه بانک مرکزی را محدود می کند، قوه عاقله و عقلانیتش است نه توانایی فنی اش؛

    * ما می دانیم نرخ رشد اقتصادی ما با این سازوکاری که ما داریم نمی تواند در بلندمدت بیش از چهار درصد باشد، پس هرچه که بیش از این خلق نقدینگی کنیم، قطعاً به تورم تبدیل خواهد شد.

    *ما از معدود بانک های مرکزی دنیا هستیم که طبق قانون پولی- بانکی، چهار هدف داریم که تقدم آنها هم در هیچ سند سیاستی تصریح نشده است. طرفه آنکه این اهداف بنا به مبانی نظری با هم ناسازگارند.

    *ما مثل مریضی بودیم که یک بیماری قابل درمان داشت و به کلینیک مراجعه نکرد؛ مراجعه کرد، نسخه نگرفت؛ نسخه گرفت، نسخه اش را به داروخانه نبرد؛ به داروخانه رفت و دارو گرفت اما مصرف نکرد؛ مصرف که کرد، نامرتب مصرف کرد، بعد هم سراغ طب سنتی و درمان های دیگر رفت. اما در کنار ما کسی بود که بیماری اش خیلی شدیدتر بود. درد شدید باعث شد پیش پزشک برود، نسخه و دارو بگیرد و به طور منظم مصرف کند، مراقبت کند و در نهایت درمان شود. او حالا دیگر خوب شده اما ما همچنان بیمار مانده ایم. درد ناشی از تورم های شدید باعث شده کشورهای مختلف به دنبال راهکار بروند و آن را کامل اجرا کنند اما در ایران این اتفاق نیفتاده است.

    *خطر بزرگی که پیش روی ماست، عادت کردن به تورم های مزمن دو رقمی است.

    *مشکل عمده ما خو گرفتن سیاستگذار با تورم های بالا و تورم های مزمن متوسط است. اشکال تورم متوسط مزمن این است که هیچ وقت میزان درد برای سیاستگذار آن قدر نیست که سایر اولویت ها را کنار بگذارد و کنترل تورم را اولویت اول اقتصاد قلمداد کند.

    *دولت ترکیه از بانک مرکزی ایجاد اشتغال نخواست، رشد اقتصادی نخواست، حتی از بانک مرکزی کنترل نرخ ارز را هم نخواست. دولت ترکیه فهمید که کنترل تورم اولویت اول است. باید تورم مدیریت شود تا نرخ ارز هم مدیریت بشود.

    *سیاستگذار ما حکایت عاشقی را دارد که دلباخته دو معشوق است.

    *نمی شود با یک منبع هم قول افزایش رشد اقتصادی و ایجاد اشتغال بدهیم هم برویم یک جای دیگر و برنامه بریزیم که تورم را کاهش دهیم.

    *در مساله رشد اقتصادی یکی از بزرگ ترین مشکلات ما بلندپروازی های ماست. وقتی می خواهیم تعهد ایجاد کنیم نمی گوییم رشد اقتصادی 5 درصد؛ قول می دهیم 8 درصد. چون احساس کردیم عقب هستیم بنابراین قول دادیم که رشد اقتصادی ایجاد می کنیم اما رشد اقتصادی ما محقق نشد چون سیاهه بلندی از مشکلات مانع افزایش رشد اقتصادی است: فضای کسب و کار ما مشکل دارد، مناسبات ما با دنیای خارج مشکل دارد، یادگیری در فناوری مشکل دارد و...

    * تناسب سیاستگذاری پولی با اقتضائات رونق و رکود، مانند فردی است که بادبادک بازی می کند. زمانی که باد می آید باید نخ بدهد و زمانی که هوا آرام است باید نخ را جمع بکند. دائم نمی شود نخ را جمع کرد چون بادبادک سقوط می کند؛ دائم هم نمی شود نخ داد چون نخ کم می آوریم. اما اگر باد شدید است باید بادبادک بازی را تعطیل کرد. وقتی که اصلاً باد نمی آید هم باید بادبادک بازی را تعطیل کرد.

    *آنچه بیش از هر چیز می تواند میزان کنترل پایه پولی و حجم پول را در ایران توضیح دهد سیکل های سیاسی است.

    *تورم بالای ماه های اخیر را به تحریم نسبت می دهند در حالی که واقعاً زیاد انتسابی ندارد. تورم شاخص تقوای مالی ماست و زمانی که تقوای مالی نداریم تورم وجود دارد صرف نظر از اینکه شرایط چگونه باشد و پیش بینی می شود که تورم ما در فصل های آتی بیشتر هم باشد.

    *وضعیت ما به لحاظ تورم از سال های مثلاً 2005 به بعد وضعیت مخاطره آمیزی است. از دو سه سال گذشته به این طرف تقریباً منحصر به فرد است.

    *تورمی که ما در ایران داریم برخلاف اینکه در دنیا دیگر قابل پذیرش نیست متاسفانه در داخل هنوز پذیرش عمومی برای آن بالاست.

    *به نظر می رسد تورم ملایم، مزمن و ماندگار را نه تنها سیاستگذار پذیرفته بلکه مردم هم با آن کنار آمده اند و تا زمانی که این پذیرش همگانی وجود دارد طبیعتاً اراده ای برای کنترل تورم وجود نخواهد داشت.

    *به نظر می رسد در حال حاضر فرصتی وجود دارد. حال که نظام می خواهد در انتخابات پیش رو یک تمرین سیاسی بکند و فرصتی برای یادگیری سیاسی ایجاد شده چرا بیشترین مطالبه اجتماعی از داوطلبان ریاست جمهوری ارائه راهکار آنها برای کنترل تورم نباشد؟

    *اگر این فرصت فضایی بشود برای وعده های بیشتر، جز ریختن بنزین بر آتش تورم هیچ کاری نخواهیم کرد. اگر بخواهیم چوب حراج بر منابع کشور بزنیم و جامعه اجازه چنین چیزی را بدهد طبیعتاً این بازی دو سر باخت است
    تصاویر پیوست شده تصاویر پیوست شده
    [Only Registered and Activated Users Can See Links. Click Here To Register...]

    [Only Registered and Activated Users Can See Links. Click Here To Register...]

    [Only Registered and Activated Users Can See Links. Click Here To Register...]

    [Only Registered and Activated Users Can See Links. Click Here To Register...]

    [Only Registered and Activated Users Can See Links. Click Here To Register...]
  2. #2
    فرصت
    مهمان
    - تجربه امروز ایران و جهان نشان داده که بزرگترین تغییرات اقتصادی و مدیریتی و صنعتی جهان را نه دانشگاهیان نظریه پرداز، بلکه صنعتگران عملگرا ایجاد کرده اند. انتخاب با ماست که در زمره کدام گروه باشیم اما من گروه دوم را ترجیح میدهم.
    از سال ۸۰ که مدرک لیسانسم را با معدلی بالا، از دانشگاه صنعتی شریف گرفتم تا سال ۱۳۸۴ باید دائماً جواب دوستانم را میدادم که چرا فوق لیسانس نمیگیری. دو باری هم کنکور شرکت کردم و با رتبه خوب در دانشگاه خودم قبول شدم اما نرفتم. سال ۸۶ که کارشناسی ارشد مدیریت را از دانشگاه شریف گرفتم (با رتبه و معدل بالا) باز تا امروز، دوستان زیادی می پرسند که چرا دکترا نمیگیری…
    پراکنده در جاهای مختلف جواب داده ام. اما گفتم یک پاسخ تفصیلی اینجا بنویسم…
    مقدمه اول:
    یک واقعیت وجود دارد. نباید نظام آموزشی، به مسیر رشد و پرورش ما جهت بدهد، این ما هستیم که مسیر رشد خود را انتخاب و ترسیم میکنیم.
    شاید سالها بعد، علاوه بر دکترا و پست دکترا، پست پست دکترا، پست پست پست دکترا و … هم در دانشگاه ها شکل گرفت. یعنی ما دیگر باید زندگی خود را تعطیل کنیم و تا دم مرگ به در دانشگاهها دخیل ببندیم؟
    هر درجه تحصیلی معنا و مفهوم و کارکردی دارد.
    اجازه بدهید که اول در مورد کارشناسی بگوییم.
    خود کارشناسی یکی از ترجمه های غلط و طنز آمیز است. کارشناس کسی است که سالها تخصص و تجربه دارد. ما هر کسی که چهار سال در دانشگاه میچرخد و غذای ارزان میخورد و روی صندلی های سفت دانشگاه، مینشیند و اس ام اس بازی میکند و با تقلب در پایان ترم نمره ای می آورد، کارشناس مینامیم!
    لیسانس واژه متفاوتی است. لیسانس یعنی مجوز٫ چیزی مثل جواز کسب!
    من وقتی لیسانس مهندسی مکانیک گرفتم، یعنی میتوانم و مجازم با این دانش، امرار معاش کرده و حق دارم در مورد آن حوزه، تا حد دانشم اظهار نظر کنم.
    من باید چند سال در آن حوزه کار کنم تا به یک «کارشناس» به معنای واقعی کلمه تبدیل شوم.
    به همین دلیل، در عمده کشورهای دنیا، مردم رشته لیسانس خود را با نگرشی به بازار کار و نیازهای روز جامعه، انتخاب می کنند.
    فوق لیسانس یا کارشناسی ارشد، برای کسانی است که میخواهند در یک حوزه خاص عمیقتر شوند. عموماً وقتی معنی پیدا میکند که کسی لیسانس خوانده و مدتی در آن حوزه کار کرده و سپس تصمیم میگیرد به دانش خودش در آن حوزه عمق دهد.
    مثلاً من مکانیک خوانده ام، سالها در صنعت کار میکنم، میبینم حوزه کنترل و اتوماسیون حوزه جذابی است که دانش من در آن محدود است. به دانشگاه برمیگردم تا دانش خودم را در آن حوزه خاص ارتقاء دهم. طبیعی است کسی میتواند این مقطع را به پایان ببرد که معلومات خود را در حوزه ای با رعایت روش شناسی علمی، به نتایجی کاربردی تبدیل کرده و گزارشی از این فعالیت (تحت عنوان تز یا مقاله) ارائه نماید
    دکترا برای کسانی است که رسالت خود را تولید علم و پیشبرد مرز دانش جهان در یک حوزه تخصصی می دانند.
    ———————————————— ————————————————
    مقدمه دوم:
    اما در ایران تعریف متفاوتی در ذهن مردم است. همه فکر میکنند تا جایی که وقت و استعداد دارند باید این مقاطع را درست یکی پس از دیگری ادامه دهند!
    کارکرد اصلی هم، نه دغدغه توسعه دانش و مهارت فردی است و نه پیشرفت علم. عمدتاً یک عنوان است.
    این را از اینجا میفهمم که میبینم برخی دوستانم در دوره دکترا، درد دل میکنند که باید هر هفته یک مقاله بخوانند! این خود نشان میدهد که مقاله خواندن، یک «درد» است نه «غذایی برای یک روح گرسنه علم».
    ———————————————— ———————————————— -
    اما حالا دلایل من:
    - ما در شرایط امروز کشور، در عمده رشته ها – نمیگویم همه. میگویم عمده – مصرف کننده دانش تولیدی جهان هستیم یا اگر هم نیستیم بی دلیل دست به تولید دانش زده ایم (فقط برای حفظ پرستیژ کشور و رتبه های علمی). ما هنوز یک مصرف کننده صحیح هم نیستیم. به همین دلیل مدرک کارشناسی هم، زیادتر از نیازمان است.
    شاید به همین دلیل مسئولان امر، ده ها واحد درس عمومی را به مجموعه دروس دانشگاهی افزوده اند تا این چهار سال به هر حال به شکلی پر شود!
    من کارخانه های بنز و بی ام و و برخی از برترین صنایع دنیا را از نزدیک میشناسم و بارها بازدید کرده ام. مرکز طراحی آنها پر از کسانی است که لیسانس (یا به قول آنها دیپلم مهندسی) دارند و یکی دو نفر دکتر هم برای پرستیژ به مدیریت برخی واحدها منصوب شده اند. من نمیفهمم اگر تولید بنز با لیسانس ممکن است چرا داشتن انبوهی فوق لیسانس و دکترا، به مونتاژ پژو منجر شده است!
    - در بسیاری از حوزه ها ما هنوز Generalist هم نداریم پس چرا باید به دنبال Specialist برویم.
    در رشته خودم عرض میکنم. وقتی هنوز در بسیاری از رشته های دانشگاهی ما، هنوز «ارتباطات و مذاکره» را به عنوان یک درس ارائه میدهند و این دو حوزه کاملاً تخصصی از هم تفکیک نشده اند، بیشتر شبیه شوخی خواهد بود که من بروم دکترا بگیرم و مثلاً به طور خاص در خصوص
    «تفاوتهای الگوهای مذاکره درونسازمانی بین زنان و مردان با سن ۳۰ تا ۴۰ سال در مشاغل خصوصی و بنگاه های کوچک و متوسط در کلانشهر های ایران»
    تز بنویسم!!!!
    شاید بعد از نوشتن این تز، به من به جای «مهندس شعبانعلی» بگویند «دکتر شعبانعلی». اما من هر بار که دکتر صدایم کنند فکر میکنم دارند مسخره ام میکنند! شاید آنها نفهمند چه میگویند اما من که میدانم معنی دکتر چیست…
    - شاید یکی از کارکردهای مدرک دکترا، تدریس در دانشگاه ها باشد. اما واقعیت این است که هدف من بزرگتر از تدریس دانشگاهی است. من در حال آموزش به مدیران اقتصادی کشور هستم و فکر میکنم آموزش امروز آنان، فوریت بیشتری دارد تا آموزش جوانان فردا. اگر فردا اقتصاد کشورم، مثل امروز باشد، جوانان کشور شغلی نخواهند داشت تا بتوانند از آموخته های دانشگاهی خود استفاده کنند…
    - تجربه امروز ایران و جهان نشان داده که بزرگترین تغییرات اقتصادی و مدیریتی و صنعتی جهان را نه دانشگاهیان نظریه پرداز، بلکه صنعتگران عملگرا ایجاد کرده اند. انتخاب با ماست که در زمره کدام گروه باشیم اما من گروه دوم را ترجیح میدهم.
    - مبحث هزینه فرصت نیز بحث مهمی است که همیشه به آن اشاره کرده ام. وقتی من میتوانم به جای ۵۰۰۰ ساعت وقت گذاشتن و اخذ مدرک دکترا (با هدف اینکه عنوانی به القابم اضافه شود) ۲ یا ۳ کتاب ارزشمند تألیف کنم که برای ده ها هزار نفر از هم وطنانم مفید فایده واقع شود، خیانت به جامعه است که عنوان و لقب خودم را به نیاز مردم جامعه ام ترجیح دهم.
    خلاصه اینکه به نظر من، نیاز امروز جامعه من مدرک نیست. بلکه ما نیازمند دانشمندانی عملگرا و مطالعه محور هستیم که علم روز دنیا را بیاموزند و آن را همچون لباسی بر قامت فرهنگ و جامعه ما بدوزند و ما را از این عریانی که گرفتار آنیم نجات دهند. ادامه تحصیل در دانشگاه، یکی از روشهای علم آموزی و دانش اندوزی است که ۱۵ سال فعالیت دانشگاهی و صنعتی در ایران و جهان، به من به تجربه ثابت کرده که برای ایران امروز، اگر هم یکی از روشهاست قطعاً بهترین روش نیست.
    من ضمن احترام به همه دوستان عزیزم که در دانشگاهها در خدمتشان هستم، احساس میکنم کار کردن با مدرک دکترا در بسیاری از رشته ها در شرکتهای ایرانی مانند به دست داشتن ساعت رولکس برای کسی است که در پرداخت هزینه تخم مرغ شام خود هم دچار بحران است…
    یا شبیه پرتاب کردن ماهواره به سمت آسمان، در شرایطی که هواپیماها به سمت زمین سقوط میکنند.
    یا شبیه مطالعه بر روی فن آوری نانو، در کشوری که خط کش ها در ابعاد سانتی متر هم درست اندازه نمیگیرند.
    یا شبیه…

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. قیمت خودروهای داخلی کاهش مییابد
    توسط DR.Khashayar در انجمن اخبار بازرگانی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 25-07-2015, 13:55
  2. صادرات ایران به چین افزایش مییابد
    توسط شرکت پیشگامان در انجمن اخبار بازرگانی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22-04-2015, 21:24
  3. قیمت لوازم خانگی از مهرماه کاهش مییابد
    توسط Mahan در انجمن اخبار بازرگانی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 29-06-2013, 14:27
  4. مازاد تراز تجاري ایران افزایش مییابد
    توسط مرتضی در انجمن اخبار بازرگانی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 09-05-2013, 08:16
  5. واردات 7 میلیارد دلار کاهش مییابد
    توسط abasiyan در انجمن اخبار بازرگانی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 20-01-2013, 16:45

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •