گواهی سپرده و قراداد آتی جایگزین فروش نقدی

بازار تبادلات ارزی را به سمتی می بریم که مصرف کنندگان ارز با استفاده از این گواهی سپرده ارزی بتوانند خرید و فروش های ارزی شان را انجام دهند


[Only Registered and Activated Users Can See Links. Click Here To Register...]
شما از نمایندگانی هستید که به جدیت از بورس ارز دفاع می کنید. در تمام استدلال هایتان هم می گویید بازار دلالی جمع می شود. اما این سوال را بی پاسخ می گذارید. با بورس ارز آیا جذب نقدینگی بیشتری به سمت بازار ارزی صورت نمی گیرد؟ در این صورت قانون بورس یعنی تقاضای بیشتر و بهای بیشتر حاکم می شود و نرخ ارز بالا می رود. این مساوی با افزایش نرخ تورم خواهد بود. برای این چرخه، بانک مرکزی چه راه حلی پیش بینی کرده است؟
دلیل دفاع این است که برخلاف برخی حرف ها و حدیث ها بورس ارز را اول در کمیسیون اقتصادی ما و چند تن از همکاران مطرح کردیم. چکش کاری اش کردیم. به دولت پیشنهاد دادیم و آنها هم با تغییراتی پذیرفتند. پس برخلاف برخی ادعاها رویش کار کارشناسی کرده ایم. نکته بعدی هم این است که دوستان اشتباه تصور می کنند که دولت در بورس ارز از روز بازگشایی اش ارز پرداخت می کند. اصلاً قرار نیست دولت ارزش را به هر کسی که آمد و تقاضای خرید ارز داشت، بپردازد. خرید و فروش ارز کاملاً کنترل شده است و به همین دلیل است که می گوییم تب خرید و فروش ارز می افتد. چون دلال ها از این بازار کنار زده می شوند و سفته بازی در بخش ارزی به بن بست می رسد.

خب این یعنی همان خرید و فروش کنترل شده ارز که الان هم بانک مرکزی انجام می دهد. پس چرا نامش را بورس ارز می گذارند؟ چون به قول منتقدان بورس معانی خاص خود را دارد و تابع قوانین بورس است.
این طور هم نیست. در دولت سیستمی تعریف شده است که طبق آن، در بورس ارز، در فاز نخست فقط گواهی سپرده ارزی می دهند. یعنی بازار تبادلات ارزی را به سمتی می بریم که مصرف کنندگان واقعی ارز با استفاده از این گواهی سپرده ارزی که در بورس به آنها داده می شود بتوانند خرید و فروش های ارزی شان را انجام دهند.

این گواهی های سپرده ارزی با تحریم های کنونی بانک مرکزی، با استقبال مواجه می شود؟
بله. همین الان هم بسیاری از واردکنندگان و صنعتگران با همین گواهی سپرده ارزی جنس و مواد اولیه وارد میکنند و به هیچ مشکلی هم برخورد نکرده اند. با این شیوه دولت تنها به افرادی گواهی سپرده ارزی می دهد که شناسنامه کاری شان مشخص باشد. بدانیم ارز را می گیرند که چه چیزی را چه زمانی و با چه شرایطی وارد کنند. به عبارتی دست دلال ها و واسطه ها و سفته بازی ها کوتاه می شود. به عبارتی ساده تر به تقاضای واقعی پاسخ می دهند و به همین دلیل است که دولت پیش بینی می کند در یک بازه زمانی کوتاه مدت بازار از یک آرامش نسبی برخوردار شود. دلال ها هم مجبور می شوند نقدینگی هایشان را به بخش های دیگری ببرند و بازار ارز از شوک وارد شده در چند ماه اخیر یک نوع خلاصی پیدا کند.

در گواهی سپرده ارزی، حتی فرض بر استقبال شدنش از سوی بخش خصوصی، یک نوع بوروکراسی به راه می افتد. بعد هم چه تضمینی است در همین ارائه گواهی های سپرده ارزی، رانت و ویژه خواری رخ ندهد؟
دولت در آیین نامه این کار پیش بینی می کند که به افرادی ارز بدهد که طبق جدول های زمان بندی مشخص، واردات شان و میزان این واردات شان مشخص باشد. در چنین شرایطی حساب و کتابی دست دولت می آید و می داند که چه کسی وارد کننده واقعی است و به همان تناسب گواهی سپرده صادر می شود.

پس بر خلاف سخنان اولیه، صادرکنندگان به عنوان یکی از منابع جدی این بورس مطرح نیستند و عملاً بورس ارز دولتی ست و هر نوع عرضه ارزی، با کنترل دولت است؟
این طور نیست. صادرکنندگان هم می توانند عرضه ارز داشته باشند. اما برای عرضه ارزشان باید همان ضوابط مندرج در بورس ارز را که دولت تعیین کرده اجرا کنند. مثلاً در بورس مس، هیچ وقت مس را به یک فرد که تنها یک سرمایه گذار ساده است نمی دهند تا برود مس بخرد و بیاید مسش را در بازار آزاد بفروشد. همان طور که در بورس کالا ضابطه داریم که خریداران چه کسانی هستند در ارز هم همین مصداق وجود دارد.

پس بورس ارز، در تعریفی دیگر ابزار دولت برای دور زدن صراف هاست؟ نمایندگان مخالف می گویند دولت راه حل های دیگری برای کنترل صراف ها داشت و نیاز نیست با دور زدن صراف ها، ارز را وارد بازار بورس کند.
صراف ها را حذف نمی کنیم. آنها حلقه واسطه بین عرضه و تقاضا می شوند. به عبارتی صراف ها را در نقش کارگزار وارد بورس می کنیم. همان مثالی که در مورد بورس مس زدم. هر خریداری باید تایید شده باشد و مجوز داشته باشد. حال در بورس ارز هم می گوییم خریداران ارز باید مجوز خرید داشته باشند. در صورت داشتن صلاحیت های ابتدایی، آنها صراف ها را به عنوان کارگزار خود انتخاب می کنند و صراف ها برایشان خرید و فروش ارزی را انجام می دهند.
یعنی دولت می خواهد به صراف ها بگوید برای افرادی که سرمایه گذاران ارزی هستند، یعنی شاخص های شما را ندارند اما مثلاً سرمایه ریالی خود را می خواهند به دلار تبدیل کنند، حق خرید و فروش ارز ندارید؟
بله. همین طور است. صراف ها تنها مجاز به خرید و فروش ارز برای افراد و شرکت هایی هستند که مجوز حضور در بورس ارز را دارند.
این نوعی انحصار دولتی نیست؟
برای کنترل بازار لازم است. تنها راهی که باقی مانده تا دست دلال ها را ببندیم.

فکر می کنید بازار به این شیوه تن می دهد و بازار کنونی ارز به طور کامل تعطیل می شود؟ چه پیش بینی شده که در کنار بورس ارز، بازار کنونی ارز که شما می گویید دست دلال های ارزی است، کاملاً بخوابد؟ تا زمانی که تقاضا وجود داشته باشد، آن بازار را می توان تعطیل کرد؟
روی ارزی که در بورس فروخته می شود کنترل است. ارز فروخته شده در بازار بورس نمی تواند وارد این بازار سیاه ارزی شود.

صادرکنندگان ارزی، افرادی که ذخایر ارزی تجاری دارند، این افراد را نادیده می گیرید؟ می توانند بازار مساوری ارزی درست کنند.
ما معتقدیم تقاضای اصلی برای خرید و فروش ارز را شرکت های تولیدی یا واردکنندگان اصلی تشکیل می دهند. به آنها در بورس ارز میدان بدهیم، این بازارهایی که شما می گویید آنقدر ضعیف و فرعی می شود که دیگر نمی تواند نقش تعیین کننده ای در بالا و پایین کردن نرخ ارز داشته باشد.

همان بازار به قول شما ضعیف، قیمت را در بورس ارز به شدت تحت تاثیر قرار نمی دهد؟
بانک مرکزی نرخ مرجع اولیه می دهد. شناوری نرخ در خرید و فروش ها هم شفاف است. روی تابلوها درج می شود. دیگر طوری بالا نمی رود که نتوان کنترلش کرد. چون همه چیز شفاف است. به تدریج قیمت تعادلی می شود. همه باید باور کنند این شیوه در شرایط کنونی کارساز است چون واقعاً دلال ها را حذف می کند. صراف ها به نمایندگانی از مشتریانی می آیند که مشتری واقعی هستند. ما با شرکت هایی مواجهیم که ثبت سفارش دارند. تمامی واردات شان با مجوزهای وزارت صنعت و معدن صورت می گیرد و قابل پیگیری هستند. موضوع ثبت سفارش به عنوان ویژگی خریداران ارزی و همچنین ارائه گواهی سپرده ارزی مدل خوبی را در کنار هم تشکیل می دهد.

بعد از فاز اول، روند در فاز دوم به چه صورت خواهد بود؟
برای اطلاع رسانی در مورد فاز دوم، بسیار زود است. دولت می گوید 30 تا 40 درصد تقاضای ارزی را با اجرای فاز اول بورس ارزی حذف می کند. پس کسانی که به دلار به عنوان کالای سرمایه ای نگاه می کنند دست شان از بازار رسمی کوتاه می شود. در فاز اول به نوعی تمام فروش ها به صورت جاری و نقد در قالب گواهی سپرده ارزی است.

منتقدان می گویند دولت این میزان ارز را اگر وارد بازار کند، عملاً به نوعی منابع ارزی خود را به فروش می گذارد و در شرایط حساس کنونی، این نوع فروش دست و دلبازانه ارز به نفع کشور نیست. حتی گروهی در انتقاداتی صریح تر می گویند با این شیوه، دولت عملاً منابع ارزی اش را به حراج می گذارد.
برای این موضوع هم فکر شده است. قرار نیست دولت تمام نیازهای بازار را به صورت گواهی سپرده ارزی تامین کند. وقتی می گوییم مشخص است به چه کسی برای خرید چه کالایی ارز می دهیم، برای همین است. مسلماً همه تقاضاکنندگان نیاز لحظه ای به ارز خریداری شده شان ندارند. یعنی سیستم بورس به نوعی پیش می رود که بانک مرکزی، با برخی از خریداران ارزی که مثلاً ارز را برای خرید مواد اولیه در دو ماه دیگر نیاز دارند، قرارداد آتی امضا می کند. به عنوان نمونه فلان شرکت دارویی، طبق فصل بندی سالانه اش مشخص است که سه ماه بعد، نیاز به واردات این میزان مواد اولیه دارد. دولت با این شرکت برای خرید سه ماه بعدش، قرارداد آتی می بندد. به عبارتی بانک مرکزی تامین ارز مشتری را در سررسید مشخص تضمین می کند. این طوری، دیگر نگران نیستیم که به یکباره هر روز بخش قابل توجهی ارز را از دست می دهیم. قراردادهای آتی که بانک مرکزی با خریداران می بندد به نوعی تامین کننده ضمانت فروش تعادلی ارز است. به زبان ساده، این شیوه در میان مدت سبب می شود تا مدیریت ارز توسط ریال، توسط بانک مرکزی به نحو مناسبی صورت بگیرد.

تمام این تعاریف شما در نگاهی خوش بینانه، بورس ارز را به سمتی می برد که یک سمتش فروشنده دولتی است که ارزش را با ارزهای حاصل از فروش نفت تامین می کند. با چشم اندازی که کشور در مورد فروش نفت در ماه های آینده دارد، چه تضمینی برای اجرای همین میزان از سناریوی بانک مرکزی وجود دارد؟
بانک مرکزی ذخایر ارزی مناسبی دارد. فروش نفت هم گرچه در رسانه ها می بینیم در مواردی با عنوان تهاتر کالا با نفت قید می شود اما واقعاً این طور نیست. درآمدهای ارزی کشور از فروش نفت کم شده و این موضوع را کسی تکذیب نمی کند اما آنقدر کم نشده که نتوان ارز مورد نیاز بازار را تامین کرد.

با این نوع تفکر خوب چرا دولت همین ارز 1226 را به متقاضیانی که شما شرایط شان را در بازار بورس تعریف کردید واگذار نمی کند؟ اگر ارز به این میزان موجود است و دست بانک مرکزی بسته نیست؟ حداقل با این شیوه برخلاف بورس ارز شاهد بالا رفتن رسمی قیمت ارز توسط دولت نیستیم.
به نکته خوبی اشاره کردید. یکی اینکه می گوییم دولت ارز کافی دارد اما قرار نیست ارزش را که حراج کند. فروختن ارز به بهای 1226 تومان یعنی حراج ارز. اما در نرخ بورس ارزی نرخ بالاتر است و برای دولت فروختن ارزش صرف می کند.

به همین دلیل منتقدان می گویند بورس ارزی محل درآمدزایی برای دولت است.
خب بله. همین طور است. چه ایرادی دارد؟ دولت ارز می دهد. نه به ارزانی 1226 تومان نه به گرانی ارز بالای 2000 تومان. یک نرخ تعادلی به علاوه که توانسته دلال ها را هم حذف کند. حتی اگر حذف هم نکرده باشد بازار دوم بسیار کمرنگ خواهد بود و نبض اقتصاد را این طور متلاطم نمی کند. بعد هم در پاسخ به همان سوال نخست شما باید بگویم با این شیوه صادرکنندگان را هم وارد این بورس کرده ایم. آنها هم ارزهایشان را وارد بورس می کنند و این خودش یک کمک قوی برای بانک مرکزی است.

نمی تواند نقش شان این قدر پررنگ باشد.
این پیش بینی اشتباه است. دیدم دوستان مان حتی در مجلس می گویند صادرکنندگان مگر چقدر ارز دارند؟ یا اینکه کدام صادرکننده ارزش را در بورس ارز به ریال تبدیل می کند؟ این تفکر اشتباه است. صادرکنندگان زیادی داریم که یاد گرفته اند چطور تحریم را دور بزنند. اگر صادرات بازارش خوابیده بود که اتحادیه صادرکنندگان محصولات نفت و پتروشیمی در بخش خصوصی نمی آمدند مجوز بگیرند که 25 درصد تولیدات نفت و پتروشیمی را از دولت بخرند و صادر کنند. پس بازار صادرات خوب است. در مورد صادرات غیرنفتی آمار واقعی می گوید میزانش در سه ماهه اول امسال 27 درصد میزان صادرات کل کشور بوده است. پس می توان خوش بین بود که صادرکنندگان هم یک همراهی خوب با بانک مرکزی برای تامین ارز مورد نیاز بورس خواهند داشت و مشکلی در تامین تقاضاها نخواهیم داشت و به قول منتقدان بدون اینکه ذخایر ارزی را حراج کنیم، تقاضای ارزی متقاضیان واقعی را جواب خواهیم داد.

با تمام این مدل های پیش بینی شده، بورس ارز نمی تواند مانع تورم نشود. رسماً دولت در بورس ارز، نرخ ارز مرجع را زیاد می کند و این یعنی افزایش تورم به شکل جهشی. در حالی که قرار بود بورس ارز تشکیل شود که تورم پایین بیاید. پیش بینی نمایندگان منتقد بر این پایه است که این افق تامین نمی شود.
یک سوال ساده را این آقایان جواب دهند. ما در مجلس هم جوابشان را می دهیم اما نمی دانم چرا این تردیدها را به رسانه ها هم می کشانند. البته حق هم دارند. آنها جواب را از رئیس بانک مرکزی می خواهند و آقای بهمنی یا وزیر اقتصاد هم نمی ید این پاسخ ها را بدهد. اما اینکه دولت جواب نمایندگان نگران را نمی دهد به این معنی نیست که نگرانی ها و سوال هایشان بی جواب است و حرف شان درست ست. منظورم از ما هم گروهی است که اول بار پیشنهاد ساماندهی ارزی را مطرح کردیم.

و استدلال شما؟
یک سوال ساده. الان کدام اقلام اساسی تولیدی را می توانید نام ببرید که قیمتش در بازار بر اساس نرخ ارز مرجعی باشد که از سوی بانک مرکزی به تولید کنندگانش پرداخت شده است؟ کدام کالای اساسی وارداتی را می توانید نام ببرید که قیمت فروشش به مردم بر اساس نرخ ارز مرجعی ست که واردکنندگانش برای واردات آن کالا از بانک مرکزی گرفتند.

اگر این اتفاق در بازار نمی افتد ایراد از عدم نظارت وزارت صنعت و تجارت است نه سیاست تخصیص ارز مرجع از سوی بانک مرکزی برای تولید یا واردات کالای اساسی.
کاری ندارم مقصر چه کسی است اما آیا واقعاً سر مردم کلاه نمی رود؟ دولت ارز مرجع می دهد که مثلاً برنج و روغن و قند و شکر به بهای کمتری به دست مردم برسد اما در بازار برنج و روغن را به نرخی می فروشند که انگار تولیدکننده یا وارد کننده اش ارز را به قیمت آزاد تهیه کرده است. خب این کلاه رفتن سر مردم نیست؟ چرا باید دولت چنین باجی را بدهد؟
به قول شما با همین باج، وضع تورم این است، چه رسد به اینکه همین وارد*کننده نرخ ارز را به صورت بورس ارزی بپردازد. چه تضمینی برای کنترل آن تورم هست، وقتی به قول شما با ارز دولتی نمی توانند کنترلش کنند؟
مردم اعتماد کنند. جلو رانت خواری را می گیریم. این طوری همه به یک شیوه ثابت به نرخ آزاد ارز تهیه می کنند اما در عوض، برای جبران آن تورمی که همه نگرانش هستند می ییم و به طور شفاف می گوییم مردم این لیست از کالاها از مازاد درآمد ارزی که دولت نصیبش شده از این پس یارانه می گیرند. این طوری دیگر واردکننده نمی تواند ارز دولتی بگیرد اما به قیمت آزاد کالای اساسی را بفروشد. همه به یک نرخ ارز گرفتند اما مثلاً مردم می دانند روغن یا هر کالای اساسی دیگری یارانه فروش گرفته است؛ لذا رانت خواری دستش بسته می شود. درست است که در ابتدا ممکن است بالا رفتن نرخ ارز مرجع از 1226 تومان به قیمت بورس، یک تورمی را ایجاد کند اما در ادامه دیگر به هر بهانه ای و بازار سیاهی، یک شبه قیمت دو برابر نمی شود. این طوری بعد از یک جهش تورم آنقدر قابل کنترل می شود که حداقل می توانیم ادعا کنیم تورم داخلی تناسبی با نرخ تورم جهانی دارد و این طور نیست که بالا و پایین شدن ارزش ریال در برابر دلار، نوسانات بالایی داشته باشد.

اما منتقدان بورس ارز می گویند، آنچه شما از آن به عنوان یک بار تورم جهشی یاد می کنید و می گویید گذراست، درآمد بسیار قابل توجهی را نصیب دولت می کند و مردمی که الان هم با وضع گرانی کنونی، امرار معاش شان بسیار سخت شده، بیش از این نمی توانند هزینه این افزایش درآمدهای دولت را بدهند.
داریم رویش فکر می کنیم که بی حساب و کتاب، در این ماه های آخر پول هنگفت ناشی از بالا رفتن نرخ ارز مرجع به دست دولت نرسد. ما هم نگرانی ها را درک می کنیم. کمیسیون برنامه و بودجه کمک کند، یک طرح متمم برای بودجه می آوریم. اسمش را می گذاریم بودجه شناور برای محاسبه و مدیریت افزایش درآمدهای ارزی ناشی از فروش ارز به نرخ مرجع از سوی بانک مرکزی. البته در نظر بگیرید درآمدهای نفتی مان کم شده، بخشی از این افزایش، آن کاستی را باید جبران کند. به هر حال در این متمم بودجه همه چیز را محاسبه می کنیم و با عدد و رقم، اضافه درآمد را نمی گذاریم در سال آخری، سرنوشت نامعلوم پیدا کند. یک صندوق مازاد ارزی را طراحی می کنیم و این درآمد افزوده را به آن واریز می کنیم. مثلاً می توانیم آن یارانه کالاهای اساسی را که پیش از این پیشنهادش را دادم، از محل همین صندوق تامین کنیم.

منبع: تجارت فردا